پیشنهاد سردبیر

به ‌نظر من، نمايشگاه بين‌المللی كتاب تهران،يک فروشگاه بزرگ است كه در آن «ناشران»، يا بهتر بگويم، «شركت‌كنندگان»، به ‌فروش مشغولند. به‌اين سبب «ناشران» را با «شركت‌كنندگان» عوض كردم كه ناشر به ‌فروش كتاب می‌پردازد، 

نمايشگاه یا فروشگاه بين‌المللی كتاب تهران!

اما شركت‌كننده همه ‌چيز می‌فروشد، از جمله كتاب. در اين نمايشگاه، فروش غيركتاب به‌مراتب بيشتر از كتاب است. بويژه، در چادرهای كودک و نوجوان انواع اسباب‌بازی، خوراكی، پوشاكی، وسيله‌ سرگرمی و...فروخته می‌شود، كه بيشترشان حتی توليد خود فروشنده نيز نيستند، بلكه آنها را از توليدكنندگان مختلف خريداری كرده‌اند، يا به‌امانت گرفته‌اند، تا در نمايشگاه عرضه كنند وبفروشند. بسياری از شركت‌كنندگان، برای كالاهايی كه می‌فروشند، نام «كمک‌آموزشی» را به‌كار می‌‌برند تا به ‌گونه‌ای فروش كالاها را توجيه كنند. البته همه‌چيز می‌تواند با عنوان «كمک‌آموزشی» قرار گيرد چون برای خوردن و پوشيدن و بازي كردن و... هم آموزش می‌توان داد. اما، آنچه اهميت دارد، خدشه‌دار نكردن مفهومی است كه نام «نمايشگاه بين‌المللي كتاب تهران» القا می‌كند.«كتاب» معنای خاص خود را دارد و نبايد حتي با وسايلی كه بيشتر از ديگر كالاها «كمک‌آموزشی» هستند، همسنگ شود، چه رسد به‌ اينكه جای خود را در نمايشگاه به‌اينگونه كالاها بسپارد.

نكته دوم به‌واژه‌ «بين‌المللی» برمی گردد. ارايه‌ كتابهايی به‌زبانهای خارجی به‌وسيله‌ فروشندگان ايرانی يک نمايشگاه را بين‌المللی نمی‌كند. كما اينكه حضور خارجيانی كه خود، دست‌اندركار توليد كتاب نيستند نيز موجب بين‌المللی شدن نمايشگاه نمی‌شود. نمايشگاه، زمانی بين‌المللی است كه شركت‌كنندگان با هدف خريد و فروش حق نشر از سراسر جهان در آن حضور يابند و تنها شماری بازديدكننده‌ بی‌برنامه نباشند. من، حضور نويسندگان، يا اعضای اتحاديه‌های خارجی را نفی نمی‌كنم، اما اين افراد موجب بين‌المللی شدن نمايشگاه نمی‌شوند. آنها، بازديدكننده هستند و بازديدكنندگان خارجی امتيازی به‌نمايشگاه نمی دهند. به‌طور مثال، همه‌ساله هزاران نفر از سراسر جهان به‌دلايل شخصی و ‌گاه حرفه‌ای در نمايشگاه كتاب فرانكفورت حضور می‌يابند. اينها همه بازديدكنندگان خارجی هستند، اما آمارشان بر بين‌المللی بودن نمايشگاه كتاب فرانكفورت تاثيری ندارد. آنچه به‌راستی فرانكفورت، بولونيا، لندن و... را نمايشگاه بين‌المللی كرده است، حضور ناشرانی است كه از اقصی نقاط جهان برای فروش حق‌نشر آثار خود يا خريد حق‌نشر آثار ديگران به‌نمايشگاه می‌آيند.

سومين نكته‌ای كه بايد به آن اشاره كنم، به‌واژه‌ “نمايشگاه” برمی گردد. نمايشگاه، فروشگاه كتاب نيست، بلكه هدفهای ديگری را دنبال می‌‌كند. در جهان، نمايشگاه هايی هستند كه فروش كتاب در‌آنها ممنوع است و نمايشگاه هايی نيز وجود دارند كه در كنار فعاليتهای نمايشگاهی، فروش نيز دارند. من، شيوه‌ دوم را برای ايران مناسب‌ می‌دانم، زيرا كه هنوز شبكه‌ پخش كشور سراسری نيست و كارآمدی لازم را هم ندارد. به‌همين سبب، برقرار كردن ارتباط مستقيم با خريداران و فروش كتاب، برای ناشران لازم و بسيار كاربردی است. از آن گذشته، به‌سبب آنكه ايران هنوز به‌پيمان جهانی حق‌نشر نپيوسته است و شركت‌كننده‌ خارجی مناسب نيز ندارد تا بتواند به‌خريد و فروش حق‌نشر بپردازد، فروشگاهی بودن نمايشگاه ناگزير است. البته به‌نظر من، هيچگونه محدوديتی نبايد در فروش كتاب برای ناشران اعمال گردد، زيرا  كتابهای قديمی‌ كند‌ فروش ناشران، كه بيشتر جنبه‌ مرجع بودن دارند، يا به‌دلايل موجه ديگر از فروش سريع‌تری برخوردار نيستند، نبايد از حضور در نمايشگاه محروم شوند، آن هم نمايشگاهی كه در آن عرضه‌ غيركتاب بر عرضه‌ كتاب رجحان واضح دارد.

