۱۰ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۱:۱۳
کد خبر: 286581

قسمت اول / «بیقرار بودیم، کسر شأن و مایه شرمندگی‌مان بود که یک سارق مسلح در چند هفته، چندین بار به بانکهای مشهد دستبرد بزند ...

هاردی چاقه دستگیر شد!

 و حدود دویست و بیست میلیون تومان پول مردم را به جیب بزند و در شهر مقدس مشهد که پایتخت معنوی ایران است درکنام خود پنهان شود و منتظر لحظهای مناسب برای ضربه زدن.

فرمانده انتظامی خراسان رضوي، سردار امیری مقدم پیوسته نتیجه عملیات تجسسی و اطلاعاتی را در خصوص یافتن برگهها و سرنخهایی از بانک دزد چاق خونسرد پرسیده راهکارهایی ارایه میدادند. همه پرسنل پلیس خراسان رضوي بسیج شدند. پلیس آگاهی، پلیس انتظامی، همه کلانتریها به حال آماده باش درآمدند.

جنایات و حوادث زیادی از جمله حمله به بانکها در خراسان رخ داده است، اما موفقیت چند باره این سارق بانک که هیچ سابقهای از اعمال قبلی او در بایگانی تشخیص هویت وجود نداشت، کارنامه ما را زیر سوال میبرد.

ما فقط یک عکس از یکی از دوربینهای نصب شده در نزدیکی آخرین بانک در اختیار داشتیم که در روزنامهها چاپ شد، اما مردم مشهد مردم شریف و غیرتمندی هستند، مردمی هستند که به امنیت و آرامش شهر مقدس خود علاقه دارند.

در حالی که ما جلساتی با عوامل نیروی انتظامی، کارآگاهان، کلانتریها و پلیسهای افتخاری داشتیم تلفنهای مرکز 110 بیوقفه زنگ میزد. ما پیشبینی میکردیم مرد چاق برای غذا خوردن، نان خریدن، کباب و غذا خریدن، پرکردن باک بنزین خود از مخفیگاهش بیرون خواهد آمد.

ما حتی طباخیها را هم زیر نظر گرفتیم، در نانواییها، همان تصویر او پشت شیشه چسبانده شد. تصویر او را به همه شعبه های بانکها فرستادیم.

او زمانی باید از لانه خود خارج میشد. 56 نفر در مشهد با مشخصات ظاهری او شناخته شده و مورد بازپرسی دوستانه و محترمانه قرار گرفتند. هر کس که بیگناهی او به اثبات میرسید با پوزش خواهی محترمانه آزاد میشد. تلفنها پی در پی زنگ میزد مشخصات مرد چاق با خیلیها انطباق داشت. هر کاری که به نظرمان میرسید انجام دادیم.

چند صد قطعه عکس مرد چاق همان عکس ناقص سوار بر موتور در اختیار مأموران پلیس چه آگاهی و چه پلیس یونیفورمه قرار گرفت. ما هیچ سرنخی نداشتیم. سارق هنگام ورود به بانک و خروج از آن چهرهاش را استتار کرده بود. متولی یافتن سارق، آگاهی مشهد بود، اما همه همکاری میکردند. ما با نیروی انتظامی استانهای مجاور تماس گرفتیم. آن عکس را همه جا فرستادیم محل خرید لباسی که به تن کرده بود را شناسایی کردیم.این نخستین سرقت مسلحانه نبود. آخرین هم نیست. سرانجام خبری از کلانتری گلشهر رسید که شخصی در قلمرو استحفاظی آن کلانتری مورد سوءظن قرار گرفته که مشخصههایش با سارق چاق تطبیق میکند. او را به پلیس آگاهی فرستادند.

 ما تصویر او را در حال سوار شدن بر موتور بزرگ کرده بودیم، علامتی در دست سارق چاق بود که با فرد مظنون تطبیق میکرد. او را در میان پنج مظنون نشان کردیم پس از بازجویی دوستانه و محترمانهای آزادش کردیم و بیدرنگ او را زیر نظر قرار دادیم. جغرافیای سرقتها و تعقیب رد پای سارق وی را در مظان اتهام قرار میداد. به محض اینکه کلانتری دنبالش فرستاد، با خیال آسوده به کلانتری رفت و با حالتی بشاش و خونسرد پرسید: امری داشتید؟

کلانتری او را به آگاهی فرستاد. روبه رویش قرار گرفتم. به نظرم میرسد گمشده را یافتهام. پس از چند سوال و جواب، رهایش کردیم. من و سرهنگ غلامی ثانی- رئیس پلیس جنایی آگاهی خراسان- احساس مجهولی داشتیم که «اولیورهاردی» [کنایه از چاقی سارق] خود اوست.

رهایش کردیم و دنبالش رفتیم. به محض اینکه به خانه برگشت شروع به پنهان کردن پوشاک و کیفی که پولها را در آنجا قرار میداد. کرد. سعی کرد موتورسيكلت خود را که در خانه دیگری پنهان کرده بود [او دو موتورسيكلت و یک اسلحه کلت غیراستاندارد داشت] از موتورسيكلتها یکی مال خود او و دومی دزدی بود جالبتر اینکه او اتومبیل هم داشت، ولی برای عملیات بانک زنی از آن استفاده نمیکرد» ما از 40 اکیپ کمکی، کمک گرفتیم».

آنچه خواندید سخنان سرهنگ کارآگاه حسین بیدمشکی رئیس آگاهی خراسان رضوی در گفت وگوی اختصاصی تلفن با خسرو معتضد بود. دنباله این گفت و گو و نتیجهیابی شگفت انگیز آن در شماره آینده همین ستون.

سرهنگ حسین بیدمشکی، رئیس و سرکارآگاه آگاهی کل و سرهنگ غلامی ثانی، رئیس پلیس جنایی خراسان رضوي میگویند که چگونه همه دوربینهای تعبیه شده در قلمرو سه بانک مورد سرقت و سراسر مناطق جنوب شرقی مشهد را تحت نظارت دایم قرار دادند و برای جلوگیری از خروج سارق از مشهد تمام خروجیهای مشهد تحت وارسی دقیق شبانه روزی بود. شماره آینده را بخوانید.

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • محمد IR ۰۸:۵۱ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۰
    5 0
    فکر کنم این عوضی دزد دو رو را میشناسم به احتمال یه جای تو تلویزیون دیدمش