بامداد خراسانی: «زیر باران مس»، اولین مجموعه شعر محسن نیک آیین، شاعر جوان خراسانی است که از سوی نشر مایا منتشر شده است.

گفت و گو با محسن نیک آیین، شاعر «باران مس» شاعر با تجربه‌اش زنده است!

 این مجموعه دربرگیرنده شعرهای آزاد نیک آیین است که از سوی نشر مایا برای اولین‌بار در نمایشگاه کتاب تهران با قیمت هفت هزار تومان و با شمارگان هزار جلد ارایه شده است.

نیک‌آیین، متولد١٣٥٩در روستای کلیدر است؛ اما مدتهاست که در شهر مشهد ساکن شده است. او درباره آغاز فعالیتش در حوزه شعر می‌گوید: از انجمن شعر جوان در اداره ارشاد مشهد شروع کردم؛ اما ارتباط من با انجمنهای شعر به دو دوره تقسیم می‌شود؛ دوره اول از سال٧٦ با جلسه شعر توس شروع و سپس تا سال٨٣ و انجمن شعر جوان ادامه یافت. تا سال٨٨ تقریبا هیچ‌گونه ارتباطی با انجمنهای شعر نداشتم که دوباره از این سال، شعر به‌صورت حرفه‌ای وارد زندگی‌ام شد و از همان سال در اکثر جلسات شعر مثل جلسه شعر حوزه هنری، در دری و جلسه شعر رضا بروسان شرکت کرده‌ام.

چاپ کتاب «زیر باران مس» بهانه‌ای شد تا با این شاعر جوان گپ بزنیم.

*شعرهای این مجموعه در چه سالهایی سروده شده و به نظر خودت بیشتر در چه حال و هوایی است، عاشقانه، اجتماعی یا سیاسی؟

شعرهای این مجموعه همه اینها را دارد. عاشقانه، اجتماعی و... چون نوع نگرشم به شعر این گونه نیست که شعر اجتماعی بگویم یا خاص عاشقانه. بیان احساس لحظه‌ای که در آن قرار می‌گیرم، برایم مهمتر است. این شعرها در سالهای 89تا 93 نوشته شده است.

*شعرهای کتاب بیشتر کوتاه هستند. به نظرت شعر آزاد امروز به سمت کوتاه سرایی رفته است؟

به شخصه شعر کوتاه را بیشتر دوست دارم. اینکه شاعر بتواند در سطر‌هایی کوتاه و کم، مفهوم و خواسته خود را برساند، به وضعیت جهان امروز نزدیکتر است. چون انسان دنیای امروز با فشردن یک کلید به دنیایی از اطلاعات دست می‌یابد.

مخاطب امروز دیگر حوصله خواندن شعر چند صفحه‌ای را ندارد، اما ما در بیشتر شعرهای بلند امروز با تکرار مفاهیم و موضوعات روبرو هستیم. یک موضوع به گونه‌ای دیگر در همان شعر تکرار می‌شود که این یکی از آفتهای شعر بلند امروز است.

*بعضی از کلمات همانند موتور، زندگی، صدا، تعمیر یا آچار و.... در چند شعرت بیشتر تکرار شده است. این کلمات از کجا به شعر شاعر ورود پیدا می‌کند؟

این کلمات زیاد تکرار می‌شوند، چون من تکنیسین شرکت نفت هستم. به هرحال به دلیل شغلم با این واژه‌ها بیشتر درگیر هستم، یعنی اینها دیگر برایم کلمه نیست و جزیی از زندگی روزمره‌ام است.

انسان متأثر از اطرافش است، من هم نیز ...

*آیا در این کتاب به ساده نویسی که این روزها در شعر آزاد مرسوم شده است، نظر داشته‌ای؟ اصلاً تعریف ساده نویسی در شعر آزاد چیست؟

بله کاملاً. ببینید در کتابی نوشته بود؛«زندگی ساده است، اما عمیق.» نگاه امروز من به شعر همین گونه است. اینکه شاعر بتواند عمیقترین مفاهیم را به ساده‌ترین شکل ممکن بیان کند، اما شاعرانه. یعنی در آن عاطفه، خیال پردازی و موسیقی درون کلمات و جملات حفظ شود و ارایه دهد. نه اینکه هر جمله‌ای را پای شعر بگذاریم. اتفاقی که این روزها بسیار می‌افتد. مثلاً نگاه کنید به آثار سعدی یا متون عرفانی ما چقدر ساده بیان شده است، اما ما در آنها با عمیقترین مفاهیم انسانی روبرو می‌شویم.

*نقش تجربه‌های شخصی شاعر در شعر را تا چه اندازه مؤثر می‌دانی؟

خیلی زیاد. شاعر باید در مرحله اول تجربه‌اش را ارایه دهد و بعد به آن پروبال بدهد. مثلاً من چگونه از عشق می‌توانم حرف بزنم، در حالی که هرگز آن را درک نکرده‌ام. بعد مطلبی را که ارایه می‌کنم، کاملاً مصنوعی است. شاعر با تجربه‌اش زنده است و آنها را به صورت شاعرانه ارایه می‌دهد.

*در چند شعر این مجموعه از یک «تو» صحبت به میان می‌آید که شاعر با دیالوگ برقرار می‌کند. این «تو» چقدر در این شعرها توانسته شخصی باشد و تحت تأثیر «تو»های شعر آزاد امروز نباشد؟

سعی کرده‌ام این گونه باشد. یعنی این «تو» یک مونولوگ با درون خودم است. یک «تو»ی واقعی، من شاعری تجربه‌گرا هستم و اعتقاد دارم هر انسانی اول باید با خودش ارتباط بر قرار کند. این گونه شعر در من اتفاق می‌افتد.

*کمی از تجربه چاپ این کتاب برایمان بگو.

به عنوان اولین تجربه شخصی از آن راضی‌ام. به هرحال مواردی حول محور ناشر و پخش و ارایه آن به مخاطب وجود دارد، اما در مورد خود شعرها منتظر نقد و برخوردها هستم تا از آنها استفاده کنم برای کارهای بعدی...

*اما شعر؛

(1)

کنار سینه جاده

میان تلی از خون و شن و آهن

صدای تو کجا بود

تا مأمور امداد را به سمتت بکشاند

صدای تو کجا به ولگردی رفته بود

روی خطوط تلفن بود

یا کنار صدای دلکش

یا فرمان این بود

بنشین ای صدا

بنشین و نگاه کن مرگ صاحبت را...

(2)

جدا شدیم

نیم کیلو تخمه خریدم

چهار بسته سیگار

تلویزیون را گذاشتم جای تو

روی صندلی

تنها بستن شیر آب

توانست مرا از جایم بلند کند

(3)

دنیا را پذیرفته‌ام

مثل لباس کارم

که باید سورمه‌ای باشد

زندگی می‌گذرد

در سطح اتفاق می‌افتد

در عمق تنها رفتار کرم خاکی مهم است.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.