تحولات لبنان و فلسطین

قدس آنلاین-ساحل عباسی:بی برنامگی و ناتوانی در اداره و کنترل بازار سرمایه مهمترین از یک سو و از دیگر سودست های پشت پرده این روزها باعث شده تا نابسامانی بورس تداوم بیشتری یافته وهر روز بیش از دیروز سرمایه گذاران را از بازار سرمایه فراری دهد.

ریسک بازار سرمایه ناشی از تصمیم گیریهای مبهم سیاسی است/دست بردن وسواستفاده از بورس نشانه سومدیریت است/انفعال دولت درقبال بورس جای سوال دارد

نوسانات مختلف بازار بورس در ماه های اخیر پس از تودیع صالح آبادی رئیس سابق سازمان بورس که به مدت هشت سال عهده دار سازمان بورس اوراق بهادار به بالاترین میزان خود رسیده است نوساناتی که موجب اعتراض سهامداران و خارج شدن آنها از بورس و فرار سرمایه هایشان شده است . از این رو در گفتگویی با دکتر سید حمید میر معینی استادیار دانشگاه شهید بهشتی و کارشناس بازارسرمایه ، دست های پشت پرده و دلایل سقوط مداوم شاخص کل بازاررا مورد بررسی قرار دادیم.

-تصمیم گیریهای کلان سیاسی را تا چه اندازه بر اوضاع متغییر اقتصادی ایران موثر می دانید؟

-مسلما بازار سرمایه  نمایان گر مناسبی از اوضاع و شرایط اقتصادی است .بی تردید  شرایط  اقتصادی  دنیا متاثر از عوامل و فاکتورهای مختفی اعم از قانونی ،محیط زیست سیاسی فرهنگی اجتماعی است و  بازار سرمایه به تبع تاثیراتی که از عوامل و مولفه های نامبرد ه می گیرد از بازارها یا اقتصادهای دنیا متفاوت نیست  .در تمامی جهان تمامی جهت دهی های قانونی، سیاسی ،تکنولوژیکی، فرهنگی و اجتماعی بیشتر در جهت رشد اقتصادی و بالندگی و ایجاد منافع اقتصادی قرار می گیرند حتی جهت گیری سیاسی کشورها با خط کش و ملاک اقتصاد مورد ارزیابی واقع می شود .با توجه به اینکه فضای سیاسی  در ایران با فضای کشورهای سرمایه داری متفاوت است بی تردید تصمیم گیری های کلان سیاسی درتوسعه و موفقیت های اقتصادی تاثیر گذار است. به هر حال  تمامی  تصمیمات سیاسی بر اقتصاد تاثیر مستقیمی می گذارد  به طوری که در سالهای اخیر تبعات آن بر اقتصاد کشور به وضوح مشاهده شده است .تحریم ها یکی از مسائل تاثیر گذار در اقتصاد ایران است که تاثیر تصمیمات جریانهای سیاسی را بر اقتصاد به خوبی به  نمایش گذاشت .یکی از مهمترین دلایل عدم توسعه داخلی در بخش اقتصاد نداشتن مکتب اقتصادی واحد ی است .اقتصادایران متشکل از مکاتب اقتصادی مختلفی است که استفاده از قالب های مختلف مکاتب اقتصادی مکتب وصله پینه ای را در اقتصاد ایران به وجود آورده به نحوی که  نمی توانیم تئوری های خاصی را پیش روی  اقتصاد کشور قرار دهیم و بتوانیم براثرآن و تئوری های تجربه شده محکم اقتصادی حرکت کنیم  .شاخص های اقتصادی  از نحله های فکری و اصول اقتصادی خاص خود  تبعیت می کنن و یکی از این شاخصه ها شاخص بازار سرمایه است در بازار سرمایه  بهترین کشورها کشورهایی هستند که در بازار سرمایه فعال می باشند که فعالیت در بازار سرمایه  متاثر از تمامی تصمیم گیری های دولتی ،منطقه ای و بین الملل  است که سودهای آینده آنان را تضمین می نماید بنابراین  تمام اخبار و اطلاعاتی که به سیستم اقتصادی و نحوه عملکرد شرکت ها مرتبط باشد روی شاخص سرمایه کشور و بورس تاثیر گذار است .متاسفانه اقتصاد و بازار سرمایه در ایران به دلیل تصمیم گیری ها و جریانات سیاسی دست خوش تغییرات بسیاری بوده است با هیجانها و شوک های کاذب گه گاه شاهد رشد و افت هایی در بازار سرمایه گذاری بوده ایم که نشاندهنده وحشت سرمایه داران از عدم ثبات تصمیم گیری های مختلف است . از این رو می توان نتیجه گرفت  ریسک بازار سرمایه ما یک ریسک طبیعی  نیست بلکه متاثر از مسائل سیاسی و تغییراتی است که  تقریبا همگی به نقطه شفافیت و به نقطه ثبات نرسیده اند وهمچنان  دارای ابهام هستند ، این ابها مات منجر به  ریسک و نوسانات بازار سرمایه می شود .

