گروه سیاسی- یاسمین مشرف: « فیلیپ جیرالدی»، افسر سابق سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا(سیا) و مدیر اجرایی «شورای منافع ملی» این کشور ...

 تغییر روایتها دیگر کارساز نخواهند بود

 در مقاله‌ای باعنوان «روایتهایی متغیر از ایران» که در سایت تحلیلی آمریکایی «یو ان زد ریویو» منتشر شد، نوشت: بیش از بیست سال است که جهانیان از «بنیامین نتانیاهو»، نخست وزیر اسراییل و دوستانش در ایالات متحده می‌شنوند که ایران به خاطر ساخت سلاح اتمی تهدیدی جهانی است.

هشدارهای نتانیاهو حول محور پیش 
بینی های مکرر او درباره تصمیم رهبران ایران برای ساخت سلاح هسته‌ای طی 6 ماه تا یک سال آینده، چرخیده است. از زمان این پیش بینی ها تا کنون دوره های متعدد 6 ماهه و یک ساله می‌گذرد، اما سلاحی دیده نشده است.

 اسراییل همچنین در اشاعه ادعاهایی مبتنی بر اطلاعاتی نادرست که ایرانیان را به انجام غنی سازی در تأسیسات مخفی متهم می‌کند، چیره دست بوده است، اما چه می‌شود کرد، روایتهای اسراییل از فعالیتهای ایران کمی مغشوش به نظر رسیده اند.

در سال 2007 دستگاه‌های اطلاعاتی ایالات متحده به طور مشترک و بر اساس اطلاعات قابل اعتمادی، تأیید کردند که ایران دارای برنامه هسته‌ای نظامی نیست. وقتی این تهدید که ایران واقعا درحال ساخت سلاح هسته‌ای در آینده نزدیک است، اعتبار خود را از دست داد، بناچار روایتهای ارایه شده از آن نیز  بر زمینه دیگری متمرکز شدند. بنابراین تهدیدی که زمانی از آن به یک تهدید فوری تعبیر می‌شد، ناگهان به تهدید دیگری که کاملاً بر مبنای حدس و گمان بود، تبدیل شده و نقطه محوری مشاجره بر داشتن «توانمندی» ساخت سلاح در آینده نزدیک تمرکزیافت، چیزی که از آن به «ظرفیت گریز هسته ای» تعبیر می‌شد و عبارت بود از توانمندی استفاده از ذخایر اورانیوم غنی شده تا سطوح پایین برای تولید اورانیوم با غنای بالا برای ساخت سلاح. ناگزیر زمان لازم برای گریز هسته‌ای ایران نیز اغلب 6 ماه تا یک سال عنوان می‌شد تا بر این معنا تأکید شده باشد که عناصر و جزییات یک روایت نادرست و غیر موثق نباید به هدر داده شوند.

پس از آن نتانیاهو و تعدادی از اعضای کنگره متفکرانه به هشدارهای خود که همچنان از گریز هسته‌ای ایران شکایت می‌کرد، ادامه دادند با این تفاوت که این هشدارها اساسا بر دردسرساز بودن توانمندی ایران تأکید داشتند.

 بر این اساس، ایران نباید هیچ‌گونه حقی برای غنی سازی داشته باشد و باید وادار شود ذخایر اورانیوم خود را از بین ببرد. تهران همچنین باید فعالیت سانتریفیوژها و دیگر تجهیزاتی را که در «تأسیسات فردو» در غنی سازی اورانیوم کاربرد دارد، متوقف بسازد. طنز ماجرا اینجا بود که خواسته های نتانیاهو و اعضای کنگره آمریکا با توجه به اینکه دست کم پنجاه کشور دیگر از «توانمندی» ساخت سلاح برخوردارند، هیچ معنایی نداشت.

پس از آنکه داده های سازمانهای اطلاعاتی آمریکا این موضوع را تأیید کرد که اگر ایران توانایی و قصد ساخت سلاح هسته‌ای را داشته باشد، این تهدید کاملاً قابل مهار شدن است، دار و دسته ضد ایرانی باردیگر به بازنویسی داستان خود پرداختند. داستان این بار بر سیستمهای پرتاب موشک تمرکز کرد. گزارشهای ارایه شده در این خصوص مبنی بر اینکه ایران درحال ساخت و یا خرید موشکهای دوربرد جدیدی از کره شمالی است، به موضوعی اساسی تبدیل شد و وقت زیادی از دولت اوباما صرف اثبات این مطلب شد که موشکها نمی‌توانند بخشی از مذاکرات با ایران باشند.  از دید نتانیاهو، موشکهای جدید ایران، نه تنها می‌توانستند اروپا را  هدف قرار دهند، بلکه از این قابلیت برخوردار بودند که به موشکهای بین قاره‌ای تبدیل شوند و اگر ایران می‌توانست از جایی بمب تهیه کند و یا خود از طریق گریز هسته‌ای به بمب هسته‌ای دست پیدا کند، کل جهان در حوزه تهدید این کشور قرار می‌گرفت. در تمام این روایتها این حقیقت که تهران، نه دارای موشک است و نه سلاح هسته ای، ظاهرا حقیقتی کاملا نامربوط به شمار می‌آمد.

 اکنون به سال 2015 می‌رسیم، جایی که رئیس سابق دستگاه اطلاعاتی اسراییل آشکارا به آنچه که جهانیان از مدتها پیش می‌دانستند، اذعان می‌کند: نتانیاهو در سخنانش علیه ایران، یک دروغگوست. همزمان با این اظهارات، مذاکره کنندگان گروه 1+5 ماراتن 18 ماهه‌ای از گفت و گوها با ایران را با رسیدن به چارچوبی از توافق با این کشور به سرانجام رساندند.

