بدون شک ماندگاری بخش اعظمی از اصطلاحات در ورزش ما، به خاطر بعد رسانه ای آن بوده است. اصطلاحات بسیاری را داشته ایم که اولین بار توسط گزارشگران مطرح شدند و به واسطه سروصدایی که راه می انداختند، ماندگار شدند.

اصطلاحات بامزه گزارشگران ورزشی
مجله همشهری تماشاگر - مهدی همدانی: بدون شک ماندگاری بخش اعظمی از اصطلاحات در ورزش ما، به خاطر بعد رسانه ای آن بوده است. اصطلاحات بسیاری را داشته ایم که اولین بار توسط گزارشگران مطرح شدند و به واسطه سروصدایی که راه می انداختند، ماندگار شدند.بدون شک ماندگاری بخش اعظمی از اصطلاحات در ورزش ما، به خاطر بعد رسانه ای آن بوده است.

اصطلاحات بسیاری را داشته ایم که اولین بار توسط گزارشگران مطرح شدند و به واسطه سروصدایی که راه می انداختند، ماندگار شدند. الفاظ و عباراتی که هنوز هم بعضی از آن ها برای نسل ما خاطرات بسیاری را تداعی می کنند. عبارت هایی که هرکدام در زمان خود بر روی واقعه ای خاص بیان شد و به معنای واقعی کلمه بر روی آن نشست یا این که نوع بیان یا شکل کلمه به گونه ای بود که سروصدا کرد.

از حرف های شیرین استاد بهمنش در دهه های چهل و پنجاه گرفته تا اصطلاحات خاص بهرام شفیع در دهه های شصت و هفتاد. از حرف های ماندگار گزارش رویایی جواد خیابانی در بازی با استرالیا تا عباراتی که عادل فردوسی پور پس از حضور در جعبه جادویی گفت و ماندگار شد. از اصرار علیرضا علیفر بر روی یک سری عبارات خاص تا گزارش های پرشور هادی عامل.

همه این افراد برایمان پیام آور خاطرات هستند و عباراتی را یادگار گذاشته اند که نسل به نسل می چرخد و سینه به سینه نقل می شود. به همین خاطر بد ندیدیم به سراغ گزارشگران قدیمی رادیو و تلویزیون برویم و عبارات ماندگارشده آن ها را با هم مرور کنیم. عباراتی که بعضی از آن ها هنوز هم برایمان تازگی دارد و چندتایی هم اگرچه اندکی خاک خورده و تاحدی فراموش شده اند اما قطعا با یک تلنگر کوچک دوباره به یادمان می آیند و کلی خاطره با خودشان می آورند.

صفر و صفر

استاد «عطاءا... بهمنش» نامی ماندگار در عرصه رسانه ای ماست. پدیده ای که به معنای واقعی کلمه در کارش نابغه بود و امیدواریم روزی فرا برسد که جامعه رسانه ای ایران شخصی همتراز با او پیدا کند. ورزشکار، نویسنده، محقق، گزارشگر و مفسری که در اغلب رشته ها به معنای واقعی کلمه یک «تحلیلگر» قابل بود. از دوومیدانی و کشتی گرفته تا فوتبال و والیبال. او یک تقویم زنده ورزشی است و تالیف هایش در مورد المپیک، سابقه و آیین آن هنوز هم برایمان حکم یک گنج را دارد.

اصطلاحات من درآوردیِ ماندگار!

در روزگاری که هنوز تلویزیون در خانه ها به عضوی مهم از اعضا خانواده بدل نشده بود، استاد بهمنش با گزارش زنده مسابقات از رادیو، صدها هزار نفر را میخکوب می کرد. همه گوش به دهان استاد می دوختند تا از رویدادها بگوید. از قهرمانی جهان پهلوان تختی و عبدا... موحد در المپیک گرفته تا قهرمانی فوتبال در جام ملت های آسیا. بهمنش در گزارش مسابقات فوتبال اصطلاحات و خاطراتی ارزشمند بر جای گذاشته است. او در جریان گزارش یکی از دیدارهای ایران در چارچوب پیکارهای مقدماتی جام جهانی 1978 آرژانتین با انتقاد از تعویض حشمت مهاجرانی در خط حمله گفت: حالا مهاجرانی با این تعویض انگار «صفر» را با «صفر» عوض می کند.

اشاره استاد به تعویض یکی از مهاجمان ناکام تیم ملی در آن بازی با یک مهاجم دیگر بود. البته هر دو مهاجم فوق به افتخار بازی در جام جهانی نایل شده و الان جزو محترم ترین پیشکسوتان ما هستند. آن ها هرگز بابت این کنایه ماندگار، کوچک ترین اساعه ادبی به بهمنش نکردند و هنوز هم حرمتش را پاس می دارند، اما معلوم نبود اگر عبارت فوق در مورد بازیکنان نسل کنونی استفاده می شد، چه واکنش هایی را شاهد بودیم! به هر حال باید قبول کرد که اخلاق و ادب این روزها در فوتبال ایران به مرابت کمرنگ شده است.

