گروه معارف/ طیبه اشرفی - بنابر تصریح روایات، حکومت جهانی حضرت ولی عصر (عج) آغاز برهه‌ای جدید از تاریخ بشریت است ...

همدلی ملت برای رفع اشرافیگری با دولت جهانیِ حضرت حجت (عج)

که مانند آن را از نظر اقامه عدل و قسط و رفع تبعیض‌ها و نابرابری‌های اجتماعی- اقتصادی هرگز تجربه نکرده است، برای همین است که حکومت ایشان آرزوی مستضعفان و ستمدیدگان جهان است. از این رو با حجت الاسلام والمسلمین خدامراد سلیمیان، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، عضو هیأت مدیره انجمن مهدویت حوزه علمیه قم و مؤلف کتابهایی همچون «نقش مردم در انقلاب جهانی حضرت مهدی(عج)» درباره مبارزه ایشان با اشرافیگری و رفع فاصله طبقات اجتماعی به گفت و گو پرداخته‌ایم که از نظرتان می‌گذرد:

 

 جناب آقای سلیمیان! بنابر آنچه در روایات و اخبار درباره عصر ظهور به ما رسیده، آیا در آن زمان با اشرافیگری مبارزه شده و فاصله طبقات اجتماعی کم خواهد شد؟

-حقیقت ظهور حضرت حجت (عج) حقیقت رسالت همه پیامبران الهی است و با آنها تفاوتی ندارد و طبعاً هر آنچه در اهداف پیامبران الهی ترسیم شده درباره ایشان صادق است، البته شرایط، نوع و گستره حکومت و ابزاری که در اختیار ایشان قرار می‌گیرد ممکن است از جهاتی حکومت حضرت ولی عصر (عج) را متمایز و کامل‌تر از آنچه پیامبران الهی بویژه پیامبر اکرم (ص) و معصومین (ع) در پی آن بودند، قرار دهد.

 درباره حضرت حجت (عج) نیز در روایات فراوانی که مورد اجماع مسلمانان است، می‌بینیم مهمترین هدف حکومت ایشان پر کردن زمین از عدل و قسط پس از اینکه پر از ظلم و ستم شد، معرفی می‌شود.

همچنین، از آنجا که اقتضای اجرای عدالت، ایستادن برابر متجاوزان به حقوق دیگران است بی‌تردید ایشان با کسانی که به هر دلیل حقوق انسانها را مورد تعدی و تجاوز قرار داده‌اند، مبارزه خواهند کرد.

 

 یعنی حضرت حجت(عج) مسیر هموار شده پیامبران را طی می‌کنند یا خود زمینه ساز برقراری عدالت هستند؟

- اینکه برخی بر این پندارند که دستیابی به حکومت برای حضرت حجت(عج) امری آسان است، اشتباه می‌کنند، زیرا معصومین(ع) می‌فرمایند اگر قرار بود چنین شود برای پیامبر اکرم(ص) به عنوان اشرف انبیای الهی رخ می‌داد، در حالی که می‌بینیم پیامبر(ص) برای رسیدن به اهداف خود، آزار‌ها و مشقت‌های بسیاری را تحمل کردند. بنابراین، رسیدن به یک جامعه آرمانی در فضای عدل که در آن بهره‌مندی فراوان و افزون خواهی وجود نداشته باشد از برنامه‌ها و اهداف حضرت حجت(عج) است، از این رو، ایشان با این شیوه و مشی اشرافیگری و ظلم به دیگران، به طور جدی مبارزه می‌کنند و این مبارزه گاهی ناگزیر به منازعه و برخورد با ستمگران می‌انجامد، زیرا آنها حضور حضرت ولی عصر(عج) را در تعارض با رسیدن به اهداف نامشروع خود می‌بینند.  یعنی ایشان ضمن دعوت انسانها به خیر، در مرحله نخست وقتی حجت بر انسانها تمام شد با کسانی که عدالت ایشان را بر نمی‌تابند مبارزه خواهند کرد و بنابر وعده الهی پیروز می‌شوند و این بزرگترین پیروزی حق بر باطل است.

