اما معمولاً درباره شخصیت حضرت ابالفضل عباس(ع) بیشتر به بعد حماسی و سلحشوری و روح جهادی و عملی آن بزرگوار پرداخته شده است. بیتردید در خصوص این شخصیت عظیمالشأن لازم است همه ابعاد شخصیتی و زندگی آن بزرگوار مورد بررسی قرار بگیرد. میلاد سراسر سعادت ایشان از روزهایی است که موجب فخر مسلمانان و شادی دل همه آزادگان و ولایتمداران عالم است. حجت الاسلام و المسلمین ابوالفضل بهشتی، محقق و استاد حوزه در گفتوگوی پیش رو برخی از ابعاد زندگی پر شکوه آن حضرت را مورد توجه قرار داده است.
بعد تربیتی زندگی حضرت عباس (ع) از دیدهها پنهان مانده است. چه عوامل تربیتی در رشد شخصیتی ایشان تأثیر گذار بوده است؟
روانشناسان تربیتی عوامل عمده و مؤثر در تربیت را به عامل وراثت و محیطی و محیط را نیز به منوط به اجتماع، مربی، آموزش، دوستان و گروه همسن و سال تقسیم میکنند. اگر عوامل موثر در شخصیت آن حضرت را در همه امور اشاره شده مؤثر بدانیم، باید بگویم تمام شرایط برای تربیت چنین شخصیت عظیم الشأنی در حد عالی و کم نظیر فراهم بوده؛ زیرا پدری همچون حضرت علی (ع) مولی الموالی یعنی کسی که بعد از رسول اکرم(ص) قرآن ناطق و آیینه خدا نماست، در کنار آن بزرگوار است و مادری همچون امالبنین که از اصلی ترین طوایف و بزرگترین خاندان و دارای روح معنوی بالا، عفت و شجاعت مثال زدنی بوده است. از بعد عوامل محیطی نیز حضرت ابالفضل(ع) فرزند حوادث است. ایشان همواره در فضای بحرانها بوده و در نبردهایی چون صفین در کنار پدر شرکت داشته که این حضور در جنگ صفین در مقتل خوارزمی ص154اشاره شده است.
پس از شهادت پدر در ماجرای توطئههای پیاپی معاویه علیه امام حسن مجتبی (ع) نیز در کنار آن حضرت بود تا آنکه شهادت حضرت را با چشم نظاره میکند و وارد بحران سهمگین دیگری یعنی امامت برادرش امام حسین (ع) و حکومت ظالمانه یزید میشود. عوامل همه و همه دست به دست هم میدهد تا در ساختن شخصیت آن بزرگوار مؤثر باشد.
حضرت عباس (ع) که در تمام جوانی و نوجوانی سایه مولی الموالی و صاحب ذوالفقار را بر سر داشت و در رکاب او به نبرد پرداخت و پای خطبه هایش نشست و معرفت آموخت و از اقیانوس دانش پدر سیراب شد. فردی اسوه میشود، انسان بزرگواری که همنشینی امام حسن مجتبی(ع)، کریم اهل بیت را برای خود برگزید و بر ولایت او سر سپرد و بعد از شهادت او بر ولای دیگر فرزند فاطمه زهرا یعنی سالار شهیدان دل داد و لحظهای از حضورش غایب نشد، یقیناً عوامل محیطی، مصاحبان و همنشینان از او شخصیتی بسیار برازنده ساخت. پس در بعد تربیتی تمامی زمینهها و بسترهای تربیتی برای تربیت انسان نمونه فراهم بود که توانست از ایشان انسانی نمونه بسازد.
یکی از مهمترین محورهای زندگی حضرت عباس(ع)، محور خداپرستی و محب حضرت حق شدن است، آیا در طول عمر مبارک ایشان دلیل قطعی برای اثبات این مسأله وجود داشته است؟
محور دوم که از مهمترین مباحث است؛ مبحث معنوی، ایمانی و شخصیت ربانی حضرت ابالفضل است. عشق و ارادتی آتشین و ارتباط و همنشینی توأم با معرفت با سیدالشهداست و نیز عوامل تربیتی که بدان اشاره شد سبب میشود تا صفات محبوب در محب آشکار گردد و علمدار نهضت عاشورا یک انسان به تمام معنا محب نسبت به خدای خود شود و مس وجودی او را به طلای ناب تبدیل و شخصیت عقلانی او را به ربانی مبدل کند. از تجلیات شخصیت ربانی و معنوی ایشان در عصر عاشورا عملکرد الهی و عاشقانه اوست .عشق او به حضرت حق که در محبت آتشین به ولی الهی تا حد وفاداری به برادرش متبلور شد، این محبت به حدی بود که شخصیتی چون آن حضرت خود را مانند غلام و نوکر امام حسین(ع) میداند. در عصر تاسوعا بدون نظر خواهی از امام حسین(ع) با دشمن مذاکره نکرد و در پاسخ امان نامه شمر بدون اجازه مولای خود سخنی نگفت و وارد مذاکره نشد و سخنی که بعد از چراغ سبز امام حسین(ع) داد، پاسخی دندانشکن بود، به طوری که امان نامه را پاره و حامل آن را تحقیر میکند. اوج روح ولایتمداری و خداجویی و غیرت دینی او از تجلیات شخصیت ربانی، الهی و معنوی آن بزرگوار است که این روح ولایتمداری، خداجویی و غیرت دینی را میتوان در رجز پر رمز و راز خود ایشان که در روز عاشورا گفتند، جویا شد، با سوگند خدا رجز خود را خدامحورانه آغاز میکند و چنین غیرت دینی خود را به منصه ظهور میگذارد که «اگر دست راستم را قطع کنید، از حمایت دینم دست بردار نیستم».