الهام از استاد کفاش

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تلویزیون هم دستخوش تحولات وسیعی شد و از اواخر دهه پنجاه بود که پای نسل جدید مجری و گزارشگر به جعبه جادویی باز شد. یکی از این نفرات «بهرام شفیع» بود که سال 1359 وارد جام جم شد و حضورش همچنان تداوم دارد. شفیع به محض حضور در تلویزیون گزارشگری فوتبال و اجرای برنامه های ورزشی را به اتفاق هم پیش می برد و انصافا در دهه شصت یکی از گزارشگران خوب تلویزیون بود.

اصطلاحات من درآوردیِ ماندگار!

هنوز خاطره گزارش هایی چون برزیل- فرانسه (یک چهارم نهایی جام جهانی 1986)، ایران- عربستان (نیمه نهایی جام ملت های 1988) و ایران- چین (انتخابی جام جهانی 1990) از او در دهه شصت برایمان به یادگار باقی مانده است. شفیع و نسل شفیع در دهه شصت با توجه به اعتمادی که به آن ها شد و البته قدرت مانور فراوانی که به واسطه محدودیت تعداد گزارشگران وجود داشت، اعتماد به نفس خوبی پیدا کردند و همین مساله موجب استفاده آن ها از اصطلاحات خاص شد.

برای مثال بهرام شفیع یک بار در اواخر دهه شصت برای توصیف یک شوت محکم از عبارت عجیب «اسطقوس دار» استفاده کرد که در ابتدا برای همه نامانوس بود اما کم کم به واسطه استفاده مداوم او به یک عبارت آشنا برایمان بدل شد و کار به جایی رسید که حتی مهران مدیری هم در دهه هشتاد از این عبارت در یکی از دیالوگ های سریال «باغ مظفر» استفاده  کرد!

شفیع سال ها بعد مدعی شد این عبارت را در دوران نوجوانی از کفاش محل خودشان یاد گرفته بود که از کفش های محکم و خوب دوخته شده با چنین اصطلاحی یاد می کرد!

بهرام شفیع همچنین در دهه هفتاد هم برای شوت هایی که با اختلاف بسیار زیادی از بالای دروازه به اوت می رفت، کنایه جالبی خلق کرد و می گفت: «اگر 3تا دروازه را روی هم سوار می کردند، شاید این توپ به تیر افقی دروازه سوم می خورد.»

می ریم که داشته باشیم

همراه با بهرام شفیع در دهه شصت گزارشگران دیگری هم داشتیم که انصافا در آن دهه گزارش هایی خوب و فنی را از آن ها به خاطر داریم. یکی از این نفرات «جهانگیر کوثری» بود. بازیکن تیم تاج سابق (استقلال) و تیم ملی جوانان قبل از پیروزی انقلاب که همزمان با گزارشگری، در عرصه سینما هم فعالیت می کرد و یکی از برنامه سازان ورزشی دهه شصت محسوب می شد.

اصطلاحات من درآوردیِ ماندگار!

کوثری به خاطر دید فنی که داشت، در خلال گزارش هایش به نکات مهمی اشاره می کرد که البته بعضی اوقات همین موارد باعث تقابل او با مربیان هم می شد؛ مانند اختلاف نظر او با علی پروین در اوایل دهه هتفاد.

تفسیرهای جهانگیز کوثری در خلال جام های جهانی 1990 و 1994 برایمان ماندگار شد، و البته اصطلاح معروفی که او همواره در ابتدای گزارش هایش بیان می کرد، هنوز از ذهنمان محو نشده است. کوثری معمولا همه  گزراش هایش را این طور شروع می کرد: «خب، حالا می ریم که داشته باشیم...» این عبارت «حالا می ریم که داشته باشیم» کم کم جای خودش را در جامعه باز کرد و علاوه بر فوتبال دوستان، رسانه های مکتوب هم به آن توجه می کردند.

البته بیان چنین جمله ای منتقدانی هم داشت و یک بار در دهه هفتاد یکی از مدرسان دانشگاه که خودش در زمره مجریان تلویزیونی بود، طی یک میزگرد تلویزیونی به این عبارت اشاره کرد و مدعی شد که بیان چنین جمله ای از اساس اشتباه است و نباید اجازه داد هیچ گزارشگری از آن استفاده کند. اما به هر حال جمله فوق چه درست بود، چه غلط همچنان برایمان از جهانگیر کوثری به یادگار مانده است.

