فیلمی شلوغ ، پرشخصیت و با ریتمی تند بر خلاف ریتم آرام و درونی فیلمهای گذشتهاش .اما همچنان بیشتر شخصیتهای این فیلم از مشکلات روحی و روانی در رنج هستند. شخصیتهایی مثل فرهاد،بابک و پیمان.
فیلمهای بهرام توکلی فضا و مفهوم خاصی دارند و شاید با ذایقه خیلی از مخاطبان عام سازگاری نداشته باشند. شاید فیلم «اینجا بدون من» با توجه به داستان اقتباسی و روایت خطیاش در میان فیلمهای توکلی یک استثنا باشد وتوأمان مورد توجه مخاطبان و منتقدان قرار گرفت.
آسمان زرد کم عمق فضای شخصی تر ، تلختر و خاصتری دارد و به نوعی نشان دهنده جهانبینی بهرام توکلی به جهان هستی و آدمهاست.
بهرام توکلی از معدود فیلمسازان صاحب سبک سینمای ایران است وکه تمهای یکسانی قابل بازخوانی است. در فیلمهای بهرام توکلی ردپایاندیشههای اگزیستانسیالیسم دیده میشود، همان طوری که رساله پایان دوره لیسانسش اختصاص به بررسی اگزیستانسیالیسم در آثار آلبر کامو و پایان دوره فوق لیسانس با تزبررسی مقایسهای سینمای اینگمار برگمان واندره تارکوفسکی بود.
بهرام توکلی در سال ۱۳۵۵ در تهران به دنیاامد. پس از پایان تحصیلات متوسطه در سال ۱۳۷۳ وارد دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران، شد و تحصیل در مقطع لیسانس در رشته تئاتر را آغاز کرد. در طول دانشکده، وی تعدادی نمایش را کارگردانی کرد و طراحی صحنه تعدادی از نمایشها را بر عهده گرفت . از جمله فیلمهای کارنامه کاری او میتوان به این فیلمها اشاره کرد.
فیلمنامه و کارگردانی فیلم سینمایی پابرهنه در بهشت،برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم اول از جشنواره بینالمللی فیلم فجر، برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم معناگرا از جشنواره بینالمللی فیلم فجر،برنده بهترین تدوین و بهترین فیلمبرداری از جشن خانه سینما ،برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلمبرداری از جشنواره بینالمللی فیلم فجر،برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از جشنواره بینالمللی فیلم فجر،برنده سیمرغ بلورین بهترین صدابرداری از جشنواره بینالمللی فیلم فجر، منتخب سینمای ایران در جشنواره آسیا پاسفیک ، فیلمنامه و کارگردانی فیلم سینمایی پرسه در مه، برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم دوم از جشنواره بینالمللی فیلم فجر ،برنده بهترین بازیگر نقش اول مرد از جشن خانه سینمای ایران،برنده بهترین فیلمنامه از چهارمین جشن منتقدان سینمای ایران، برنده بهترین فیلمبرداری از چهارمین جشن منتقدان سینمای ایران ،کارگردانی فیلم سینمایی اینجا بدون من، برنده بهترین فیلم نامه اقتباسی از جشن خانه سینمای ایران ،برنده بهترین بازیگر نقش اول زن از جشن خانه سینمای ایران ،برنده بهترین بازیگر نقش مکمل زن از جشن خانه سینمای ایران ،برنده بهترین فیلمبرداری از جشن خانه سینمای ایران برای ، فیلم سینمایی آسمان زرد کم عمق.
توکلی در دهه هفتاد نیز فیلمهای کوتاهی مثل عقل سرخ، فصل سرد ، ترانههای برای ارواح کوهستان ، شیطان و منطق مطلق اتفاق ساخته است.
از کارهای نوشتاری توکلی هم میتوان به این کارها اشاره کرد، چکاد دایتی ، زندگی خصوصی ، آواز پر جبراییل ، و بدو لولا بدو لولا.
با بهرام توکلی در باره فیلم «من دیگو ماردونا هستم» و سبک فیلمسازی و سایر مسایل کاریاش گفتوگویی انجام دادهایم.
آیا بهرام توکلی فیلمساز مستقلی است؟
از به کار گیری واژه مستقل با احتیاط استفاده میکنم.
