گروه معارف/ سید حسین امامی - اواخر سال گذشته کتاب «مبانی علوم انسانی اسلامی» تألیف حجت الاسلام والمسلمین دکتر احمدحسین شریفی استاد مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) به همت مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا منتشر شد. 

 ویژگی های اسلامی سازی علوم انسانی

در گفت‌وگویی با نویسنده این کتاب، به بررسی ویژگی‌های این اثر و موانع اسلامی سازی علوم انسانی پرداختیم که از نظر می گذرد.

 

 آقای دکتر! ابتدا به صورت اجمالی بفرمایید علوم انسانی چه اهمیت و جایگاهی دارد؟

- نسبت علوم انسانی به علوم طبیعی و تجربی و علوم پایه مانند نسبت روح به جسم است. علوم انسانی جهت سایر علوم را مشخص می کند و تحلیل، کنترل و هدایت همه کنشهای بشری اعم از کنشهای علمی و عملی را برعهده دارد. بنابراین هرگونه انحرافی در این علوم موجب کجروی در همه زمینه‌ها خواهد شد. بی‌توجهی این علوم به آموزه ها، مبانی و اصول اسلامی موجب بی توجهی به اسلام در سایر حوزه‌های زندگی و حیات فردی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و علمی خواهد شد. علوم انسانی، نقشه راه را در سایر حوزه های علمی نیز ترسیم می کنند. اینکه اهداف پیشرفتهای فیزیکی، نظامی، فضایی، شیمیایی و امثال آن چیست و چه باید باشد، همگی وابسته به علوم انسانی است. علوم انسانی سکولار، اهداف و مقاصد سکولار را ترسیم خواهد کرد و در نتیجه علوم انسانی اسلامی در خدمت تحقق اهداف و مقاصد اسلامی خواهد بود.

علوم انسانی اسلامی یا به تعبیر دیگر، هماهنگ سازی دانش با فرهنگ اصیل اسلامی، کاری بسیار پیچیده و دشواریاب و دیریاب است. در عین حال لازم است عالمان جهان اسلام و دلسوزان علم و بشریت در عالم اسلام، نه تنها برای تداوم حیات تمدنی خود که برای نجات علم بویژه علوم انسانی از نگاه های تک بعدی و خشک و متصلب و بی روح غربی کمر همت بربسته و با نگاهی اسلامی و واقع بینانه علوم انسانی اسلامی را تولید کرده و به بشریت عرضه نمایند.

 

 چرا ما باید علوم انسانی متناسب با فرهنگ خودمان را داشته باشیم، چرا این ضرورت در عرصه علوم تجربی به این شدت نیست؟!

- اهمیت علوم انسانی در حیات مادی و معنوی افراد و جوامع، کم کاری عالمان و اندیشمندان اسلامی در حوزه های علوم انسانی، تناسب نداشتن علوم انسانی غربی با باورها و ارزشهای اسلامی، ناکارآمدی آنها برای جوامع اسلامی و نقش نرم افزارانه آنها برای جامعه‌سازی و تمدن سازی اسلامی، همگی ضرورت مجاهدت اندیشمندان مسلمان را در زمینه علوم انسانی اسلامی ایجاب می کند. البته روشن است تولید علوم انسانی اسلامی یا به تعبیر دیگر، هماهنگ‌سازی علوم انسانی با فرهنگ اصیل اسلامی، کاری بسیار پیچیده و نیازمند سختکوشی ها و مجاهدتهای علمی فراوان است.

هرچند اندیشمندان جهان اسلام در گذشته تاریخی خود در این زمینه ها اقدامهای درخور ستایشی انجام داده اند و هیچ پژوهشگر باانصافی سهم آنان را در تولید علم بشری انکار نمی کند، اما به دلایل گوناگونی که اینجا زمینه طرح آنها نیست، در چند سده اخیر از قافله علمی بشر بویژه در حوزه علوم انسانی عقب مانده اند.

 

 چه اندیشمندان مسلمان داخلی و خارجی وارد این عرصه شده بودند؟

- سیدجمال الدین اسدآبادی، سیداحمدخان هندی، محمد اقبال لاهوری، ابوالعلاء مودودی از جمله نخستین کسانی بودند که مسأله علم دینی و اسلامی سازی معرفت را در دوران جدید مطرح کردند. در جهان اسلام و عرب، افراد و اندیشمندان معاصری چون سیدمحمد نقیب العطاس، اسماعیل فاروقی، جابر علوانی و عبدالحمید ابوسلیمان از جدی‌ترین مدافعان این ایده هستند که بعضا مراکز آموزشی و تحقیقاتی ای را نیز در این زمینه راه اندازی کرده‌اند. در جهان تشیع اندیشمندانی چون علامه محمدحسین طباطبایی، شهیدمرتضی مطهری، شهید سیدمحمدباقر صدر، علامه محمدتقی جعفری و آیت ا... مصباح یزدی سالها پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، اندیشه اسلامی سازی علوم انسانی را دنبال کرده و حتی برخی از آنان دوره های ویژه ای را برای تربیت محقق در این زمینه راه اندازی کرده بودند. در چند دهه اخیر دیدگاه ها و تئوری های بسیار متنوعی درباره علم اسلامی یا اسلامی سازی علم عرضه شده است. نکته جالب توجه در این باره این است که این مسأله بیشتر از سوی عالمان و اندیشمندانی مطرح شده است که نگاهی جامع تر و دقیق تر به معارف اسلامی داشته اند. به تعبیر دیگر تخصص تک بعدی نسبت به آموزه های اسلامی نداشته اند. همچنین آشنایی علمی و عینی قابل قبولی با وضعیت جهانی و نیازهای بشر مدرن داشته اند و از سوی دیگر از علوم مدرن نیز اطلاع کافی داشته و بعضا در برخی شاخه های آن نیز تحصیل کرده و تخصص داشته و دارند.

