همان دستهایی که سخاوت دریا را در خود دارد و تمام آبهای دنیا را شرمنده خویش کرده است. دستهای تو را نمیشود نادیده گرفت؛ هر که با دستهای تو بیعت کند، دستان خدا را در آغوش گرفته... دستهایت، آیینه دستان پر پینه مردی است که تمام هستی در دست ولایت اوست. مردی که سالیان سال نان بینوایان را بر دوش میگرفت و بر در خانههایشان میبرد و سفرههایشان را نمکگیر خویش میکرد.
تو فرزند دستهای حیدرى. مردی که ذوالفقار را در دست داشت، ولی هرگز دانه جوی را به ستم از دهان موری باز نگرفت، دستان تو ساقی روزگارند.
یا عباس بن علی(ع)! از دستهای مهربانت سعادت میخواهیم، کاش دستهای تو تمام ابرهای سیاه ستم را از آسمان دنیا فراری دهند و به یاری انسان برخیزند و او را وارث صلح و آشتی کنند... همزمان با فرا رسیدن میلاد پر برکت علمدار دشت کربلا حضرت اباالفضل العباس(ع)، شجاعت و رشادت الهی ایشان را در گفت و گو با حجت الاسلام والمسلمین سیدحسین حسینی قمی، استاد اخلاق و کارشناس معارف اسلامی مورد بررسی قرار داده ایم که در ادامه میخوانید:
جناب حسینی قمی! یکی از صفات برجسته حضرت عباس(ع) شجاعت بی نظیر ایشان است، این صفت انعکاس کدام یک از ظرفیتهای روحانی حضرت است؟
حضرت عباس(ع) فرزند مولای متقیان علی(ع) است، پدری که در شجاعت ومبارزه با ظلم در تمام هستی بی مانند است. عباس بن علی(ع) تربیت شده مکتب علوی است؛ مکتبی که شجاعت را در ظلم نکردن به مظلوم و تسلیم نشدن در برابر ظالم تفسیر میکند. اگر چه تمام صفات حضرت ابوالفضل(ع) چشمگیر بود، اما شجاعت ایشان در میان تمامی صفاتشان جلوه خاصی دارد. تمامی صحنه های زندگی آن حضرت سرشار از رشادتها و شجاعتهای بی شمار است، اما زیباترین تصاویر شجاعانه ایشان در کربلای سال 61 هجری قمری به ثبت رسیده است. نهیب عباس دل دشمنان تا بن دندان مسلح را در سرزمین تفتیده کربلا میلرزاند و تاریخ گواهی میدهد تا زمانی که این شخصیت ارجمند به مقام جانبازی نایل نشده بود، هیچ فردی جرأت نداشت به عباس نزدیک شود. شجاعت عباس، حیدری بود و این شجاعت ریشه در ظرفیتهای روحانی الهی حضرت داشت. هیچ شمشیری به ظلم از سوی عباس بلند نشد و همچون پدر بزرگوارش که شمشیر خود را در برابر فردی که به روی مبارک ایشان آب دهان ریخت، به زمین انداخت؛ عباس هم این شخصیت را از پدر به ارث برده بود و از این روی، شجاعتی بی انتها تمامی وجود حضرت را در برداشت. ضمن اینکه تاریخ گواهی میدهد که پدران و دایی های ام البنین - مادر حضرت عباس(ع)- نیز در دوران پیش از اسلام در ردیف دلیران و شجاعان عرب محسوب میشدند.
اشاره کردید به این مسأله که شجاعت حضرت عباس(ع) از ظلم به دیگران دور بود، رابطه ظلم و شجاعت در این فراز چگونه تفسیر و تاویل میشود؟
به نکته خوبی اشاره داشتید، شجاعت عباس(ع) برگرفته از تربیت الهی است، تربیتی که به نسلهای متعالی و حق طلب به جهان هستی عرضه کرد و ما شاهد شجره طیبه امامان معصوم(ع) از حضرت علی(ع) تا صاحب الزمان(عج) هستیم. چنین تربیتی شجاعت را در مقابله با ظلم و تسلیم نشدن در برابر خواسته ظالمان برابر میداند و در کنار آن ظلم نکردن به دیگران را مورد تاکید قرار میدهد و چنانکه علی(ع) یک دانه جو را به ظلم از دهان مورچه ای نگرفت.
عباس(ع) در حقیقت به تمام معنا شجاعت الهی را در سراسر زندگی خویش معنا کرد و یکی از امتیازات حضرت ابوالفضل به سایر شهدای کربلا، متفرق کردن چهار هزار سواره و پیاده در شریعه فرات است و باز از همه مهمتر یکی از شجاعتهای حضرت، رسیدن به آب فرات آن هم با لب تشنه و نخوردن آب است. هیچ کلامی در تمام هستی نمی تواند این شجاعت همراه از ادب حضرت عباس را تفسیر کند و فقط خداوند متعال میداند که اجر این صحنه چه بهایی دارد.
