بخشی از مطلب، دستور تولید فوری برنامه زنده تلویزیون بود. نوشته بود؛ یک مجری پرحرف که زیادی با طرف احساس رفاقت میکند یک هنرپیشه یا خواننده یا فوتبالیست و... تمام. کمی بیرحمانه به نظر میرسد، اما بدبختانه همین طور است. در مناسبتها که چنین برنامههایی انصافاً از حد اشباع هم میگذرد. طوری که آدم حیران میماند، این همه نشان دادن هنرپیشهها، آن هم پی در پی و پرسیدن اینکه چه رنگی را دوست دارند و چه نقشی میپسندند و اگر خوانندهاند، یک دهن آواز بخوانند و... چه فایدهای برای مردم دارد؟ مدیر شبکهها و سازندگان این برنامههای زودپز و حاضری، خودشان از این همه بیمعنایی، به تنگ نمیآیند؟ در تعطیلات نوروز و سال نو که از فراوانی چنین برنامههایی به خداوند پناه بردم.
دیدن چنین شاهکارهایی از رسانه ملی، وقتی عذاب آور و تأسفبارتر میشود که یک نگاه ساده به اطرافت بیندازی، آن وقت از خیابان تا مدرسه و دانشگاه و جاده و شهرستان و محل کار و روستا و... صدها و بلکه هزاران موضوع و سوژه را میبینی که طرحشان برای مردم از نان شب واجبتر است. پرداختن به آنها هم هیچ خرجی ندارد. از همان برنامههای استودیویی میان تهی کم هزینهتر است. البته کم زحمتتر نیست. حداقلش این است که دوربین و آدمهای دست اندرکارش باید از پستوی استودیوها بیرون بیایند. اما دریغ که هیچ وقت آنتن به اینها نمیرسد و تو حیران میمانی که؛ پس چه وقت نوبت این مهمات خواهد شد؟ و در همان حال مجری خندان را میبینی که با یک هنرپیشه دست صدم گل میگوید و گل میشنود و با لحنی که گویی کشف فوق العادهای مثلاً در سلولهای بنیادی را ریشهیابی میکند از طرف میپرسد: فلانی! تو این لغت «خوشجیل» چطوری به ذهنت رسید و اولین بار در کدوم سکانس اونو به کاربردی؟ ... به خدا تهوع آور است برخی از این برنامهها!
روز جانباز است. یعنی بود و الان که دارم این سطور را مینویسم، برای اولین بار میبینم جانبازی را به یک برنامه مجری محور آوردهاند که صورتش به سبب تیر و ترکشهای فراوانی که خورده، تکه تکه است. طوری که بیننده در نگاه اول به وحشت میافتد. تا آنکه کم کم میتواند آن نگاه آسمانی و زلال پشت آن صورت کج و معوج را حس کند. بفهمد او این درد و حال را به جان خریده تا این سرزمین حفظ شود و امن باشد و رسانه ملیاش سرپا باشد تا آن هنرپیشهها را بیاورند و لحظه حیاتی و تاریخی ابداع کلمه «خوشجیل» را برای همگان برای چندمین بار به ثبت برسانند. اشتباه نکنید. من مخالف آن دست برنامهها نیستم. ذات تلویزیون در بخشهایی سرگرمی است. اما چرا در همین سرگرمی هیچ ابداعی نمیکنیم و کاری جز استودیو بازی آن هم با هنرپیشه و خواننده و بازیکن بلد نیستیم؟ پس هنرمندان و قهرمانانی از جنس جانبازی که گفتم را مردم کی باید ببینند؛ هر سال یکبار آن هم در مناسبت روز جانباز فقط؟!
نظر شما