 

 دیدگاه اندیشمندان شیعی مانند شهید صدر، علامه طباطبایی، شهید مطهری و آیت ا... مصباح یزدی چه بود؟

- به باور شهید صدر، مکتب اسلام در پرتو جامعیت و جاودانگی خود و به دلیل تطابق احکام و آموزه‌های آن با فطرت الهی، می تواند پاسخگوی همه نیازهای فردی و اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی بشر در هر عصری باشد. وی ضمن اثبات فلسفی و عقلی این ادعا، تلاش کرد با بهره گیری از روش اجتهادی، الگوی اقتصادی مورد نظر اسلام را در برابر الگوهای مارکسیستی و لیبرالیستی ارایه دهد.

شهید صدر میان دو مفهوم مکتب و علم، تفکیک کرد؛ وی مدعی بود علم برخلاف مکتب قدرت راهبری ندارد. صرفاً توصیف بی طرفانه وضع موجود است. مهمترین موانع راه تولید علوم اسلامی از نگاه شهید مطهری، عدم خودباوری مسلمانان و عدم شناخت اسلام به عنوان یک مکتب همه جانبه و جامع است.

وی در جهت زدودن این دو مانع تلاشهای بسیاری به عمل آورد.

اما، به باور شهید مطهری توجه به نگاه توحیدی اسلام به هستی، و نگاه واقع بینانه اسلام به انسان و توجه به همه ابعاد مادی و معنوی و جسمی و روحی او و توجه به کثرت گرایی روشی اسلام در شناخت حقیقت و واقعیت موجب می شود علوم انسانی اسلامی تفاوتهایی جدی با علوم انسانی غیراسلامی داشته باشد.

شهید مطهری در حوزه هایی مانند حقوق زن، جامعه شناسی و تعلیم و تربیت با تکیه بر مبانی اندیشه اسلامی، الگوهایی از علوم انسانی اسلامی ارایه داد. وی معتقد بود با استفاده روش اجتهادی می توان دیدگاه های اسلام را در همه قلمروهای بشری و نیازهای انسانی از متون دینی استخراج و عرضه نمود.

در اندیشه علامه جعفری نیز بستر اصلی و مرکز ثقل امور را باید در مفهوم و آموزه ای به نام حیات معقول جست و جو کرد. حیات معقول، حیاتی است که در آن زندگی فردی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، تربیتی، مدیریتی، حقوقی و اخلاقی همگی بر پایه عقل و فطرت و در مسیر دستیابی به سعادت حقیقی طرح ریزی می شوند. علوم انسانی صرفاً متصدی و متکفل شناخت نمودها و کنش های انسانی نیستند؛ بلکه به دنبال بهبود اخلاقی و روانی آدمیان اند. از همین روی مشکل اصلی علوم انسانی غربی از نگاه علامه جعفری یکی نادیده گرفتن «من انسانی» است؛ و دیگری شیفتگی انسان غربی به تکنولوژی.

آیت ا... مصباح یزدی نیز در بخش آموزش مؤسسه «در راه حق»، نخستین بار دوره ای آموزشی با هدف آشناسازی طلاب جوان با علوم انسانی راه اندازی کرد. در دهه شصت(در سال 1366) مرکزی تخصصی در این زمینه با عنوان «بنیاد فرهنگی باقرالعلوم» تأسیس نمود. در سال 1374 با ادغام آن دو بخش، یکی از بزرگترین مراکز آموزشی و پژوهشی را در حوزه علمیه قم با نام مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) تأسیس کرد.

 

 پس از انقلاب اسلامی با توجه به دغدغه های به وجود آمده در پی انقلاب فرهنگی و اسلامی سازی دانشگاه ها، چه اقدامهایی صورت گرفت؟

- پس از انقلاب اسلامی و در پی تأکیدهای ویژه رهبر کبیر انقلاب اسلامی و مقام معظم رهبری تلاشهای خوبی برای تولید علوم اسلامی از سوی برخی مراکز حوزوی و دانشگاهی صورت گرفت که البته تا رسیدن به منزل مقصود، باید مجاهدتهای بیشتری صورت گیرد. با وجود رشد چشمگیر علمی در جمهوری اسلامی، در زمینه علوم انسانی هنوز تا رسیدن به وضعیت مطلوب فاصله داریم. دیربازده بودن تحقیقات علوم انسانی و ملموس نبودن نتایج آنها از عوامل کم توجهی برخی سیاستمداران به این عرصه است.

علوم انسانی، روح و نرم افزار سایر دانشها هستند. سلامت این روح موجب سلامت سایر دانشها خواهد بود. علوم انسانی موجود افزون بر ناکارآمدی های فراوانی که دارند، با فرهنگ و فکر اسلامی تناسبی ندارند. با توجه به برداشتهای ژورنالیستی و نادرست از «علوم انسانی اسلامی» لازم است زوایای گوناگون این موضوع به صورت دقیق تر تبیین گردد. اسلامی سازی علوم انسانی شرط لازم اسلامی سازی دانشگاه و اسلامی سازی سایر نهادهای اجتماعی است.

علوم انسانی در بخشهای گوناگون با آموزه های دینی دارای مرز مشترک است. به همین دلیل آگاهی از نگاه دین در آن عرصه ها ضروری است. علوم انسانی اسلامی نرم افزار اصلی حلقه های پنجگانه نهضت اسلامی ملت ایران (انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی، دولت اسلامی، جامعه اسلامی و تمدن اسلامی) بوده و خواهد بود و هر گونه کوتاهی در این عرصه موجب تضعیف و شکست نهضت اسلامی خواهد شد.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.