گروه هنر- تکتم بهاردوست - هومان فاضل، نویسندۀ فیلمنامۀ سریال «آسمان من» دانش‌آموخته رشته تئاتر است و نویسندگی و کارگردانی مجموعه‌های حرف آخر، ماجراهای قلقلی، ...

 اول سفارش بود، بعد چالش فردی شد

 ذره‌بین، جنگ کتاب و نگارش فیلمنامۀ مجموعۀ «نامه‌های بالدار» از تولیدهای شبکه دو نویسندگی و کارگردانی برنامۀ «رنگین‌کمان» شبکه پنج را در کارنامه کاری‌اش دارد.

بعد از سریال «ستاره‌های سربی» و تله‌فیلم‌های «مانده از آسمان» و «گوی مرگ» در چهارمین تجربۀ همکاری‌اش با محمد رضا آهنج به عنوان نویسنده سراغ موضوعی بکر رفته است.داستان «آسمان من» داستان افرادی است که امنیت پرواز را تأمین می‌کنند. این مجموعه سه شخصیت اصلی با نام‌های صادق، رحمت و امین دارد که به سه تفنگدار معروفند و ماموریت آنها حفاظت از پرواز هواپیماهای کشور است.به انگیزه پخش این سریال با فاضل گفت‌وگویی ترتیب داده‌ایم که می‌خوانید:

 

 آقای فاضل بگویید، چه شد که سراغ چنین موضوعی رفتید؟

- سفارش نگارش این سریال به من داده شد.از من خواسته شد که بر اساس یک طرح سریالی را بنویسم که موضوعش امنیت پرواز باشد.در تحقیقات اولیه بود که خود من هم به سوژه علاقه مند شدم، یعنی کار از حالت سفارش به یک چالش فردی تبدیل شد و این چالش باعث شد تا بتوانم داستانهای نویی را پیدا کنم که تا به حال گفته نشده است، این پیشنهاد به ذات موضوع جذابی داشت، بخصوص اینکه اساساً تا به حال به چنین موضوعی پرداخته نشده بود.

 

  چه تمهیداتی اندیشیده شد که با توجه به رعایت خط قرمزها ،این ماموران ایرانی باشند و سریال به نمونه‌های خارجی‌اش شبیه نباشد؟

- حتماً می‌دانید که ذات امنیت پرواز در کشور ما بومی ‌است و وقتی امنیت پرواز در کشور ما شکل گرفت، عملاً ما هیچ نیروی مشابهی نداشتیم و طبیعتاً دوستانی که کلید امنیت پرواز را زدند، خودشان تجربه می‌کردند.

برای نوشتن فیلمنامه همین آدمها منبع تحقیقاتی من شدند، به علاوه منابعی که امنیت پرواز در اختیارم گذاشت.همۀ اینها به علاوه تلاشی که خود من ضمن نوشتن فیلمنامه انجام دادم، اینکه تلاش کردم که در شخصیت‌پردازی ماموران امنیت پروز ایرانی بودنشان مورد نظرم باشد، مامورانی که یک تکه از خاک ایران را محافظت می‌کنند.

پس شبیه هیچ ماموردیگری نیستند؛ اینها ماموران پرواز ایرانی هستند و خصوصیات ایرانی را دارند و یک نگاه ملی مذهبی به این قضیه دارند و شاید همین نگاه است که این آدمها را ملموس کرده است.نمی‌خواستم یک اکشن فارغ از فرهنگ ما ساخته شود.

در خصوص خط قرمزها هم باید بگویم، طبیعی است که یک محدودیتها و خط قرمزهایی برای کارکردن روی این مسایل و موضوعات وجود داشته باشد، بعضی از این خط قرمزها می‌تواند فضای امنیتی باشد. ما در این کارمشاورانی داشتیم که آنها به ما می‌گفتند که تا چه حد می‌توانیم داستانها را جلو ببریم تا ازآن خط قرمزها عبور نکنیم.

یک جاهایی هم ما برای اینکه درام جذابی داشته باشیم، سعی می‌کردیم که دوستان را متقاعد کنیم که از اینجا به بعد درام است و برای مخاطب جذاب است و آن ماموریت اصلی را که همانا معرفی حساسیت امنیت پرواز است، بهتر می‌توانیم به تصویر بکشیم.

