ولادت قمر بنی هاشم است... میلاد بی کرانه نوری که در آغوش مهربان امیرالمؤمنین(ع) ، کلام ا... مینوشد. میلاد همان ماه روشنی که تاریخ را از شوریدگی و برادری سیراب میکند. از بصیرت ناب.
علمدار را کیست که نشناسد و روایت وفایش را نشنیده باشد!؟ فرزند رشید علی و ام البنین را کیست که دمادم حیرت و تسبیح نکند!
ولادت باب الحوائج است... ولادت حضرت صالحی که سبوها و مشک ها هنوز از لبان خشک و تشنه اش میگویند، از جرعه های آبی که به فرات پس میدهد تا قلبش را از عشق و عهدی بزرگتر و زیبنده تر لبریز سازد. پاره تن حسین، قدم به هستی مینهد و ام البنین، عاشورا را دوره میکند... صفوف دشمن و خیمه های منتظر و مشکهایی که هربار با عمو تا شریعه میروند.
شاه وفا و ادب به دنیا میآید تا فداکاری و جانبازی به دنیا بیاید. تا تکیه گاه امام و قافله عاشورا به دنیا بیاید. تا تاریخ به ام البنینی غبطه بخورد که “مادر پسران” است. مادر عباس و عون و جعفر و عثمانی که عبودیت و سربازی را در کربلای ارادت، مشق عشق میکنند.
حضرت نو رسیده مدینه لبخند میزند و جهان سراپا شادباش است... اباالفضل آمده است... سقایِ علمدارِعاشقِ تاریخ... امان نامه امویان کافر رد میشود... نهر علقمه شهید میگردد... تیر پشت تیر... فرشته ها اشک میریزند... و وفادارترین برادر زمین در آغوش ولایت آرام میگیرد.
ا... اکبر. اهل حرم به حضرت سقا چشم دوخته اند. به عموی دلاور بنی هاشم. به عباسی که ایثار و جوانمردی اش نامیراست. چشم دوخته اند به استقامت و شرفی که پیمانهای جاودانه میبندد و دعوت به راستی و اخلاص را بشارت میدهد. ولادت است... ولادت فرخنده انسانیت و ایثار. ولادت مرد رشیدی که به دنیای بی حسین پشت میکند. به دست و چشم و سر و جان، پشت میکند تا از حقانیت عشق دفاع کند. از معشوقی که یگانه است و از امامی که تا پایان هستی، بیعت معرفت میبندد.
نظر شما