آنچه لازم است  حفظ شود، ظاهر نمايشگاه است، به‌اين معنا كه بايد از حضور كسانی كه حرمت كتاب را نگاه نمی‌دارند و به‌سبک فروشندگان دوره‌گرد كالاهای دست‌چندم يا فروشندگان بازارهای ميوه و تره‌بار فريادكشان، از حراج شدن و تخفيف آن‌چنانی خبر می‌دهند و به‌جای غرفه‌آرايی، كارتنهای كتاب را انباروار بر هم می‌گذارند و به فروش می‌‌پردازند، جلوگيری به‌عمل آيد. غرفه‌آرايی، ارايه‌ درست كتابهای موجود در غرفه، خدمت به‌خريداران، رعايت ادب و نزاكت نمايشگاهی و بسياری نكته‌های ريز و باريكتر از مو، كه ناديده گرفته شده‌اند، بايد ديده شوند و جزو شروط لازم شركت در نمايشگاه باشند تا هيچگونه تخلفی صورت نگيرد. اين انتظار، بدعت و خواست نامعقولی نيست، كه تازه مطرح شده باشد. در نخستين سالهای برگزاری نمايشگاه، غرفه‌آرايی و حفظ شأن كتاب با رفتار بجا و درست حاضران در غرفه‌ها از الزامات بود، كه به‌تدريج كم‌رنگ شد و ديگر بخشی از قوانين لازم‌الاجرا را تشكيل نمی‌دهد.

از عنوان كه بگذريم، بايد به‌واقعيتهای نمايشگاه بپردازيم و ببينيم به‌چگونه جايی عنوان نمايشگاه كتاب را داده‌ايم. البته، درباره‌ ناشرانی كه سالهاست در شبستان غرفه دارند، حرف نمی زنم، زيرا كه آنها طعم غرفه داشتن در زير چادر را نچشيده‌اند و از آن بی‌خبرند، اگرچه آنها هم غرفه‌هاشان را با همان نرخی دريافت می‌كنند كه ناشران جای‌داده‌شده در زير چادرها می‌پردازند. بارها و بارها و بارها نسبت به‌اين بی عدالتی اعتراض شده است، يعنی از نمايشگاه 21 تا امروز. اما  هرگز به‌دادخواهی ناشران زير چادر توجهی نشده است و هر سال هم وضعيت آنها دشوارتر و بدتر و قيمت غرفه‌هاشان بيشتر شده است.  افزايش شديد قيمتها در نمايشگاه27 مورد اعتراض بسياری از ناشران، از جمله خود من، قرار گرفت و حتی به‌جناب آقای صالحی نيز نوشتم. پاسخ، اين بود كه چون در سالهای گذشته افزايشی در كار نبوده است، لابد برای تلافی لطفی كه در حق ناشران شده بود، افزايشی آنچنانی اعمال شد. اگر اين پاسخ را بپذيريم، بايد بپرسيم كه پس چرا امسال بار ديگر قيمتها افزايش يافت؟ عدم افزايش نمايشگاه های پيش از 27 در همان نمايشگاه 27، به‌استناد اعداد و ارقام پيوست، پوشش داده شده بود. پس، افزايش 3/33 تا 6/66 درصدی قيمت اجاره‌ غرفه‌ نمايشگاه 28 در مقايسه با نمايشگاه 27 را چگونه  بايد توجيه كرد؟ 7/85 درصد افزايش اجاره‌ دستگاه كارت‌خوان را چگونه بايد پذيرفت؟ اين افزايشها با نرخ تورم اعلام‌شده‌ رسمی كشور فاصله‌ای بس بعيد دارند. چرا؟ آيا اين همه اضافه‌دريافتی از ناشران بابت خدمات اضافی است؟ خير، چنين نيست. برعكس، افزايش قيمتها با كاهش خدمات همراه بوده است. به‌چند نمونه می‌توانم اشاره كنم:

