گروه میهن- محمود مصدق- بر اساس آخرین آمار سازمان مدیریت بحران کشور درسال 92 فقط هشت درصد مردم ایران در مقابله با بلایای طبیعی احتمالی بویژه  زلزله آموزشهای لازم را فراگرفته‌اند و آمادگی نسبی دارند.

«سازمان مدیریت بحران» در بحران!

این خبری است که بتازگی مهندس احمد صادقی، رئیس سازمان مدیریت بحران شهرداری در نشست با اصحاب رسانه  آن را در پاسخ به قدس  مطرح می‌کرد. خبری که در همان حال که  موجب تأسف و نگرانی می‌شود،  این پرسشها را در اذهان تداعی می‌کند که عمده عامل  یا عوامل پایین بودن  آمار آمادگی مردم در برابر حوادث طبیعی احتمالی چیست؟ یا آموزش عمومی به عنوان نخستین و مهمترین ابزارپیشگیری و کاهش آسیب به هنگام چنین حوادثی چه جایگاهی  در سازمان مدیریت بحران دارد؟ و سرانجام  اینکه  بودجه  و اعتبارات کلانی که هر ساله  به  این سازمان اختصاص می‌یابد  برای چیست؟

 دکترعباس تقی زاده، مشاور عالی رئیس سازمان مدیریت بحران شهرداری تهران در پاسخ به چرایی پایین بودن سطح آمادگی مردم در برابر حوادث طبیعی می‌گوید: متأسفانه  مردم و مدیران  دستگاه‌ها  خطرهای مربوط به بلایای طبیعی را  خیلی جدی نگرفته اند. یعنی برخلاف کشورهای پیشرفته و در حال توسعه که  برای کاهش آثار  آنها برنامه  دارند، متأسفانه  در ایران  این  اتفاق نیفتاده است.  بنابراین  به‌صراحت می‌توان گفت بسیاری از سازمانهای ما در امر پیشگیری از بحران  آمادگی لازم را ندارند. از سوی دیگر  مردم هم نسبت به این مقوله حساسیت ندارند. به همین خاطر در آخرین کنفرانس جهانی کاهش ریسک  که بتازگی در «سندای»  ژاپن برگزار شد، به فهم خطر اشاره گردید. در حالی که  قبلا بیشتر ارزیابی خطر یا آگاهی داشتن  مردم مدنظر قرار می‌گرفت. در واقع اکنون  و در اسناد بالادستی یا  سند بین‌المللی موضوع کمی حساس‌تر شده است؛ یعنی بین آگاهی داشتن از خطر با فهم و درک آن تفاوتهایی لحاظ شده است.

 

 موضوعی که هنوزجدی نشده است!

اینکه مردم موضوع  آمادگی در برابر حوادث  طبیعی را  چندان جدی نگیرند خیلی  تعجب ندارد، اما چرا سازمان مدیریت بحران و دستگاه‌ها و سازمانهایی که در آن عضو هستند و حسب وظیفه‌ای که دارند باید نسبت به این موضوع حساسیت  داشته باشند  اما ندارند خود، تأسف دارد. 

تقی زاده در این زمینه می‌گوید: اگرچه همه دستگاه‌ها در سازمان مدیریت بحران عضویت دارند، اما اینکه دستورالعمل‌ها و آیین نامه‌های  مربوط تا چه اندازه از سوی آنها اجرایی  می‌شود  بسیار مهم است. از زمانی که قانون مدیریت بحران در سال  1387  ابلاغ شد و بر اساس آن شورای عالی مدیریت بحران به عنوان عالی ترین مرجع تصمیم گیری در زمینه مدیریت بحران شناخته شد، این شورا هنوز یک جلسه تشکیل نداده که همین امر بخوبی  نشان می‌دهد مدیریت بحران از همان رده بالای  مدیریت بحران تا سطح پایین  آن جدی گرفته  نشده است.

 

 مدیریت بحران نیازمند دستور العمل!

وی در پاسخ به این پرسش که  کدام مرجع قانونی بر حسن انجام وظایف از سوی دستگاه‌ها و سازمانهای عضو سازمان مدیریت بحران  نظارت می‌کند تا در صورت کم کاری در این ارتباط، مورد بازخواست قرار گیرد؟ می‌گوید: براساس این کار قانون به عهده سازمان مدیریت بحران کشور است، ولی تا آنجا که می‌دانم دستورالعمل خاصی مبنی بر اینکه  وظایف  محوله انجام شده یا نه، نوشته نشده است.

ضمن اینکه سازمان مدیریت بحران در انجام وظایفش به دستورالعمل هایی نیاز دارد که برای این منظور باید موارد مورد نظر را به شورای عالی پیشنهاد کند  تا پس از تصویب از سوی این شورا آنها را  ابلاغ و به اجرا بگذارد، اما مشکل اینجاست که شورای عالی تشکیل نمی‌شود  در این صورت دست و پای سازمان مدیریت  بحران و دیگر سازمانها و دستگاه‌های مسؤول هم بسته می‌شود و نمی‌توانند  وظایف خود را بخوبی انجام بدهند و به اهداف مورد نظر برسند.