 

 گفتید که از منابعی برای نوشتن فیلمنامه استفاده کرده‌اید.در کل چه مقدار از این قصه‌ها برگرفته از تخیل شماست؟

- من برای نوشتن فیلمنامه با کسانی که خاطراتی در این زمینه داشتند یا بازنشستۀ این کار بودند صحبت کردم. بعضی پرونده‌ها هم بودند که نه عیناً ولی بخشهایی از آن در فیلمنامه به درام درآمده است.

ولی دقیقاً نمی‌توانم نسبت تخیل و واقعیت را در نوشتن فیلمنامه مشخص کنم، باید بگویم که داستانهایی بوده‌اند که 60 در صد از قصه واقعی بودند و داستانهایی هم بوده که صد درصدش تخیلی بوده است، ولی آن داستانهایی که واقعی بوده در تیتراژ به آنها ‌اشاره شده است.

 

  آسمان من ساختاری اپیزودیک دارد.سریالی با شخصیتهای زیاد که در برخی اپیزودها تکرار می‌شوند.این ترس از ابتدا وجود نداشت که این داستانک‌ها باعث سردرگمی‌ مخاطب شود؟

- در کل دنیا سریالهایی ساخته می‌شود که ساختاری اپیزودیک دارند، ولی در آنها هم شخصیتهای اصلی خرده داستانهایی دارند که علاوه بر اینکه در کنار اینکه خرده داستانها را دنبال می‌کنیم، دوست داریم بدانیم که سرگذشت این شخصیت‌ها چه می‌شود. از آن جایی که من فکر می‌کردم بد نیست مخاطب خیلی بیشتر از یک حرفه از این شخصیتها بداند و باید بتواند بیشتر و بهتر با این آدمها ارتباط برقرار کند، این بود که خرده داستانها به کار اضافه شد.چون این خرده داستانها بین قصه‌ها پیوند ایجاد می‌کند؛ می‌خواستم بین ساختار رئال و اکشن راه بروم.

 

 با توجه به همکاری‌های قبلی شما با محمد رضا آهنج در خصوص شخصیت‌پردازی کاراکترها هم با هم همفکری داشتید؟

- بعد از چند همکاری ، حالا به تعامل خوبی با هم رسیده ایم، یعنی جاهایی ایشان دست من را برای شخصیت پردازی کاملاً باز می‌گذارند و جاهایی هم با توجه به شناخت من از ایشان می‌دانم باید چکار کنم که آهنج را سر ذوق بیاورم.به هرجهت این تعامل گاهی مداوم است و گاهی هم برمبنای اطمینان است.

 

 گفتید که فیلمنامۀ این سریال سفارشی بوده است.یک کار سفارشی چقدر می‌تواند خوب یا بد باشد و تا چه حد می‌تواند به ساختار یک کار لطمه بزند؟

- این قضیه هم در تمام دنیا مرسوم است، ولی این سفارشی نوشتن گاه این تعبیر را ایجاد می‌کند که شما یک جایی می‌نشینید و به شما دیکته می‌شود که چه چیزی بنویسید، زمانی هم هست که از شما خواسته می‌شود که در خصوص فلان موضوع فکر کنید و بنویسید و اینجاست که شما مختارید و این اتفاق زمانی می‌افتد که شما با کار ارتباط برقرار کرده اید و می‌پذیرید؛ پس الزاماً سفارش یک جبر نیست یک انتخاب است.

 

 آقای فاضل ، در حال حاضر وضعیت فیلمنامه نویسی در تلویزیون چگونه است؟

- به نظرم فیلمنامه نویس دارد، هویتش را پیدا می‌کند یعنی مدیران خوشبختانه متوجه این قضیه شده اند که این فیلمنامه است که کار را می‌سازد و کارگردانها هم دارند به فیلمنامه اهمیت بیشتری می‌دهند.یک زمانی فیلمنامه نویس ته صف بود، البته الان هم هنوز سر صف نیامده ولی حداقل الان نقشش مؤثرشده است.ما سالها بود فیلمنامه نویس ستاره نداشتیم، ولی الان داریم.

 

 به عنوان پرسش پایانی در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟

- فیلمنامه زالاوا را به اتمام رسانده ام، دیگر اینکه در حال گفت‌وگو برای سریالی هستم که چون حتمی‌ نشده است ترجیح می‌دهم در خصوصش فعلاً صحبت نکنم.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.