1ـ تمام ديواره‌های پانلی غرفه‌ها، حذف شده است تا هزينه‌ غرفه‌بندی برای ناشران باز هم بيشتر شود و برای برگزاركنندگان بسيار كم‌تر. ناشران برای هر پانل بايد  500هزار ريال بپردازند تا غرفه‌ آنها ديواره يا انبار داشته باشد. به‌عبارت روشن‌تر، غرفه‌بندی در بر پاكردن چادرها خلاصه شده است. بنابراين، ناشران علاوه بر پرداخت اجاره‌بهای افزوده ‌شده، بايد هزينه‌ غرفه‌بندی را هم متقبل شوند. از آن گذشته، نبود غرفه‌بندی مناسب موجب می‌شود كه غرفه‌ها، به‌دليل ديده شدن چادرهای كثيف و سوراخ برپاشده، از نظر بهداشتی و زيبايی بصری به‌حدی از تنزل برسند كه هيچ بازديدكننده‌ای رغبت ورود به‌چادرها را نداشته باشد تا ناشران با كاهش فروش، هرچه بيشتر متضرر شوند.

2ـ راهروها، خاكی و پر از سنگ و كلوخ باقی مانده‌اند و حتی يک موكت كثيف و پاره هم ندارند. خاكی كه از حركت در راهروها در هوا پخش می‌شود، يكی ديگر از دلايل دفع بازديدكنندگان است و نشان می‌دهد كه برگزاركنندگان نه‌تنها به‌زيباسازی نمايشگاه و تكريم ارباب رجوع اهميت نمی‌دهند، بلكه خود را در قبال سلامت ناشران هم مسوول نمی‌دانند.

3ـ نورپردازی چادرها هم بسيار نامناسب است. در طول روز اين معضل به‌چشم نمی آيد. اما، شب‌هنگام تاريكی مانع ديد می‌شود. ناشران به‌ناگزير، با هزينه‌ شخصی لامپهای كم‌مصرف مورد نياز غرفه‌ خود را تامين می‌‌كنند تا در تاريكی نمانند. بنابراين، باز هم در كنار افزايش اجاره‌ غرفه‌ها، هزينه‌ نورپردازی مناسب هم بر عهده‌ ناشران قرار گرفته است.

4ـ چادرها فاقد هرگونه تهويه و هواساز هستند. با تابش خورشيد، آنچنان داغ می‌شوند كه از شدت گرما نفس كشيدن هم دشوار می‌شود. بازديدكنندگان پا به‌فرار می‌گذارند، اما ناشران چه بايد بكنند؟ گرده‌ درختان و پرزهای معلق در هوا نيز بر وخامت اوضاع می‌افزايند چون بدون دعوت به‌داخل چشم و گوش و دهان و بينی ناشران حاضر در چادرها می‌‌روند و آنها را به‌عطسه و سرفه می‌‌اندازند. استفاده از ماسک به‌دليل گرمی هوا و نازيبايی آن ناممكن است. از آن گذشته موجب هراس بيشتر بازديدكنندگان می‌شود و آنها را از غرفه‌ها دور می‌كند.در نهايت، ناشران می‌‌مانند و هزينه‌ سنگين درمان آلرژی ناشی از گرده و پرز گياهان و البته فروش باز هم كم‌تر‌شده در اثر گرما و آلودگی محيط.با درنظر گرفتن تنها همين چند نكته‌ای كه به‌اجمال اشاره شد، آيا افزايش اجاره‌ غرفه‌های نمايشگاه 28 برای ناشران زير چادر هيچ توجيه منطقی دارد؟ افزايش قيمت دستگاه كارت‌خوانی كه هرگز كار نمی‌كند چه‌طور؟ آيا هيچ منطقی اين افزايشها را مي‌پذيرد؟ آيا افزايشی كه با ارايه‌ خدمات بيشتر همراه نيست، دليلی جز ناكارآمدی مديريت می‌تواند داشته باشد؟ آيا هزينه‌ كاستيهای مديريتی، برگزاری نشستهای بدون مخاطب، پذيرايی تمام‌وقت از دوستان در سرای اهل قلم و... را هم بايد ناشران بپردازند؟ چرا؟ آيا برابر بودن هزينه‌ اجاره‌ چادرها با غرفه‌های شبستان پذيرفتنی است؟ چرا اين ستم بر ناشران كتاب كودک و نوجوان رفته است؟ چرا بين نرخ چادرها و شبستان تفاوت قایل نشده اند؟ چرا دستكم برای يک بار هم كه شده ناشران كتابهای كودک و نوجوان را به‌شبستان نبرده‌اند؟ چرا نبايد ناشران كتابهای بزرگسال هم طعم تلخ حضور در زير چادرها را بچشند؟ ای كاش، پاسخی وجود داشت!

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.