هرچند به نظر می‌رسد این توافق، توافق خوبی برای هردو طرف باشد، اما از آنجا که انتظار نمی‌رود پیش از پایان ماه ژوئن سند نهایی آن ارایه شود، دردسرسازان برای توافق زمان کافی برای شیطنت در اختیار خواهند داشت.

 نتانیاهو و اعضایی از کنگره آمریکا که رام او هستند، با احساس شکست پس از ارایه چارچوب توافق، به یک تغییر جهت اساسی دست زدند. با کمک و راهنمایی گرم و صمیمانه لابی اسراییل، آیپک، رویکرد جدیدی متشکل از دو عنصر، ساخته و پرداخته شد. نخست، این ادعا که ایران در متعهد ماندن به یک توافق قابل اعتماد نیست. بدین معنا که این کشور ممکن است ظاهراً خود را به توافق پایبند نشان دهد، اما می‌تواند به شکل مخفیانه‌ای درحال ساخت سلاح هسته‌ای باشد. اینکه با وجود رژیمهای بازرسی دقیق، این موضوع چگونه محقق خواهد شد، روشن نیست، اما ایده‌ای که در پشت این ادعا قرار دارد، کاشتن بذر این طرز فکر است که ایرانیان اساساً مردمی فریب کار و خطرناک هستند.

استدلال دوم گروه مخالفان توافق با ایران، که پیش از اعلام چارچوب توافق شده، به مرحله تکامل رسید و جای تعجب نیست که هیچ ارتباطی با سلاح هسته‌ای ندارد، این بوده  است که ایران عملاً با رفتار خود صرف نظر از برنامه هسته‌ای اش، تهدیدکننده بوده و برای جهان خطرناک است.  اعضای کنگره و نخبگان آمریکا دست به انتشار این اتهام زده اند که ایران «هم اکنون چهارپایتخت عربی را در کنترل دارد» و «از تروریسم حمایت می‌کند». این اتهامات تا بدانجا پیش رفت که یک مقاله نویس از تلاش ایران برای «ایجاد امپراتوری جدید فارسی» سخن به میان آورد.

 جسارت و گستاخی این ادعا که ایران چهار پایتخت عربی بغداد، بیروت، دمشق و صنعا را در کنترل دارد، مبهوت کننده است. ایران در این چهار کشور دوستان و متحدانی دارد، اما در هیچ‌یک از آنها تعیین کننده تصمیمات دولتها نیست. روابط نزدیک ایران با سوریه و عراق به شکل عمده‌ای جنبه دفاعی دارد و می‌توان آن را نتیجه بی ثباتی منطقه در اثر مداخله نظامی آمریکا در عراق و پس از آن حمایت واشنگتن از برنامه سرنگونی دولت «بشار اسد» در سوریه دانست.

بر اساس گزارش سالانه وزارت خارجه آمریکا درباره تروریسم، حمایت تهران از آنچه که ایالات متحده و اسراییل آن را تروریسم می‌نامند، شامل ادامه «حمایت از گروه تروریستی فلسطین در غزه و حمایت از حزب‌ا...، است. ایران همچنین حضور خود در آفریقا را افزایش داده است و  تلاش می‌کند به جدایی طلبان «حوثی» در یمن و  شیعیان مخالف دولت در بحرین سلاح و تجهیزات برساند. سپاه قدس ایران و گروه‌های نیابتی این کشور در خاورمیانه بی ثباتی ایجاد می‌کنند. تهران، سوریه را مسیری برای ارسال سلاح به حزب‌ا... می‌داند».

آنچه که در این گزارش از آن به عنوان اقدامهای بی ثبات کننده سپاه قدس یاد می‌شود، بیشتر اقدامهایی هستند که ماهیت دفاعی داشته و بر مسایل و منافع منطقه‌ای خاصی تمرکز دارند. گروه‌های تروریستی که در گزارش وزارت خارجه آمریکا ذکر شده‌اند، «جهاد اسلامی فلسطین» و نیز «حزب ا... لبنان» را شامل می‌شود، گروه‌هایی که سازمانهایی مقاومتی و دفاعی در مقابل اشغال اسراییل و سایر خشونتها به شمار می‌آیند. هیچ‌یک از این گروه‌ها، ایالات متحده را مورد تهدید قرار نداده اند.واقعیت تأسف برانگیز این است که گروه طرفدار اسراییل، خواهان جنگ ایالات متحده با ایران است، صرف نظر از اینکه تهران چه اقدامهایی برای جلوگیری از تنش نظامی انجام می‌دهد. این گروه همواره داستان را به گونه‌ای روایت خواهند کرد که تهران در آن به عنوان تهدیدی جدی معرفی شود. این حقیقت که ایران از نظر موقعیت جغرافیایی، منابع طبیعی و جمعیت یک قدرت منطقه‌ای است، چیزی است که روان پریشهایی همچون نتانیاهو و وزیر خارجه اش، «آویگدور لیبرمن» را مضطرب می‌سازد.

 با این حال، جامعه آمریکا به این درک رسیده است که بتواند واقعیت را در میان رگباری از سخنانی که در طول دو ماه آینده بر طبل جنگ خواهند کوبید، بیابد.

 اسراییل، لابی این رژیم و  دیگر دوستانشان یک بار دیگر در مسیر شکست پیش خواهند رفت. این شکست تا آن حد قاطع خواهد بود که آنها را متقاعد بسازد تغییر روایت داستان، دیگر کارساز نخواهد بود.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.