۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۲۳:۳۱
کد خبر: 283191

دومین سفر محمد نواز شریف، نخست وزیر پاکستان به کابل در شرایط نسبتاً ویژه‌ای صورت گرفت. ‌

نواز شریف در کابل

او در سال 92 هم به کابل سفر کرد و با حامد کرزی، رئیس جمهور وقت افغانستان مذاکراتی انجام داد که در زمان خود سازنده توصیف شد.  اما حقیقت آن است که به دلایل متفاوتی مناسبات پاکستان و افغانستان همچنان با سوءتفاهمهای گسترده‌ای دست به گریبان باقی مانده است. محمد اشرف‌غنی، رئیس جمهور جدید که در رأس دولت وحدت ملی افغانستان قرار دارد بر خلاف خوش‌بینی‌های روزهای اول کسب قدرت، از ابراز علنی نارضایتی از سیاستهای پاکستان در قبال کشورش خودداری نمی‌کند.

ظاهرا محاسبات اشرف غنی در کمک مؤثر پاکستان به تشویق طالبان برای آنکه به صورت جدی وارد مذاکرات صلح شوند، درست از آب در نیامده‌اند، علت احتمالی آن است که  دولت نواز شریف تصمیم گیرنده اصلی در ارتباط با سیاست پاکستان در افغانستان نیست و این ارتش و بویژه آژانس اطلاعات محرمانه آن (آی اس آی) است که در این باره تصمیم می‌گیرد.

حضور ژنرال راحیل شریف، فرمانده ارتش پاکستان در جمع همراهان نواز شریف در سفر به کابل از همین رو مهم بود که می‌تواند این اعتماد را به طرف افغانستانی بدهد که این بار پاکستان سیاست هماهنگ‌تری در قبال تحولات این کشوردر پیش گرفته‌است و اگر قول و قراری در کابل گذاشته شود، ضمانت اجرایی بیشتری خواهد‌داشت. اینکه چنین انتظاری در عمل تحقق خواهد یافت یا نه، به عوامل زیادی بستگی خواهد ‌داشت که همه آنها نه در اختیار دولت پاکستان و نه در اختیار دولت افغانستان است.

گروه طالبان آن‌گونه که در کابل تصور می‌شود، یک گروه کاملاً تابع و فرمانبردار پاکستان نیست و در درون خودش دسته‌بندی‌هایی دارد، هر چند که ظاهراً چنین برداشتی در کابل خریداری ندارد.

جدای از صحت و سقم این‌گونه برداشتها، اما واقعیتهای جدیدی در جنوب شرق آسیا شکل گرفته‌اند که پاکستان را نیز در بلند مدت مجبور به کمکهای مؤثرتری به روند صلح در افغانستان خواهد‌ کرد.

حداقل دو موضوع مهم در این باره برجسته‌تر به نظر می‌رسد. نخست نفوذ روزافزون هندوستان در افغانستان و تشدید نگرانی‌های امنیتی پاکستان از این مسأله و دوم قدرت طلبی طالبان پاکستان و عملیات نظامی-انتحاری آنها علیه نیروهای ارتش این کشور که اعتبار آن را به تدریج زیر سؤال می‌برد.

علاوه بر این نوعی توافق شخصی‌تر بین دستگاه‌های امنیتی افغانستان و هندوستان که نوعی مقابله به مثل با پاکستان در حمایت از مخالفان این کشور است، باعث نگرانی اسلام‌آباد شده است، بویژه آنکه پاکستان نگران حمایت هند از قوم محوری در ایالت بلوچستان است که مشی جدایی طلبی در پیش گرفته‌اند.

بر این اساس می‌توان تصور کرد که پاکستان به دلایل خاص خودش نسبت به گذشته سیاست متعادل‌تری در قبال افغانستان در پیش بگیرد و دولت و ارتش این کشور هماهنگتر از گذشته عمل کنند.

گذشته از این، پیگیری روند صلح در افغانستان به سود پاکستان هم خواهد‌بود. طالبان را چه کاملاً هماهنگ با پاکستان تصور کنیم، آن‌گونه که در کابل برداشت شده ‌است، یا گروهی که حرف شنوی نسبی و خاصی از پاکستان دارد و منافع خود را آن‌گونه که پاکستان مدعی است، دارد، در هر حال در این واقعیت تردیدی وجود ندارد که برقراری امنیت در افغانستان بالقوه در امنیت کل منطقه از جمله پاکستان تأثیرگذار است.

یک علت مهم و اصلی که ارتش پاکستان با وجود توان نظامی و تسلیحاتی بالایش تا‌کنون موفق نشده است؛ طالبان را شکست دهد و مناطق قبایلی پشتون را تحت تسلط دولت مرکزی درآورد، در واقعیت جنگ در افغانستان نهفته است.

ژنرال راحیل در سفر قبلی‌اش به کابل آشکارا خواستار همکاری افغانستان برای سرکوب طالبان پاکستان در وزیرستان شمالی شد و به طور حتم در سفر نواز شریف به کابل، این موضوع هم در اولویت مذاکرات بوده‌ است.

بنابراین ضرورتهای امنیتی پاکستان و افغانستان در ارتباط با صلح و پیشبرد روند مذاکرات با طالبان که با احیای دفتر طالبان در قطر قدری امیدوارکننده‌تر شده است، در کابل و اسلام‌آباد هم قابل درکتر شده و این شاید کمک کند که این دو کشور در فضای مساعدتری به اهمیت همکاری‌ها پی‌ببرند.

شریک کردن طالبان در قدرت در کابل، پاکستان را به سطحی ار انتظاراتش خواهد رساند و حداقل از توسعه بیشتر مناسبات کابل و دهلی جلوگیری خواهد کرد، در همین حد هم اگر اسلام‌آباد و کابل به هم نزدیک شوند، می‌توانند به صلح و ثبات دو کشور و منطقه کمک ‌کنند.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.