دلیل این احتیاط چیست ؟
در ایران هیچ فیلمسازی مستقل نیست . یک فیلمساز موقعی که میخواهد فیلمش را بسازد، باید از جاهای مختلف اجازه بگیرد ونمی تواند به خودش لفظ مستقل بودن را اتلاق کند .می تواند بگوید که در جذب منابع خصوصی موفق عمل میکنم. مستقل یک واژه با معنای گستردهای است و یکی از آن این، مسأله است که آنچه در ذهن دارم، در قالب فیلم تمام و کمال عرصه میکنم . مسألهای که اصلا در سینمای ایران عملی نیست. از طرفی عدهای از این واژه سوء استفاده میکنند و فیلمسازان را سرکوب میکنند. متأسفانه این مسأله رفتار زشتی است که برخی از دوستان فیملساز در مصاحبههاشان میگویند، من تنها فیلمساز مستقل سینمای ایران هستم و این نوع اظهار نظرها بیشتر شبیه به یک شوخی است ویک بازار گرمی محسوب میشود. فیلمسازی در بخش خصوصی هم ظاهری است، زیرا بخش خصوصی اگر با دقت به منابع مالی آنها توجه شود، متوجه میشویم که منابع مالیشان از بخش دولتی است. موقعی که جریان فیلمسازی مختل شود همه گروه از فیلمسازان دچار چالشهایی میشوند .
به چه دلیل بیشتر شخصیتهای فیلمهای شما آدمهای تنها ومنزوی هستند ؟
یک سری از شخصیتها برای من فیلمساز جذابتر هستند و این مسأله به روحیه فیلمساز برمی گردد و در ضمن خود من هم آدم چندان اجتماعی نیستم .
بیشتر فیلمهای شما محبوب منتقدان است . این مسأله برایتان چه ویژگی دارد؟
اظهار نظرها اعم ازموافق و یا مخالف هرچه باشد، هیچ کدام دغدغه اصلی من نیست، کار من ساختن فیلم است، اگر بخواهم واکنشی فیلم بسازم، اصلاً نمیتوانم کارکنم. واکنشی فیلم ساختن را بلد نیستم و میلی هم به آن ندارم. زمانی پیش میآید که ممکن است منتقدان فیلم را بپسندند و زمانی دیگر فقط مردم آن را بپسندند، گاهی هم ممکن است هر دو گروه از فیلمی خوششان بیاید یا اینکه اصلاً هیچ گروهی آن را دوست نداشته باشد و این کاملاً طبیعی است. دیدگاه همه از نظر من محترم است و من تند ترین نظرها را هم با جان و دل میشنوم و به گویندهشان به احترام اینکه به فیلم من، به هرحال توجه کرده، احترام میگذارم .
آیا فرهاد، شخصیت اصلی فیلم «من دیگو مارادونا هستم»، خود شما هستید؟
چرا این پرسش را مطرح کردید؟
برای اینکه فرهاد به عنوان نویسندهای در فیلم حضور دارد که وقایع داستان فیلم را در کنار هم قرار میدهد؟
فرهاد بیشترنماینده یک نویسنده تقلبی و قلابی است . او ایده داستانش را از خاطره یکی از دوستانش ربوده است وبیشترآدمهایی را نمایندگی میکند که از خودشان ایده و سبکی ندارند وتلاش میکنند خودشان را مؤلف نشان بدهند.این نگاه در همه ماها با درصد کم و زیاد وجود دارد.
اما در آخر فیلم که گیر کسی که از او ایدهاش را سرقت کرده، میافتد و برای فرار از مردن تبدیل به آدم خلاقی میشود و داستان را دوبار بازنویسی میکند؟
اما پایان خوشی که مینویسد، خیلی مزخرف و مبتذل است.
این ابتذال از دید شماست.اما خیلیها در سینمای ایران پایان خوش را دوست دارند؟
بله، این گونه است.
من معتقدم، شما با نشان دادن این پایان خوش، تلاش کردید که نشان بدهید بلدید فیلمهای داستانی با پایان خوش بسازید؟
این هم یک نظری است و قابل بررسی .
