۶ خرداد ۱۳۹۴ - ۲۱:۳۱
کد خبر: 285950

امام عزیز از کودکی دوست داشتم به حسینیه جماران بیایم و از نزدیک چهره نورانیت را که همچو پدری دلسوز، دست نوازش بر سر فرزندان انقلاب می کشیدی، رویت کنم اما افسوس که چه دیر آمدم.

 امام عزیز، افسوس که دیر آمدم

به گزارش قدس آنلاین و به نقل از خبرنگار ایرنا، می آید: امام عزیز پس از 26 سال از عروج ملکوتیت، تازه امسال سعادت یار شد تا از نزدیک خانه ساده و بدون تجمل تو عزیز سفر کرده را ببینم، آخر امسال قرعه به نام من افتاد تا به عنوان خبرنگار در ستاد بزرگداشت تو، اخبار و رویدادها را پوشش دهم.

سال گذشته هم آمده بودم اما فقط توانستم در حسینیه جماران حضور یابم.

امسال که وارد خانه کوچک و ساده تو شدم، بی اختیار اشکهایم سرازیر شد، هر چند تصویر و فیلم آن را بارها دیده بودم، اما احساس آدم ها زمانی که چیزی یا جایی را از نزدیک می بینند، بسیار متفاوت است.

دوست داشتم فریاد بزنم و بگویم اینجا جماران است، جایی که رهبر بزرگ و محبوب مردم ایران در آن زندگی می کرد.

رهبری که در قلب مردم از پیر و جوان جا داشته و دارد و محبوب جان های شیفته بسیاری در سراسر دنیاست، او که درس اخلاق و بزرگ منشی و ساده زیستی را به همه آموخت، کسی که در مقابل ظلم و ظالم کوتاه نمی آمد و یاور مظلومان و محرومان بود.

امام عزیز اینجا بود که به عمق معنای این جمله تاریخی تو پی بردم، جاییکه گفته بودی: من یک تار موی کوخ نشینان را به همه کاخ نشینان عالم نمی دهم.

اینجا بود که فهمیدم، گوینده یک سخن برای تاثیرگذاری باید عامل باشد و این کلام تو بسیار اثرگذار بود، زیرا خانه تو کاخ نبود و خودت کاخ نشین نبودی.

امام دلها! گروهی از گردشگران پیر و جوان آلمانی را دیدم که سر بالایی خانه تو را به دشواری طی می کردند و در میان آنها پیرمردی 80 ساله را دیدم، تو خود بگو چه چیزی آنها را از قلب اروپا به حیاط کوچک و خانه یک طبقه تو و بدون تزیینات معماری کشانده است؟

آنها سر بر شیشه پنجره اتاق تو گذاشتند، جاییکه تو در آن مسوولان کشور و نمایندگان وی‍ژه سایر کشورها را برای حضور می پذیرفتی.

گردشگران در گوش یکدیگر چیزهایی می گفتند، شاید از اتاقت یا دمپایی های جفت شده ات در زیر مبل، شاید هم از زندگی بدون تجمل و تشریفات تو.

به هر حال دوست داشتم به آنها بگویم بله درست است، اینجا محل زندگی رهبری است که با دم مسیحایی و شیوایی کلام خود در دل همه مردم دنیا از شیعه و سنی تا هندی و آمریکایی جا باز کرد.

امام عزیز، احساس غرور داشتم از اینکه تو رهبر من هستی و خواهی بود.

رهبر محبوبم پس از خانه نوبت به حسینیه جماران رسید تا از حال و هوای آن گزارش تهیه کنم، در و دیوار این مکان معنوی هم حکایت از بی پیرایگی و سادگی آن دارد.

اینجا بغض گلویم را بیشتر فشرد، می دانی چرا؟ صندلی خالی تو که پشت میکروفن جا خشک کرده بود، مرا به یاد روزهایی انداخت که عاشقان تو از سراسر کشور به عشق دیدن روی زیبایت مسیرهایی طولانی را طی می کردند و خستگی را پس از حضور در حسینیه و دیدنت، از تن خارج می کردند.

اماما تصویر زیبایت به همراه این جمله رهبر معظم انقلاب، «امام خمینی(ره) یک حقیقت همیشه زنده است» که زیر جایگاه سخنرانی تو نصب شده، توجه مرا جلب کرد، زیرا تو به راستی و درستی حقیقتی همیشه جاوید هستی.

اماما به قول یکی از میهمانان خارجی، حسینیه ات نه یک مکان معمولی بلکه جایی اسرار آمیز است.

شاید یکی از این اسرار، گره خوردن عشق و محبت زایران با روح بزرگ تو باشد.

و اما چه زیباست امام عزیز شعری از دیوان تو که بر یکی از دیوارهای نزدیک حسینیه نقش بسته و مرا یاد امام زمان(عج) و نیمه شعبان انداخت.

زیباتر اینکه امسال بیست وششمین سالگرد رفتن حزن انگیزت با میلاد حضرت مهدی(عج) مصادف شده است.

غم مخور ایام هجران رو به پایان می رود

این خماری از سر ما می گساران می رود

پرده را از روی ماه خویش بالا می زند

غمزه را سر می دهد غم از دل و جان می رود

بلبل اندر شاخسار گل هویدا می شود

زاغ با صد شرمساری از گلستان می رود

محفل از نور رخ او نور افشان می شود

هر چه غیر از ذکر یار از یاد رندان می رود

وعده دیدار نزدیک است یاران مژده باد

روز وصلش می رسد ایام هجران می رود

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.