بوستان بانوان ریحانه یک بهشت زمینی برای بانوان شهر بهشت است، اما... .
بوستان بانوان ریحانه یک اقدام در خور تحسین در کارنامه شهرداری مشهد است، اما ... صد حیف و افسوس!
همه این تعریفها تنها بخشی از واقعیتهای انکار ناپذیر است، اما تأسف برانگیز است که در حد این ایده بکر، این بهشت زمینی و این مرحبا، کار به آخر نرسید.
می خواستم همه بانوان همشهری خودم را به یک فرصت ناشناخته دعوت کنم. میخواستم از آنان تقاضا کنم، قدر این فرصت استثنایی را که از آن خبر ندارند، بدانند و به خاطر ارزشی که برای آنان قایل شدهاند، برخودشان ببالند.
می خواستم دعوتنامه ای به آدرس بوستان بانوان ریحانه واقع در بولوار جمهوری و در محل کمپ «بابا قدرت» سابق را برایشان بفرستم، اما باز هم اما پیش آمد.
این نخستین بوستان ویژه زنان است که بهمن ماه سال گذشته گشایش یافت، رؤیایی که بسیاری از زنان در سر میپروراندند، زیرا دویدن و کار با دستگاههای بدنسازی و حتی راهپیمایی با پوشش سراپا، بسیار دشوار است و معذوریتهای خاص خودش را دارد.
اکنون آنچه که روزی پرشباهت به یک رویا بود، جامه عمل پوشیده است.
وقتی در بوستان ریحانه برای تهیه گزارش قدم میزنم، جای خیلی از نزدیکترین عزیزانم و دوستان صمیمی ام را خالی میکنم و در ذهنم برنامه ای میچینم تا روزی را اینجا و در کنار هم سپری کنیم.
افسوس میخوردم چرا این همه امکانات و تمهیداتی که با اعتباری بیش از 70 میلیارد ریال هزینه شده، مغفول مانده و فضایی که میتواند مفرح حال خیلی از زنان و دختران شهر باشد، به دلیل تعللها در تبلیغات آن بدون استفاده مانده است.
تهیه اولین گزارش با لباس غیر رسمی برایم خیلی لذتبخش است.
اینکه در بوستانی چند هکتاری که همه بانوان با لباسهای راحت و نداشتن بسیاری از قیود سایر بوستانها قدم میزنند، حس جدیدی است که تابه حال تجربه نکردهام و غبطه میخورم که چرا بانوان شهر بهشت در استفاده از امکانات از بانوان پایتخت نشین عقب افتادهاند.
تعجب میکنم که بوستانی با این امکانات فقط چند گروه دوستانه از بانوان در آن حضور پیدا کردهاند، در حالیکه اگر تهران بود، حتماً تابه حال پاتوق خیلی از دوستان شده بود، زیرا طبق آمارها، به هر یک از بوستانهای بانوان تهران در روزهای عادی نزدیک به هزار و 500 نفر مراجعه میکنند که این رقم در روزهای تعطیل به بیش از دو برابر میرسد.
در بوستان ریحانه، خاطر همه زنان حاضر نیز از خیلی دغدغههای روز جامعه جمع است چون رد شدن از مبادی ورودی بوستان با بازرسی بدنی و تفتیش وسایل همراه و گرفتن گوشیهای تلفن همراه کار آسانی نیست.
من که تابهحال تفریحی تا این حد زنانه و دوستانه با این اوصاف ندیدهام نمیتوانم خیلی راحت از وصف آن عبور کنم، بنابراین مهمان گروهی شدم که بنا به اصرار یکی از دوستانشان، آنجا آمده بودند. چند زیرانداز پهن کرده بودند و انواع تنقلات و خوراکی ها را برای پذیرایی چیده بودند، تعریف میکردند و میخندیدند. با من هم خیلی صمیمانه برخورد کردند و هر کدام از آنها غذایی برای ناهار تدارک دیده بود تا در کنار هم نوش جان کنند. جایی که برای نشستن انتخاب کرده بودند، هم آفتاب داشت و هم سایه، تعدادی که به قول خودشان فقر ویتامین D داشتند، آفتاب بهاری گرفته بودند و بقیه از خنکای نسیم بهاری لذت میبردند.
به جمعشان که پیوستم، متوجه شدم دوستان بازنشسته یکی از ادارات هستند که هر هفته قرارشان را در بوستان ریحانه گذاشتهاند.
حرف گفتنی آنها تشویق همه زنان شهر به استفاده از فضای پارک است.
دومین جمعی که دقایقی به مهمانی آنها پیوسته بودم، مهمان یک جلسه قرآن هفتگی بودم. همه با خودشان قرآن و میزبان نیز تدارکات پذیرایی را آورده بود.
تلاوت قرآن در فضایی روحبخش بوستان هم از دیگر لذتهای این گزارش بود.
حداقل سه مدرسه دخترانه هم بساط اردوی دانش آموزی را در بوستان ریحانه پهن کرده بودند و لذت بازی بچه ها با پوششی غیر از فرم مدرسه، به خاطره ای شیرین برای همکلاسی ها تبدیل شده بود.
زمین والیبال، تنیس، اسکیت، بدمینتون و بسکتبال هم آماده بود که به دلخواه دانشآموزان، عرصه مسابقات تیمی شود.
از موقعی که وارد پارک شده بودم، به سرعت یک ساعت گذشته بود و چیزی برای ایراد گرفتن پیدا نکرده بودم. فقط مانده بود، پاسخ اما هایی که در ابتدای گزارش به آن اشاره کرده بودم.
انتقادهایی که به محض ورود به پارک و زمان خروج، گریبانگیر همه استفادهکنندگان بوستان میشود.
جای خالی سرویس حمل و نقل عمومی از سایر نقاط شهر به بزرگترین بوستان بانوان شرق کشور، نکته قابل تأمل این گزارش است.
گرچه مسیر سه خط اتوبوسرانی از مقابل این بوستان عبور میکند، اما مبدأ همه آنها پایانه انقلاب است که رسیدن به این پایانه برای همگان آسان نیست و بهتر است پایانههای پرترددی چون پایانه آزادی و شهدا به این مسیرها ختم شود.
ناگفته نماند که دور یک خط از این سه خط اتوبوسرانی را باید خط کشید، چون اتوبوس فرودگاه هر نیم ساعت زودتر نمی آید و باید دلت را فقط به اتوبوس شهرک طرق و عسکریه خوش کنی.
دومین دغدغه، نداشتن پل عابر پیاده برای عبور از بولوار پرتردد فرودگاه است که جان خودت را باید کف دستت بگذاری تا از بین خودروهایی که با سرعت تردد میکنند به ایستگاه اتوبوس آن طرف بولوار برسانی!
نداشتن پارکینگ بهاندازه ظرفیت مورد نیاز در اولین در ورودی بوستان ریحانه هم مطالبه ای جدی است، در حال حاضر فقط بخش مدیریت بوستان در چند متری در اصلی بوستان ریحانه، برای مسؤولان پارکینگ دارد.
گویا تمهیداتی به عنوان پارکینگ عمومی در آخرین در ورودی بوستان واقع در میداناندیشیده شده که ما موفق به سرکشی آنجا نشدیم تا ببینیم.
نداشتن برنامه ای برای تبلیغات و معرفی بزرگترین بوستان بانوان شرق کشور در حد 25 هکتار مساحت و 70 میلیارد ریال اعتبار هم از دیگر انتقادهای قابل طرح است.
نظر شما