مسعود حکم‌آبادی :‌تیم فوتبال پدیده در فصلی که گذشت، فوتبال خراسان را صاحب یک نماینده در لیگ برتر کرد. اتفاقی که بدون تردید برای شهر مشهد، استان خراسان و البته شرق کشور، اتفاق بزرگی است.

چرا نتایج پدیده خوب بود، اما کادر فنی‌اش نه؟

بررسی شرایط این تیم در لیگی که گذشت شاید نیاز داشت تا سر و صداهای اتفاقات عجیب و غریب تبریز بخوابد، حرفهای کادر فنی شنیده شود و خلاصه اینکه فضا مساعد شود تا بشود اظهارنظری منصفانه داشت.

در بررسی روند نتیجهگیری پدیده در لیگ برتر دو پرسش مهم وجود دارد؛ اولا «آیا پدیده نتایج خوبی گرفت؟» و ثانیاً «آیا پدیده کادر فنی خوبی داشت یا خیر؟» بدون مقدمه اگر بخواهیم به پرسش اول پاسخ دهیم، پاسخ مثبت است. اما با چه دلایل و ماده و تبصرههایی؟

تاریخ لیگ برتر، جز تراکتورسازی تبریز تیمی را به خود ندیده که از لیگ دسته اول صعود کرده باشد و در حاشیه امنیت باشد؛ شهید قندی یزد، گهر دورود، شهرداری تبریز، نفت آبادان، فجر سپاسی شیراز، پیکان و... همگی نمونه واضح تیمهای صعود کردهای هستند که نتوانستند خود را در لیگ برتر حفظ کنند، همچنان که یادآوری شرایط نفت آبادان و پیکان نشان میدهد، این ماندن، چندان هم به مسایل مالی ارتباطی ندارد. پس با این حافظه تاریخی، همین «ماندن پدیده» یعنی «نتیجه خوب».

اما چرا با وجود این نتیجهای که به عنوان «نتیجه خوب» از آن یاد میکنیم به پرسش دوم که «کادر فنی پدیده خوب است؟» پاسخ منفی میدهیم؟ اگر از شکل و شمایل نشستن مرزبان روی نیمکت پدیده بگذریم و فراموش کنیم که او جایگزین یکی از محبوبترین مربیان فوتبال خراسان شد، باید به این برسیم که هدف مرزبان برای لیگ برتر چه چیزی تعریف شده بود؟

 

     خودبزرگبین

او در گفت و گویی پیش از آغاز فصل تأکید کرد، «از 5 بازی ابتدایی 13امتیاز میگیریم» مرزبان حتی وقتی فردای این مصاحبه، در نشست خبری حاضر شد، قاطعانه این گفتهاش را تأیید کرد. پس وقتی او از پنج بازی ابتدایی نتوانست بیش از 9 امتیاز صید کند، اولین ضربه را مقابل کارشناسان (نه هواداران) خورد. کارشناسان و صاحبنظران از اینجا فهمیدند، با یک مربی شعارزده و خودبزرگبین طرف هستند و همین، سبب ایجاد شکاف و فاصله بین مرزبان و منتقدانش شد.

او حتی در برنامهتلویزیونی  اخیر خود  هم ادعا کرد «من هرکجا بودهام، کارنامه موفقی از خودم به جا گذاشتهام» تا با بررسی کارنامه او و سیر نزولی آن از «پرسپولیس» به «سپاهان» به «استیلآذین» به «شاهین بوشهر» به «پدیده» به این برسیم که او همچنان مرد سخنوریهای بی اساس است.

نگاه از بالا به پایین مرزبان به فوتبال خراسان، برای آنهایی که ریز و درشت این فوتبال را میدانستند، اصلاً قابل هضم نبود و نیست، او بارها از این صحبت کرد که اینجا امکان موفقیت برایش فراهم نیست و تلویحاً از این «بودن» ابراز پشیمانی کرد، اما آیا اگر مشهدیها امسال به او تیمی نمیدادند، مرزبان تا    سرمربی تیمی میشد؟

اما او بازی تبلیغاتی و رسانهای را خوب یاد گرفته بود؛ عشق بازی تصنعی او با هواداران کار شاقی نبود، فقط نیاز به یک نفر داشت که رگ خواب این تقابل را بلد باشد؛ حالا مرزبان یا هرکس دیگر. او پس از باخت یک بر صفر مقابل سپاهان مصاحبه کرد و گفت «خوشحالم مدعی قهرمانی لیگ برتر را در مشهد به زحمت انداختیم» او حتماً یادش رفت که با «فوتبال مشهد» طرف است، مشهدی که وقتی سقوط تیم ابومسلمش به لیگ دسته اول مسجل شده بود هم «پرسپولیس» را با «علی دایی» در مشهد سه بر یک شکست داد، آنهم با جوانان بومی این شهر. پس نباید به زحمت انداختن مدعی قهرمانی و البته باختن به آن تیم، امتیاز مثبتی برای مشهدیها محسوب شود.