-نظرتان درباره دست های پشت پرده و مطالبی که گاه در بورس رخ میدهد و ازاتفاقات پشت پرده خبر میدهد چیست؟

در این اثنا فارغ از جریانات سیاسی و عواملی که بر بازار سرمایه بر شاخص کل تاثیر می گذارد اقدامات موثر متولین بازار سرمایه اعم از  سازمان بورس ،شرکت بورس و شرکت فرا بورس از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است . متاسفانه  به غیر از برخی دوره ها که اقدامات و تصمیم گیریهای خردمندانه ای توسط مدیران سازمانهای یاد شده اتخاذ شد در عملکرد مابقی مدیران مسئله قابل توجه و  تاریخ مشعشعی  از  عملکرد بازار سرمایه و مدیران بازار سرمایه وجود ندارد. از جمله نمونه هایی که  اخیرا مورد توجه رسانه ها و سرمایه داران قرار گرفت دست بردن ها و سوء استفاده هایی است که در بورس به گوش همگان رسید البته بنده دست بردن ها و دست کاری های یاد شده را تایید نمی کنم اما از موارد مطرح شده در روزهای اخیر می توان بدین نحو نتیجه گرفت که  بی برنامگی و ناتوانی در اداره و کنترل بازار سرمایه  مهمترین عامل در چنین رخدادهایی است . وقتی متولیان و مدیران بورس کشور برنامه وسناریو برای مواقع پیش بینی نشده ندارند مسلما در مواقع بحرانی اقداماتی صورت می گیرد که  افرادی بیرون از گود هستند از این اقدامات سوء برداشت می کنند .  بی برنامگی ،عدم توانایی در کنترل بازار سرمایه و نداشتن برنامه منسجم برای بلند مدت بازار سرمایه منجر به این می شود که بازار سرمایه  علی رغم پتانسیل های بسیار زیاد بازاری پر از اشتباه و خطا باشد .مسلما عدم توانمندی در بازیگری مناسب درمواقع بحرانی  موجب ضربه های عظیمی  به صنعت سرمایه گذاری و تامین مالی کشور خواهد شد  .

-معتقد هستید دست های پشت پرده  معلول عدم نظارت و کارآمدی مدیران بازار سرمایه است .با توجه به اینکه  بیشترین شرکت هایی که در بورس فعال هستند دولتی می باشند اما با وجود افت و ضربه هایی که به بورس وارد می شود دولت هیچ حمایتی  از آن به عمل نمی آورد  در این مورد چه نظری دارید؟