مثل اینکه شما با حد وسط میانهای ندارید یا پایان تلخ و یا پایان خوش ؟
یک داستان دراماتیک است که در طراحی ابتدایی آن این تقابل پایان خوش با پایان منطقی مطرح است و اینکه برخی از درامها به لحاظ منطقی به یک پایان تراژیک میرسند،اما نویسنده میخواهد یا نگاه تحمیلی پایان خوش را به آن اضافه کنیم . ایده من در نوشتن این بوده و ربطی به دیدگاه شخصیم در فیلمسازی ندارد .
آیا همچنان به ساخت درامهای روان شناختانه البته این بار توأم با فضای طنز علاقه دارید؟
این رویکرد خیلی خودآگاهانه و از قبل طراحی شده نیست و در حین نوشتن چنین تصمیمی را دنبال نمیکنم که الزاما سراغ درامهای روان شناختانه بروم.البته کار جلوتر میرود و فیلمنامه شکل میگیرد، با این رویکردم مشکلی ندارم.
در بیشتر فیلمهایی که تا به حال ساخته اید، دیدگاه و جهان بینیتان به صورت مداومی مطرح شده است؟
نه، در دوره فعلی هر فیلمسازی دیدگاههایی دارد که گهگاه به صورت آشکاری در فیلمهایش دیده میشود . فیلمسازی که فیلمنامههای فیلمهای خودش را مینویسد، یک سری موتیفهای مشترک در کارش دیده میشود .
در بیشتر فیلمهایتان قهرمان اصلی آدمهای تنها، تک رو و منزوی هستند که بیشتر در اوهام و تصورات ذهنی خودشان غرق هستند. یا این آدمها از خرد به جنون رسیدهاند؟
بیشترجنون دارند و البته هر کدامشان از مسیری به این جنون رسیدهاند. یکی به خاطر دانستن زیاد، یکی به خاطر فشارهای روحی زندگیاش ودیگری به آخر ندانستن وغیره .
شرایط روحی خودتان در رویکردتان به فیلمسازی چه ویژگی دارد ؟
شرایط روحی هر فیلمسازی تأثیر مستقیمی در رویکردهایی در ساخت فیلمش دارد .
برخی از فیلمهای شما ( اینجا بدون من ) در زمان اکران با استقبال خوب مخاطبان روبه رو شد، آیا این انتظار را دارید که من دیگو ماردونا هستم هم با مخاطبان ارتباط برقرار کند؟
نوع استقبال مردم در زمان انتخاب موضوع فیلم برای خودم واضح و روشن بود، مقایسه این دو فیلم مقایسه مناسبی نیست .فیلم اینجا بدون من یک داستان کلاسیک دارد با یک نوع روایت خطی. دغدغه پرسوناژها شبیه دغدغه مردم عادی است و در مقابل «من دیو مارادونا هستم»، یک فیلم شلوغ و پر شخصیت.
آیا میتوانیم این استنباط را داشته باشیم که بهرام توکلی در فیلمسازی به یک زبان خاص و ویژه رسیده است؟
تعمدی به دنبال رسیدن به چنین خواستهای در فیلمسازی نیستم و این رویه را یک نقطه مثبت در کارنامه کاریم میدانم . تلاش میکنم آن ساختاری که مناسب فیلمم است، در حین ساخت مورد استفاده قرار بدهم و هیچ تلاشی برای رسیدن به یک سبک خاص فیلمسازی انجام نمیدهم .
شکل مناسب فیلمنامه چقدر بر اساس شرایط تولید نوشته میشود ؟
فیلمسازی در مقطع کنونی به خیلی از مسایل بستگی دارد و بخش محدودی از فیلمنامههای مورد علاقه کارگردانامکان ساخته شدن پیدا میکند. بخش مهم این قضیه بر میگردد به بحث ممیزی واینامر دایره ساخت فیلمها را بشدت محدود میکند . بحث اقتصادی هم محدودیتهای جدی رابه وجود آورده است . فیلمهایی که در سینمای ایران تولید میشود، بخشی از ذهنیات سازندگانشان را نشان میدهد. سیستم پخش وسایرعوامل هم تأثیر مهمی در فیلمسازی دارد و سیستم پخش به فیلمساز دستور میدهد که چه فیلمی بسازد .در حال حاضر هم هر روز با یک بحران جدی مواجه هستیم و سبب میشود فیلمساز نتواند روند منطقی ذهنش را پیگیری کند.... .