 

 زنگ خطر چه موقعی است؟

مشاور عالی رئیس سازمان مدیریت بحران شهرداری تهران در پاسخ به این پرسش که آیا دستورالعملی وجود دارد تا سازمان مدیریت بحران  بر اساس آنها بتواند نسبت به پیش بینی‌های صورت گرفته اقدام کند و به‌موقع هشدارهای لازم را از وقوع حادثه طبیعی به مردم  و مراکز حساس خدماتی و امنیتی بدهد؟ می‌گوید: هشدار زمانی داده می‌شود که احتمال پیدایش یک حادثه بالا و بیش از 80 درصد باشد. مانند اتفاقی که چند وقت پیش در یکی از شهرهای استان لرستان افتاد  و به مردم نسبت به بروز زلزله هشدار داده و از مردم خواسته شد شب را در بیرون از خانه‌های شان سر کنند. 

دلیل این امر هم این بود که شاخص‌ها نشان می‌داد احتمال زلزله  بیش از 80 تا 90 درصد است. از قضا پیش بینی هم درست بود و زلزله رخ داد. به هر حال  دادن هشدار از بروز احتمالی یک بلای طبیعی به شرایط بستگی دارد. در واقع سطح هشدار  بر اساس اطلاعات آماری که از دستگاه‌های مختلف و سایت‌های مختلف  به  ستاد مدیریت بحران می‌رسد داده می‌شود. در جایی که احتمال بروز حادثه کم و زیر 50 درصد  باشد ما فقط رصد یا دیده بانی می‌کنیم. حتی  موقعی که احتمال پیدایش از50  درصد بیشتر می‌شود باز نیازی نمی‌بینیم که مردم از آن اطلاع پیدا کنند. اما دستگاه‌های مختلف مربوط را درجریان قرار می‌دهیم تا  در شرایط آماده باشند، اما وقتی احتمال بروز بالا می‌رود مثلاً به بیش از 80 درصد می‌رسد آنجاست که مردم باید در جریان قرار بگیرند، زیرا دادن هشدار و بیان پیش‌بینی پیامدهایی دارد.

چه بسا ممکن است پیش‌بینی‌ها درست نباشد و شهر به هم بریزد، یا  برعکس اگر هشدار به موقع  داده نشود میزان خسارت بالا  برود. نا گفته نماند  وقتی حادثه ای رخ  می‌دهد، ما در موقعیت پیش بینی نیستیم،  بلکه در مرحله هشدارسریع قرار می‌گیریم. مثلاً در بحث زلزله امکان هشدار سریع آن در 10 ثانیه  وجود دارد. فرض کنید گسل مشاء - یکی از گسل‌های اطراف تهران – فعال می‌شود. در این صورت یک موج اولیه و یک موج ثانویه رخ می‌دهد  که موج  اولیه آن مخرب نیست  اما  موج ثانویه آن  می‌تواند  بسیار  مخرب  باشد. با این وجود نکته اینجاست که بین این دو موج،  فاصله زمانی بین 10 تا 40 ثانیه‌ای  وجود دارد. یعنی چند ثانیه طول می‌کشد که  موج دوم به  تهران برسد که در این زمان کوتاه می‌توان هشدار سریع داد و گفت چنین اتفاقی افتاده است  تا اقدامهای لازم  برای کاهش آسیبهای گاز و برق و... انجام شود.

 

  زیر ساختهای تهران مشکل دارند

 از سوی دیگر موضوعی که  نباید در ارتباط  با پیشگیری وکاهش آسیبهای بروز حوادث طبیعی از آن غافل بود  بحث شهر آماده در کنار شهروندان آموزش دیده و آماده است.به عبارت بهتر در کنار آموزش  و حساس سازی مردم و مدیران  اصلاح زیرساختهای شهرها نیز از اهمیت خاصی برخوردار است. 

تقی زاده در این باره با اشاره به اینکه در موضوع زیرساختها، آماری از میزان آمادگی شهرهای کشور ندارد، می‌گوید: اما وضعیت تهران در این زمینه مناسب نیست. در واقع زیرساختهای تهران مشکل دارند. این شهر رشد نامتوازنی داشته و ساخت و سازهایی که در آن صورت گرفته غیراصولی و نا ایمن هستند. البته چند وقتی است در بافتهای فرسوده شاهد اقدامهای خوبی هستیم و نوسازی در این بخشها دارد انجام می‌گیرد، اما از سوی دیگر ریسک‌های جدید هم ایجاد شده است. یعنی از یک طرف داریم مخاطره‌ای را کم می‌کنیم و از طرف دیگر مخاطراتی را می‌افزاییم. مثلاً ساختمانهایی که احداث می‌شوند کیفیت لازم را یا در جاها و کوچه‌هایی تنگ و باریک بنا می‌شوند که در صورت وقوع حادثه کار امدادرسانی را با مشکل مواجه می‌کنند.

 خلاصه کلام؛ سازمان مدیریت بحران، خود در بحران قرار دارد و ارتقای آموزش و آمادگی مردم در برابر حوادث و بلایای طبیعی  در چنین شرایطی رؤیای شیرین اما دست‌نیافتنی است، بنابراین فقط باید امیدوار باشیم که حادثه‌ای رخ ندهد و گرنه خسارتش سنگین و بسیار تلخ خواهد بود.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.