-متاسفانه نقش منفعل دولت نیز جای سئوال و ابهام فراوانی دارد .عدم واکنش دولت  هم جای شگفتی و اظهار تاسف دارد. بنده معتقد هستم دولت باید گزارش های متعدد ، چراغ  و نقشه راهی برای کنترل و برنامه ریزی بازار سرمایه داشته باشد وقتی سازمان متولی بورس اوراق بهادار نمی تواند برای مسائل اقتصادی تصمیم گیری کند  چه انتظاری از دولت می توان داشت؟!!آیا سازمان بورس تاکنون توانسته  نقش موثر بازار سرمایه را بر اقتصاد کشور را تبیین نماید ؟آیا انواع ماموریت ها و خدماتی  که بازار بورس و سرمایه می تواند در ارتقا و توسعه اقتصادی کشور داشته باشد را برای مسئولان به درستی تبین نموده است که دولت هم در این راستا بازار سرمایه و بورس را مورد توجه جدی قرار دهد؟ وقتی سازمان متولی موفق به انجام چنین کاری نشده و برنامه خاص وچشم انداز و استراتژی تاثیر گذاری را به مسئوا دولتی ارائه نمی کند  تکلیف دولت چیست؟درست است  دولت یکی از بزرگترین سهامدارهای بازار سرمایه کشور است اما دولت چه میزان فرصت برای بررسی همه مسائل بازار سرمایه دارد ؟ وقتی سازمان عریض و طویلی مثل سازمان بورس وجود دارد از این سازمان انتظار می رود راهکارها و نقش مهم سازمان بورس و بازار سرمایه را برای مسئولان اقتصادی کشور تبیین و توضیح دهد تا مسئولان بتواند با نگاه باز تصمیم گیری کنند اما وقتی این مسئله محقق نشده است .مثلا من درباره چیزی فقط به همین اندازه توضیح بدهم که این مسئله  خوب است این جملات نمی تواند توضیح  قانع کننده ای باشد .بلکه لازم است  متولیان بازار سرمایه  با  اعداد و ارقام و در یک چشم انداز مناسب نقش این سازمان و بازار سرمایه را در پیشرفتهای اقتصادی کشور تبیین نماید تا مسئولان بعد از مسجل شدن واقعیت و اطمینان از اینکه سازمان بورس و بازار سرمایه می تواند  نقش خوبی را ایفا کند و بعدها بابت اطمینان به بازار سرمایه و تصمیم گیریهای خود زیر سئوال نروند به سازمان بورس اقبال نشان دهند .در حال حاضر متاسفانه دولت به این نقطه رسیده که املا ننویسد بدین معنا که  املای نانوشته خطا ندارد پس حاضر است  چوب بی توجهی به بازار سرمایه را بخورد  اما کار خطایی انجام ندهد که نتواند از زیر بار مسئولیت آن شانه خالی کند .متاسفانه  در حال حاضرنگاه  به بازار سرمایه نگاه به  بازار پرریسکی که  نوعی قمار است می باشد و در این بین در سالهای اخیر متولیان بازار سرمایه  نتوانستند از موجودیت و نقش بازار سرمایه در محافل اقتصادی کشوردفاع کنند.

-با توجه به کاهش دو درصدی سود بانکی  پیش بینی می شد با کاهش سود بانکی شاهد رونق در بازار سرمایه باشیم اما به نظر می رسد چنین امری  محقق نشد و آشفته بازار بورس نشان می دهد سرمایه ها چاره ای جز خروج از بورس ندارند و توجه خود را به بازارهای دیگری معطوف می کنند نظر شما در این باره چیست؟