 به نظر می‌رسد آنچه در مرحله پیشاظهور شاهد آن هستیم که انسانها براحتی نسبت به تضییع حقوق دیگران عمل می‌کنند، در عصر ظهور نه تنها حضرت حجت (عج) بلکه دیگر انسانها بر اساس تکلیف شرعی امر به معروف و نهی از منکر، یکدیگر را از تعدی به حقوق دیگران برحذر می‌دارند و در اینجاست که جامعه به جایگاه مطلوب در پیاده کردن آموزه‌های وحیانی خواهد رسید. به عبارت بهتر، آنچه همه پیامبران در پی آن بودند، رخ می‌دهد و ما معتقد هستیم حضرت حجت (عج) راه نیمه تمام همه آنها را، آنگاه که شرایط به هم دست می‌دهد، به پایان می‌برند، البته این به معنای نقصان رسالت پیامبران نیست، بلکه به دلیل فراهم نبودن شرایط در دوره آنهاست که به مطلوب نهایی دست نیافتند، اما بر اساس وعده الهی خداوند آنچه آنها بدان مأمور بودند را در زمان موعود عصر (عج) محقق می‌کند.

 

 حضرت حجت (عج) برای رفع  فاصله‌های طبقاتی و اقامه عدل و قسط و جلوگیری از تضییع حقوق انسانها چه راهکاری را در پیش می‌گیرند و شیوه ایشان چیست؟

- مسلم است که انسان برابر اجبار و زور از خود واکنش نشان می‌دهد، از این رو، به نظر می‌رسد ایشان در وهله نخست از زور و اجبار بهره نمی‌گیرند، بلکه نخست با بالا آوردن سطح فرهنگ دینی جامعه، مردم را به بد و مذموم بودن برخی رفتار‌ها آگاه و آشنا می‌کنند، یعنی با تبیین آموزه‌های اسلامی، حقیقت رفتارهای ناشایست را به آنها نشان می‌دهند، به عنوان مثال نشان می‌دهند که تضییع حقوق دیگران مطلوب نیست، ضمن اینکه در آموزه‌های اسلامی غصب حقوق دیگران حرام است.

بنابراین، نخستین گام ، ارتقای فرهنگ دینی مردم است، اگر کسی بداند حقیقت خوردن مال دیگران مانند بلعیدن آتش است و این تصریح آیات نورانی قرآنی است، بخش قابل توجهی از انسانها دست از تعدی به حقوق دیگران بر می‌دارند؛ بعد از این مراحل است که شاید افرادی این دستورها را برنتابند و در تعدی به حقوق دیگران اقدام کنند، در آنجا مسلماً حضرت حجت (عج) از قوه قهریه و مواجهه با اینها استفاده می‌کنند، زیرا اگر کسی با نصیحت و تبیین حقایق و اشاره به آموزه‌های اسلامی به راه نیامد، معاند حقیقت است و در آن دوران با توجه به شرایط حضرت (عج)، ایشان را نمی‌پذیرند زیرا مقرر است جامعه بر مدار عدل باشد و هر چه مخل آن است از سر راه برداشته می‌شود، از این رو، در این مرحله حضرت (عج) با کسانی که حق را بر نمی‌تابند، مبارزه می‌کنند.  بنابراین، مبارزه ایشان دو مرحله است، یکی فرهنگی و فرهنگسازی برای آشنا ساختن انسانها با حقوق خودشان و مرحله دوم مبارزه با انسانهای مخل رسیدن دیگران به کمال.

 

 آیا مردم در عصر ظهور برای تحقق این مهم یعنی برقراری عدالت و از بین رفتن اشرافیگری‌ها با دولت جهانی مهدوی، همدلی و همزبانی دارند؟

- حکومت در عصر ظهور با همه حاکمیت‌های پیش از آن تفاوت اساسی دارد، بویژه حاکمیت‌های غیرمعصوم؛ اینکه گفته می‌شود با همه حکومتها شاید این پرسش پیش آید حتی با حکومت پیامبر (ص) و امیرالمؤمنین (ع) که باید در پاسخ گفت مقایسه حکومت ایشان با دوره‌های قبل و تطابق شرایط و ویژگی‌ها قابل قبول نیست.