و همین شجاعت ویژه ابوالفضل العباس(ع) ایشان را به عنوان شخصیتی ممتاز در میان خاندان عترت معرفی کرده است؟
مقام و منزلت حضرت عباس(ع) در میان ائمه هدی(ع) بسیار ارجمند و بی انتهاست و برای درک بهتر جایگاه شخصیتی ایشان نه فقط از منظر شجاعت و رشادت، بلکه برای شناخت حقیقت وجودی حضرت، باید به سخنان ارزشمند عباس بن علی(ع) در لحظات پر تلاطم عاشورای سال 61 هجری رجوع کنیم. نکته دیگری که اوج ادب و شخصیت الهی حضرت را نشان میدهد، به لحظه های همراهی با سیدالشهدا(ع) اختصاص دارد که ایشان حتی یک بار هم تا آخرین لحظه زندگی خویش، امام حسین(ع) را برادر خطاب نکرد و همواره ایشان را به لفظ مولا و سیدی مورد خطاب قرار میداد که ما در آخرین لحظات حیات عباس(ع) میبینیم که امام حسین(ع) این جمله را میفرماید که «عباس با شهادتت اکنون کمرم شکست و چاره ام کم شد.» این نکات نشان دهنده مقام بلند حضرت اباالفضل در میان خاندان عترت است . بنابراین نمی توانیم صرفا از شجاعت به عنوان تکمیل کننده شخصیت آن حضرت یاد کنیم.
تاریخ اسلام در میان شخصیتهای بلند مرتبه، ایثار و از جان گذشتگی هیچ فردی را همتراز حضرت عباس(ع) نمی داند، در مورد این مقام حضرت چه نکاتی قابل طرح است؟
حضرت عباس(ع) شخصیتی است که پس از حضرت زهرا(ع) که در راه دفاع از ولایت لطمه دید و به شهادت رسید، خود را فدایی ولایت امام خود کرده است. اباالفضل العباس(ع) کسی است که ایثار و از خود گذشتگی را به تمام معنا در کربلا به تصویر کشید. ایشان جانباز دشت کربلاست و این مقام در کلام مولای متقیان علی(ع) بالاترین و افضل فضایل اخلاقی است. مقام آن حضرت همچنین از همه شهدا نیز بالاتر است؛ زیرا معرفت کاملی نسبت به امام زمان خویش داشت و خود را وقف در اطاعت و پیروی از حجت خدا کرد.
بنابراین به حق ولی خدا که نخستین رکن رسیدن به مقام محمود است، معرفت داشت.
بر این اساس در تمام لحظات حضور حضرت عباس در کربلا، شاهد این هستیم که تا زمان حیات ایشان هیچ لطمه و صدمه ای به امام حسین(ع) نمی رسد و علمدار کربلا همواره خود را سپر بلای حجت خدا قرار میدهد. حتی وقتی همه تشنه اند، ایشان پا در میدان میگذارد و اجازه نمی دهد امامش وارد میدان شود.
و از این روست که در زیارتنامه حضرت عباس میخوانیم: « السلام علیک ایها العبد الصالح. سلام بر تو، اى بنده صالح خدا.» بنابراین بنده صالح خدا شدن به معنای فنا در کلام امام معصوم(ع) و معرفت و شناخت حجت خدا حاصل میشود.
و در نهایت اینکه ایام شعبان فرصتی برای بازخوانی سیره زندگی حضرت عباس(ع) است، به نظر شما چه ضرورتهایی در عصر حاضر برای بازتعریف سیره الهی ایشان برای نسلهای جدید وجود دارد؟
پرسش قابل تاملی است، جهان اسلام در شرایط حاضر درگیر جنگ، خشونت طلبی و نزاعهای قومی شده و قطعاً نسل جدید نیازمند بازتعریفی از رشادتها و جانبازی های حضرت عباس(ع) است. به اعتقاد بنده باید برای نسلهای نو مسأله ولایتمداری ایشان را مورد تبیین قرار دهیم تا همواره رهرو ولایت ائمه هدی(ع) و پس از آنها ولایت فقیه بشوند. آنچه امروز جهان اسلام را از این درگیری ها نجات میدهد، تأسی به ولایت است و سیره زندگی عباس بن علی(ع) نیز سرشار از درسهای ولایتمداری است که باید به زبان و شیوه های جدیدی به نسلهای جدید عرضه شود.
نظر شما