-اولا تصمیمی که درخصوص سود بانکی گرفته شد مطمئنا برای اینکه بازار سرمایه را به حرکت وا دارند اتخاذ نشده ، شاید یکی از اهداف فرعی آن این مسئله بوده است که نیم نگاهی به بازار سرمایه داشته باشد.این تصمیم عمدتا براساس شاخص های کلان اقتصادی سود بانکی را کاهش داده  و اینکه کاهش نرخ سود بانکی تا چه حد بتواند کارساز باشد و بتواند یک طرح موفقی شود یا قابلیت اجرا داشته باشد تمامی این موارد جای سئوال دارد که می بایست منتظر آینده و نتایج این تصمیمات بود زیرا کاهش سود  به تازگی و در روزهای پیش اجرایی شده است  بی تردید اظهار نظر در مورد موفقیت این طرح نیاز به زمان دارد .بازار سرمایه ایران بازاری پر از  ریسک است و مهم ترین ریسک آن هم ریسک بی اعتمادی سرمایه گذار به بازار سرمایه است که به خاطر تصمیمات نادرستی که برای بازار سرمایه گرفته می شود این تصمیمات نادرست اعم از سوی دولت و متولیان سازمان بورس و بازار سرمایه باشد،  ضریب ریسک امنیت سرمایه گذاری را افزایش داده و متاسفانه  آنچه در گذشته و  حال حاضرمشاهده می شوئد چشم انداز نامطلوبی از مدیریت را در بازار سرمایه نشان می دهد که در این چشم انداز نمی توان به اتفاقات آینده امیدوار بود ، چنانچه با تغییر مدیریت و رفتن جناب آقای صالح آبادی و مدیرت آقای فطانت  نه تنها  عملا چیزی تغییر نکرد بلکه  خیلی از افراد متوجه دلیل این تودیع و معارفه نشدند !مسلما  دلیل یک  جابه جایی یا داشتن برنامه ازسوی مدیر جدید است که آقای فطانت  برنامه جدیدی نیاورده ا ند یا اینکه مدیر جدید می بایست نسبت به مدیر قبلی تبحر ، مهارت ، حرفه و تخصص بیشتری داشته باشد که عملا چنین چیزی هم وجود نداشته ، یا اینکه  در این مدیریت مدیر جدید از قدرت سیاسی خوبی برخوردار است  که بتواند در هیات دولت و نظام تصمیم گیری اقتصادی تاثیر گذار باشد که این هم مشاهده نشد بی تردید  تغییر مدیریتی باید تاثیرات مثبتی را بربورس وبازار سرمایه می گذاشت  که متاسفانه از زمان تودیع آقای صالح ابادی  اوضاع بدترهم  شده است . به هر حال یکی از معمولی ترین خواسته های سرمایه داران  خارج شدن بازار از این همه گمراهی و تصمیمات  سلیقه ای و خلق الساعه است که تیقینا از  روی حب وبغض نیست و عمدی در آن وجود ندارد بلکه به دلیل ناتوانی در اداره سازمان بورس است  ناتوانی در نداشتن برنامه و سناریو برای روزهای بحرانی که بتوانند بلافاصله با اتخاذ تدابیر مناسب کارآیی سازمان بورس را افزایش دهند.

-به نظر شما در حال حاضر بزرگترین تهدید برای بازار سرمایه کشور چیست؟

-متاسفانه عملکرد تیم مدیریتی بازار جدید سرمایه به لحاظ  اتفاقات و تصمیمات غیر کارشناسی در چندین ماه گذشته به هیچ وجه عملکرد قابل قبولی نبوده است .بزرگترین تهدیدی که بازار سرمایه را تحت الشعاع قرار داده و امنیت سرمایه گذاری را به دلیل تصمیماتی که دولت و تیم متولی بازار سرمایه اتخاذ نموده اعم از ناتوانی تیم مدیریتی بازار سرمایه دراداره بورس است ،متاسفانه در این بین  دولت هم دست روی دست گذاشته و با تعابیر نامناسبی چون دست کاری در بورس و دست های پشت پرده به التهابات و بازارنامطلوب  دامن زده به نحوی که موجب وحشت سرمایه داران و خروج انان از بازار سرمایه می شود .بی تردید  اقتصاد نیمه جان کشور نیازمند موتور محرک یا یک انرژی جدید است که  بازار سرمایه می تواند تامین کننده این انرژی باشد  .اگر بازار سرمایه به درستی عمل کند می تواند منابع ناکارآمد و بلا استفاده ای که در بانکها قرار دارند را  به سمت تولید هدایت کند .مسلما یکی از ماموریت های بازار سرمایه تامین مالی بنگاه های اقتصادی است اما متاسفانه مدیران و متولیان توان هدایت سرمایه ها را به سمت بنگاه های اقتصادی ندارند . سازمان بورس تاکنون نتوانسته بورس را  محل مناسبی برای سرمایه گذاری نشان دهد  مسلما با تثبیت امنیت  سرمایه گذارها  به شرکتها و بنگاه های اقتصادی اقبال نشان می دهند  وآنها را  تامین مالی کنند یعنی بورس با مدیریت مطلوب  محل واسطه ای می شود  بین عرضه کنندگان پول و متقاضیان پول. متاسفنه به دلیل عدم مدیریت و ناکارآمدی تصمیمات اتخاذ شده تاکنون  چنین روندی مشاهده نشده است  .

ساحل عباسی

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.