آیا در فیلم «من دیگو مارادونا هستم»، رویکرد جدیدی در فیلمسازی از سوی شما مشاهده میکنیم؟
نه ، به سراغ رویکرد جدیدی نرفتهام. به هر حال سوژه و موضوعات مورد علاقهای برای فیلمسازی در اختیار دارم که بسته به شرایطی که مهیا میشود، برای ساختشان اقدام میکنم .همیشه ساخت فضاهایی از جنس فیلم «من دیگو مارادونا» با این مسأله روبهرو بوده است.
خیلی از سینماگران مؤلف متأثر از شرایط زندگیشان به فیلمسازی میپردازند؟
به هر حال از موقعی که صاحب فرزند شدهام، مقداری حال روحیم بهتر شده و جور دیگری به زندگی نگاه میکنم .
دنیا را زیبا و روشنتر میبینید؟
نمی شود به طور مشخصی این مسأله را بیان کرد . در هر حال داشتن فرزند حال آدم را خوب میکند
بازیگران فیلم من دیگو ماردونا نیستم را بر اساس چه ویژگیهایی انتخاب کردید؟
مثل همه فیلمهای دیگری که ساختهام، تلاش کردم بازیگرانی متناسب با نقشها استفاده کنم و فکر میکنم انتخابهای مناسب ودرستی هستند.
آیا از ساختار آرام با پلانهای بلند در فیلمهای قبلیتان فاصله گرفتهاید؟
ریتم داستان و وقایع فیلم «من دیگو مارادونا هستم» نسبت به کارهای قبلیم تندتراست، البته نماهای بلند زیادی در فیلم وجود دارد .
آیا انتخاب نام فیلم برای جذابیت مخاطب است و یا کارکردهای مفهومی دارد؟
نه ، با فضای فیلم همخوانی دارد و ربط کاملاً مستقیمی با جهان فیلم دارد .
فیلم قبلیتان در شرایط بدی در حال اکران است و در چند سانس پراکنده در چند سینما ست. در این مورد چه نظری دارید؟
نمیخواهم زیاد راجع به فیلم بیگانه و شرایط نمایشش حرفی بزنم.
یعنی فیلم بیگانه، فیلم مورد علاقه شما نیست؟
نه ، فیلم را دوست دارم،اما مایل نیستم راجع به مسایل حاشیهای که برای فیلم به وجودامد، حرفی را مطرح کنم .به عنوان فیلمساز در طول دوران فیلمسازیام فیلمهای مختلفی میسازم و فیلم بیگانه هم جزو مقطعی از کارنامه فیلمسازیم است . هیچ کدام از فیلمهای کارنامه فیلمسازیم را به صورت کامل دوست ندارم. بخشهایی از هر کدام از فیلمهایم مورد علاقهام بوده است.
هنوز فیلم کاملتان را نساخته اید؟
نه ، هنوز فیلم دلخواهم را نساختهام.
آیا «من دیگو مارادونا هستم»، توانسته است در بحث فیلمسازی بیشتر شما را راضی کند؟
مثل سایر کارهایم بخشهایی از آن را دوست دارم و از بخش دیگرش چندان راضی نیستم . من فیلمساز قاضی و داور عادل خوبی برای قضاوت در باره فیلمهایم نیستم .
اما همین که ادغان داریدهنوز فیلم دلخواهتان را نساختهاید و به فیلمهایتان نقدهایی وارد است، نشان میدهید بر خلاف سایر فیلمسازان که مدعی هستند، آدم منعطف و نقادی هستید؟
به هر حال نظر سایردوستان محترم است و من نمیتوانم در باره رویکردشان قضاوتی داشته باشم . من هیچگاه احساس نکردهام فیلم کامل و بی نقص و عیب و ایرادی ساختهام.
آیا این حسی که دارید و از فیلمهایتان در بخشهایی راضی نیستند، در حین ساخت فیلم هم وجود دارد و یا بعد از اتمام ساخت فیلم چنین حسی پیدا میکنید؟
معمولاً موقعی که ساخت فیلم به پایان میرسد، چنین حسی پیدا میکنم . طبیعی است موقعی که نتیجه کارم را روی پرده میبینم، متوجه میشوم که میتوانستم با شرایط بهتری کار کنم. شرایطی که حین کار به ذهنم نرسیده بود وحالا که ساخت فیلم به پایان رسیده، متوجه شدهام .