    کو بومی ها؟

اما مرزبان با بومیهای مشهدی چه کرد؟ او «روح ا... باقری» را (گرچه بومی نبود، اما دست پرورده فوتبال مشهد بود) از مشهد راند تا عنصر اصلی صعود «مس کرمان» را تحویل میثاقیان بدهد. همینطور «فرزاد زامهران» را برای صعود سیاهجامگان. «حسین کیانی» را و البته «محمدرضا بازاج» را. پرسش اینجاست آیا این بازیکنانی که نامشان برده شد که سابقه کاپیتانی تیم ملی در جام جهانی نوجوانان را دارند، عامل اصلی صعود دو تیم به لیگ برتر هستند و... حتی لیاقت 10دقیقه بازی درترکیب مشهدیها را نداشتند؟ آنهم در پستهایی که جایگزینانشان شاید حسرت یک دقیقه حضور در لیگ برتر را داشتند؛ علی چوپانی، محمدعلی فرامرزی، سعید قزل و...!

مرزبان حمایت همهجانبه مدیریت را پشت سرش داشت و این یعنی مهمترین عامل موفقیت سرمربی، او پول هم داشت بازیکنان ستاره هم جذب کرد و خلاصه چیزی کم و کسر نداشت، جز یک «کاریزما»ی سرمربیگری و شیوه مقابله با اشتباهها و البته منتقدانش.

    ناصر پور مهدی کجایی؟

او در برنامه زنده تلویزیونی نهتنها اصلاً از شکستهایش ابراز پشیمانی نکرد که نوک پیکان را برد سمت گزارشگر بازیهایش و البته از سوابقی گفت که تا ابد ثابت نشدنی است؛ از ریاست کانون مربیان آلمان تا سرمربیگری در فوتبال آلمان!

این روزها شاید همه بدانند که کسی مثل «ناصر پورمهدی» که به مراتب ناشناستر از مرزبان است، دارد در لیگ دسته دوم آمریکا مربیگری میکند و خبر برد، باخت یا مساویاش به طرفهالعینی در رسانههای ایرانی منتشر میشود، حالا چطور میشود کسی مثل «مرزبان» با قدرت روابطعمومی بالا، مانور تبلیغاتی قوی ، در کشوری مثل آلمان در حضور بزرگانی چون کلینزمن و یواخیم لو، رئیس کانون مربیان و البته سرمربی یک تیم است و هیچ عنصر ایرانی از این قضیه باخبر نیست تا با افتخار تیتر بزند «یک ایرانی رئیس کانون مربیان آلمان است»؟

    دستیار تمام عیار

در سوابقی هم که از مرزبان روی سایتهای انگلیسی زبان از جمله «ترانسفر مارکت» موجود است، او همواره دستیار بوده و حتی در تیمی مثل «دیاسترادا» با عوض شدن چهار سرمربی، او همچنان جایگاه خودش به عنوان دستیار را حفظ کرده است. او در سال 2001 تا 2004 مدیر تیم «اشبورن» در ایالت هسن آلمان بود و در سال 2005 مدیر تیم فوتبال یک باشگاه تفریحی به نام «بایناتال» در شمال همین ایالت؛ یعنی هسن آلمان بوده که البته او با کسب10باخت، 6 برد و 5 تساوی از مدیریت این تیم هم برکنار شد.

مرزبان از قدرت آوردن «توماس هسلر» صحبت میکند. کسی که روز اول مدیربرنامههایش برای جوش دادن این معامله 40هزار دلار از پدیدهایها پول گرفتند و تهدید کردند اگر این مبلغ پرداخت نشود، تیمهای دیگری در ایران هستند که او را به خدمت بگیرند، پس این هم برگ برنده مرزبان نیست، چه اینکه هسلر زاییده یک فوتبال حرفهای برخاسته از مذاکراتی است که اگر با تیمی به توافق نرسد، از طریق مدیر برنامههایش پای مذاکره با تیم بعدی مینشیند و این اصلاً به روابط مرزبان و... مرتبط نیست.

     تشکر از مرزبان

بدون اینکه فکر کنیم هرکس دیگری به جای مرزبان روی نیمکت پدیده مینشست، حداقل همین نتایج را میگرفت باید از او تشکر کرد، به خاطر «حفظ سهمیه خراسان در لیگ برتر» و نه بیشتر. به این هم فکر نکنیم که با ابزاری که داشت باید بالاتر از این مینشست که «نفت تهران» با ابزاری کمتر از این، داشت قهرمان میشد. به این هم فکر نکنیم که کاش حالا که قرار بود دهم شود، بیشتر بومیهای خراسان را دوست میداشت.

اما کارشناسان و صاحبنظران فوتبال خراسان هرگز این نگاه بالا به پایین مرزبان به فوتبال خراسان را نه فراموش میکنند، نه خواهند بخشید، نگاهی که مرزبان با آن اوج خودش را که از همین شهر بود، به رخ کشید و پایش را گذاشت روی شانههای فوتبال این شهر و بالا رفت و چقدر بد که مدیران پدیده با رفتارشان تأیید کردند این نگاه سنگین مرد موتراشیده را!

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.