ملبورن و غزال تیزپا

بدون هیچ شک و تردیدی، بازی ایران- استرالیا جزو مهیج ترین و ماندگارترین لحظات زندگی اغلب ایرانی هاست. حتی آن هایی که سروکار چندانی با فوتبال ندارندنیز هشتم آذرماه سال 1376 و تقابل برگشت دو تیم برای تعیین آخرین تیم صعودکننده به جام جهانی 1998 را فراموش نمی کنند. جدالی در ورزشگاه «ملبورن کریکت گراند» که به استادیوم آرزوهای فوتبال ایران بدل شد.

اصطلاحات من درآوردیِ ماندگار!

حماسه ملبورن رقم خورد و هنوز هم با افتخار از آن یاد می شود. اما انصافا نمی توان این مساله را کتمان کرد که آن بازی بدون گزارش «جواد خیابانی» گویی چیزی کم داشت. خیابانی در آن مسابقه بهترین گزارش خود را به زعم اغلب فوتبال دوستان انجام داد؛ به طوری که عده ای مدعی اند باید بعد از آن بازی به طور کلی عرضه گزارشگری را کنار می گذاشت و فقط به اجرا می پرداخت.

جملاتی که خیابانی در آن مسابقه به زبان آورد، اغلب در ذهنمان ملکه شده و هر سال وقتی به هشتم آذر می رسیم، شنیدن آن عبارات خاطرات خوشی را برایمان تداعی می کند. جمله ای که او بعد از گل دوم ایران به زبان آورد، به یکی از اصطلاحات ماندگار فوتبال ما بدل شده است. پس از گلزنی خداداد، خیابانی در حالی که از شدت خوشحالی و هیجان سر از پا نمی شناخت، گفت: «نگاه کنید، ببینید چه گلی زد این غزال تیزپای فوتبال ایران».

جمله فوق ماندگار شد و هنوز هم خداداد را به عنوان غزال تیزپای فوتبال ایران می شناسند. عبارتی که قطعا برای خود خیابانی و خداداد هم تکرارنشدنی و همواره مانا خواهدبود. از آن زمان به بعد در روزنامه ها هم چند مرتبه خداداد با عبارت غزال تیزپا و یا «حماسه ساز ملبورن» مورد خطاب قرار گرفت.

چه می کند!

عادل فردوسی پور، استاد دانشگاه شریف اوایل دهه هفتاد به تلویزیون راه یافت و هر چقدر جایگاهش محکم تر شد، معادلات بیشتری را بر هم زد. عادل همراه با جواد خیابانی جزو گزارشگرانی بودند که در اخلال گزارش هایشان به مخاطبان اطلاعات آماری فراوانی می دادند و این اتفاق در زمانی به وقوع می پیوست که استفاده از اینترنت در ایران بسیار بسیار محدود بود و دسترسی به آنان تا این حد همه گیر نشده بود.

اصطلاحات من درآوردیِ ماندگار!

فردوسی پور طی 18 سال اخیر گزارش بسیاری از مسابقات مهم فوتبال داخلی و خارجی را برعهده داشته که بیان آن ها از حوصله بحث خارج است اما یکی از ماندگارترین عباراتی که او در خلال گزارش هایش به یادگار گذاشته، عبارتی بود که در جریان بازی انگلیس- آرژانتین در جام جهانی 1998 به کار برد. پس از گل زیبای مایکل اوون (گل دوم انگلیس) عادل فردوسی پور بر روی صحنه آهسته آن گل گفت: «نگاه کنید، ببینید چه می کنه این مایکل اوون».

این عبارت آن قدر دلنشین بود که خود عادل هم پس از آن مرتب استفاده از آن را در دستور کارش قرار می داد. عبارت «چه می کنه» کم کم به دیالوگی در سریال ها هم بدل شد و حتی یکی دو مرتبه نمایندگان مجلس هم از آن استفاده کردند. در حال حاضر بسیاری از گزارشگران شهرستان هم در گزارش هایشان به کرات از این اصطلاح استفاده می کنند.

تلفظ خاص گلر عربستان

آن هایی که برنام «جنگ فوتبال آسیا» در دهه هفتاد را به خاطر دارند، حتما با صدای «اسکندر کوتی» آشنا هستند. گزارشگر و مجری برنامه «ورزش از نگاه دو» که به واسطه پخش مستقیم اغلب داربی های دهه هفتاد از شبکه دو این موقعیت را داشت که چند بار جدال سرخابی ها را گزارش کند.

اصطلاحات من درآوردیِ ماندگار!