امام صادق(ع) در زیارتنامهای که نسبت به عمویش حضرت عباس ارایه میدهد، از حضرت عباس به عنوان عبد صالح یاد میکند. در حدیث دیگری نیز امام صادق(ع) پرده از مقامات رفیع و معنوی حضرت ابالفضل بر میدارد و به پنج ویژگی از حضرت عباس اشاره میکند که عموی ما دارای بصیرتی عمیق و ژرف، ایمانی استوار و تردیدناپذیر بود، به همراه امام زمانش جهاد کرد و خوب مورد امتحان قرار گرفت و از عهده امتحان بخوبی برآمد و با شهادت از دنیا چشم فرو بست. نکته پایانی در شخصیت ربانی حضرت عباس این است عصر تاسوعا وقتی سپاه عبیدا... بن زیاد به خیمهها هجوم میآورد، امام حسین(ع) تعبیر بلندی خطاب به برادرش حضرت عباس دارد که او را با عنوان «جانم به فدایت برادرم»، (ارشاد مفید ص 230) یاد میکند که «ای جانم به فدایت، برادرم عباس پای در رکاب بگذار».
این تعبیر بلند که افتخارآمیزترین مدال بر سینه ابالفضل است، به دست سالار شهیدان بر گردن برادر آویخته میشود، این موضوع بیانگر آن است که امام حسین(ع) عباسش را میبیند که از مقام محبین گذشته و محبوب حضرت حق شده است.
مقام حماسی و ابعاد سلحشوری حضرت عباس (ع) نه تنها میان شیعیان، بلکه نزد غیر مسلمانان هم از اهمیت و جایگاه خاصی برخوردار است، مجاهدت و از خودگذشتگی حضرت عباس وفاداری به برادر است یا رضایت خداوند و امام زمان؟
مقام حماسی و سلحشوری حضرت عباس آنجا به ظهور میرسد که شریعه فرات را با 20 نفر از یاران از چنگال چهار هزار نگهبان پس میگیرد و آنان را پس میزند و به فرات دست مییابد و در آخرین ساعات روز عاشورا، یک تنه به جنگ چهار هزار نفر میرود و صفوف دشمن را در هم میشکند و خود را به آب میرساند و در آنجا با لب تشنه وقتی آب را در کف دست قرار میدهد، از آن نمیآشامد، زیرا یک دفعه تشنگی برادر را یاد میکند و چنین وفاداری خود را به امام نشان میدهد و لب تشنه از شریعه فرات بیرون میآید اگر بخواهیم در شخصیت حماسی و سلحشوری حضرت عباس سخن بگوییم سخن بسیار است، اما در پایان تنها به یک حادثه تاریخی اشاره میکنم که بیانگر عظمت و بزرگی جایگاه آن حضرت نزد دشمنان اسلام است، بعد از آنکه اسرای کربلا را به شام بردند، امویان نمایشگاهی برگزار کردند که در آن نمایشگاه، امویان غنایم جنگی که از عاشوراییان و حسینیان به چنگ آورده بودند، در معرض دید قرار داده بودند، نخستین کسی که برای دیدار از نمایشگاه و غنایم جنگی حاضر شد، یزید بن معاویه بود، در حالی که نمایشگاه را میدید راوی میگوید یک مرتبه دیدم، یزید متوقف شد، چشمش به منظرهای افتاده که قدم از قدم برنمی دارد، با دیدن آن پرسیدند: این منظره چه منظرهای است که یزید را میخکوب کرده، از او جویا شدند؛ «یزید! چرا حرکت نمیکنی و دیگر غنایم را نمیبینی»، گفت:«نگاه کن به این عَلَم صاحب این عَلَم کیست که همه جای آن از شدت ضربه هایی که به وسیله نیزه و شمشیر بر آن عارض شده هیچ جایی در آن سالم نمانده، مگر دستگیره این عَلَم، یقیناً صاحب آن کسی بوده که آن را از دست خود خارج نکرده، گفتند علمدار، عباس بن علی است. در تاریخ نوشته شده، یزید بن معاویه چندین بار نشست و برخاست و گفت اِبا دارم از اینکه شخصیتی را لعن کنم، هرگز او سزاوار لعن نیست.
عبارت پایانی را گفت و افزود «این نهایت درجه روح وفاداری یک سرباز است نسبت به برادرش» که البته در بعد شخصیت ربانی ایشان است که آنچه وفاداری به امام حسین(ع) داشت، نه به خاطر برادری، بلکه به عنوان ولی خدا بود، از این رو این چنین با صلابت مقاومت، صبر و از خود ایستادگی نشان داد.
از این رو بر همه شیعیان لازم است تا در امر ولایتمداری و حفاظت از ولی فقیه زمان خود از حضرت عباس تبعیت کرده و با توسل به روح معنوی و ربانی ایشان در میدانهایی که نیازمند قرار گرفتن و رو در رو شدن با مستکبران است، از خود صلابت و غیرت دینی نشان دهند.
نظر شما