من در کتاب «نقش مردم در انقلاب جهانی حضرت مهدی (عج)» نقشهای مردم را در زمینه سازی، قیام جهانی و حکومت جهانی ایشان بررسی کرده‌ام و به نظر می‌رسد با توجه به اینکه حضرت حجت (عج) هرگز خود را بر جامعه جهانی تحمیل نمی‌کنند، فاصله‌ای میان ایشان و مردم شکل نمی‌گیرد، بلکه ایشان پاسخ به نیاز فطری جامعه بشری برای زمینه سازی رسیدن به کمال هستند، از این رو حاکمیت ایشان درخواست جمعی انسانها برای حضور موعود منجی و رسیدن به کمال آنهاست و برخلاف غالب حکومتها، هرگز میان مردم و حاکمیت جدایی نیست، زیرا همه در آن دوران برای بسامان شدن نابسامانی‌های زندگی و رسیدن به کمال با یکدیگر، هم مسیر و همدست هستند.

البته ما در دوره‌هایی از انقلاب اسلامی خودمان با فراز و فرودهایی این همدلی را دیده‌ایم، به عنوان مثال در دوران دفاع مقدس بودند کسانی که از نان شب خود می‌زدند برای صیانت از نظام و سرزمین اسلامی و در آنجا هیچ فاصله‌ای میان دولت و مردم نبود و دولت نماینده مردم برای رفع و رجوع امور بود.  در حقیقت در حکومت جهانی حضرت حجت (عج)، اگرچه ایشان نماینده خدا هستند، اما مقبولیت آن، مردم و پذیرفتن آن‌هاست که امام (عج) را در جایگاه حاکمیتی قرار می‌دهد. در برخی روایات است که تا مردم جهان احساس نیاز نکنند حضرت حجت (عج) ظهور نخواهند کرد، زیرا ایشان خود را به مردم تحمیل نمی‌کنند.  وقتی چنین شد، هیچ جدایی بین حاکمیت میان دولت و مردم تصور نمی‌شود، یعنی انسانها در آن دوره خود را بخشی از مجموعه انسانی که به سمت کمال حرکت می‌کنند، می‌دانند بنابراین، جدایی و فاصله غیرقابل تصور است.

 

 پس از آنکه این مبارزه رخ داد و اشرافیگری از میان رفت چه شرایطی از نظر حضور طبقات مختلف اجتماعی بویژه از نظر مادیات رخ می‌دهد؟

-در برخی روایات نکته‌ای است که امروز هم ذهنیت برخی انسانها به این سمت است که در یک دوره‌ای از حکومت جهانی حضرت حجت (عج) یعنی مرحله پایانی و قطعیت آن، تمام انسانها از یک رفاه بسیار بالایی برخوردارند، اما مشکل در این است که عده‌ای تصور می‌کنند رسیدن به این رفاه از طریق کرامت حضرت حجت (عج) یا فراهم شدن امکانات به صورت معجزه و مانند آن است، که این گونه نیست، زیرا زمانی این رفاه پذیرفته است که انسانها با تلاش وکوشش خود به این وضعیت برسند و این وقتی رخ می‌دهد که عقل انسانها به کمال رسیده و آموزه‌های وحی برایشان تبیین شود تا به حقوق یکدیگر تعدی نکنند و نیز زمانی که انسانها احساس نیاز و استغنا نسبت به ذخیره سازی مال یافتند.

امروز متأسفانه بسیاری صفت مورچه دارند و می‌کوشند ثروت جمع کنند، در حالی که می‌دانند بخش قابل توجهی از این ذخیره سازی ثروت به گونه‌ای است که هیچ بهره‌ای از آن نمی‌برند، اما در زمان حکومت حضرت ولی عصر (عج) با خردورزی، انسانها به قدر معقول از مادیات بهره‌مند می‌شوند و دیگر چنین طمعی نبوده و کسی نگران فردا نیست.

اگر همین امروز هم سرمایه داران به اطمینان اینکه فردا مشکلی نخواهند داشت اندکی از پس انداز خود را در اختیار دیگران قرار دهند، می‌توان جامعه‌ای معقول را، از نظر میزان بهره‌مندی از مادیات، تصور کرد.

بنابراین، حضرت حجت (عج) زمینه رفاه عمومی را از طریق رشد فرهنگی و عقلی مردم فراهم می‌کنند و در نتیجه آن، تلاش انسانها محصور نشده و خدمت به دیگران زمینه قرب الهی دانسته می‌شود و اینچنین در پی کمال عقلی انسانها ظلم و تعدی رخت بربسته و عدالت محقق می‌شود.

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.