کوتی که اصلیت جنوبی داشت، در تلفظ برخی از اسامی بازیکنان عرب حوزه خلیج فارس به شکلی بسیار خاص عمل کرد و همین مساله چند اسم را ماندگار کرد. بدون شک ماندگارترین نامی که کوتی تلفظ می کرد، محمد الدعایه سنگربان مشهور تیم ملی عربستان و بهترین گلر فوتبال آسیا در قرن بیستم بود.

در حالی که همه گزارشگران ایرانی و اغلب گزارشگران آسیایی، الدعایه را همان طور که نوشته می شود تلفظ می کرند، اسکندر کوتی تاکید داشت که این دروازه بان را «محمد الدعیه» تلفظ کند و همین مساله به سوژه ای میان فوتبال دوستان بدل شده بود. حتی در اواخر پاییز سال 1376 نام الدعایه و نحوه تلفظ او توسط کوتی به سوژه ای برای تئاتر آقارشید، هنرمند اصفهانی (قدرت ا... ایزدی) بدل شده بود.

کوتی در جریان بازی رفت ایران- عربستان در انتخابی جام جهانی 1998 هم وقتی پنالتی به سود ما اعلام شد، «ا... اکبر» گفت و این مساله هم با استقبال زیادی در آن مقطع مواجه شد.

ملت و مهدوی کیا

پیمان یوسفی و مزدک میرزایی جزو گزارشگران و مجریان بی حاشیه ما هستند که اگرچه خیلی عبارات ماندگار از خودشان به یادگار نگذاشته اند اما گزارش های کم افت و خیز داشته و هرگز از یک حد معین پایین تر نیامده اند. به همین خاطر هم در کارشان استمرار دارند. البته آن ها هم عبارات ماندگار (البته در مقیاس کمتر با همکاران خودشان) دارند.

اصطلاحات من درآوردیِ ماندگار!

مثلا پیمان یوسفی مرتب در گزارش هایش از اصطلاح «نشون به اون نشون» استفاده می کند (حداقل تا چند ماه قبل که خیلی استفاده می کرد) و یک بار هم در جریان گزارش بازی برگشت ایران و عراق در پیکارهای مقدماتی جام جهانی 2002 هنگامی که مهدی مهدوی کیا نفوذ کرده و پایه گذار گل دوم پیروزی کشورمان شده بود، با حرارات خاصی گفت: «مهدوی کیا، مهدوی کیا، یک ملت پشت توپ مهدوی کیا».

مزدک میرزایی هم یکی، دو اصطلاح و عبارت خاص دارد. برای مثال بارها در گزارش هایش هنگام به ثمر رسیدن گل های زیبا از عبارت «یک سوپرگل» استفاده کرده که به قول همکارانش، جزو ابداعات خود او محسوب می شود و البته در جامعه هم تا حدی مورد توجه واقع شده است. نحوه بیان نام«رائول گونزالس» مهاجم اسبق تیم ملی اسپانیا و رئال مادرید توسط میرزایی هم جزو مواردی بود که در مقاطعی باعث جلب توجه فوتبالدوستان شده بود.

خسته نباشی دلاور

... و البته انصافا نمی توان در این مطلب به سبک گزارش هادی عامل هم اشاره نکرد؛ گزارشگر خراسانی که خودش در خانواده ای کشتی دوست به دنیا آمد و از دهه هشتاد در صدا و سیما گل کرد. او برای گزارش مسابقات کشتی از عبارات خاصی بهره برد که بعضی از آن ها واقعا ماندگار شده و حتی در رسانه های دیگر هم مورد استفاده قرار می گیرند.

اصطلاحات من درآوردیِ ماندگار!

نحوه گزارش «عامل» به گونه ای بود که حتی در سریال پایتخت 3 هم از وجودش استفاده شد که اتفاقا بازتاب خوبی هم داشت. «عامل» به مسابقات مهم هیجان خاصی می دهد و عباراتی چون «گلبانگ پیروزی»، «دلاور ایران»، «قهرمان ایران» و... را به شکلی خاص تلفظ می کند که مورد توجه کشتی دوستان قرار می گیرد. اوج این عبارات و جملات هم بعد از پیروزی های بزرگ کشتی گیران ماست که می گوید: «خسته نباشی دلاور، خدا قوت قهرمان...»

هادی عامل بعد از پیروزی مهدی حاجی زاده در کشتی فینال وزن 76 کلیو رقابت های قهرمانی جهان 2002 تهران که موجب فتح مسابقات توسط تیم ملی کشورمان شد نیز جمله ای گفت که آن زمان خیلی ماندگار شد. او پس از پیروزی حاجی زاده گفت: «چه کردی تو قهرمان، ایران را قهرمان جهان کردی تو».

 

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.