آیا در خلوت هم زیاد خودتان را نقد میکنید؟
از نقد کردن بدتر عمل میکنم و بیشتر به خودم ناسزا میگویم، به هر حال هرکسی یک ویژگیهای رفتاری و شخصیتی دارد و روحیه من هم این گونه است.
این رویه یک جورایی خود آزاری محسوب نمیشود ؟
فیلمسازی کلاً خود آزاری است.
البته خود آزاری مطبوع و دوست داشتنی ؟
سرانجام یک جورایی است که ادامهاش میدهم ! ( با خنده) .
به نگره مؤلفه در سینما اعتقاد ندارید ؟
این مسأله را نکته صرفاً مثبتی برای کار یک فیلمساز نمیدانم و شباهتهایی که در فیلمهایم وجود دارد، با برنامه ریزی انجام نشده واتفاقی است و ریشهاش در تفکرات فیلمسازیم است.
با توجه به وضعیت اکران خیلی از فیلمها که با رویکرد به گیشه ساخته شدهاند ، در اکران هم توفیقی نداشتند؟
بله ، بیشتر فیلمهایی که با همین دغدغهبرگشت سرمایه ساخته میشوند، نمیتوانند بازگشت سرمایه داشته باشند . این بحث در شرایطی قابل بررسی است که شیوه اکران و نقش فرهنگی سینما در سبد خانوار تعریف شده و معقول باشد. الان در سینمای ایران شاید چند فیلم انگشت شماربتواند بازگشت سرمایه داشته باشد که آنها هم با حمایتهای خاص دولتی یا تبلیغ مجانی و براساس روابط و حتی اعلام غیر واقعی میزان فروش به دست میآید. مدیردولتی چند میلیارد خرج فیلمی میکند و بعد چند میلیارد دیگر خرج این میکند که بگوید، فیلم پر فروش ساخته است، در چنین شرایطی که معیارها مغشوش و غیر واقعی است .
معمولاً در فیلمهایتان از ترکیبهای متفاوتی از بازیگران استفاده میکنید ، آیا علاقهای ندارید با یک تیم ثابت بازیگری کار کنید ؟
سعی میکنم بهترین بازیگرانی را که مناسب شخصیتها هستند، انتخاب کنم، ضمن اینکه علاقهمندی آنها به فیلمنامه هم برایم مهم است.
آیا در ساختاربرخی از فیلمهایتان نظیر آسمان زرد کم عمق به لحاظ روایت ، فرم جدیدی را تجربه کردید ؟
بله ، این فیلم یک اثر تجربی در زمینه فرم روایی است و به نظرم از این جهت دیدن آسمان زرد کم عمق به عنوان یک تجربه میتواند جذاب باشد . آسمان زرد كم عمق درباره ذهنيتي متلاشي شده است و قرار بود كه اين مسأله به ساختار فيلم هم سرايت كند. چالش اين فيلم براي من اين بود كه فرم ساختاري ذهن پرسوناژ اصلي را به ساختار روايي فيلم گسترش بدهم. فرم روايي از به هم ريختگي يك قدم آن ورتر است. اين ذهنيت مدام دور بي حاصلي را طي مي كند و دوباره به نقطه قبلياش مي رسد. در آسمان زرد كم، عمق مسأله چيز ديگري است، بحث ذهنيت و عينيت در اين فيلم بحث فرعي است، هيچ تأكيدي بر اين مفهوم وجود ندارد.
یا علاقه ندارید فضای جدیدی را در فیلمسازی تجربه کنید ؟
بله ، علاقه دارم فضاهاي جديدی را در فیلمسازی تجربی کنم وآینده را با توجه به شرايط سينماي ايران نمیتوان پيش بيني كرد.
آیا اگر شرایط ایده آل اقتصادی و ممیزی وجود داشت، بازهم فیلمهایی از جنس فیلم آسمان زرد کم عمق را میساختید ؟
نمیتوانم به این پرسش پاسخ دقیقی بدهم، زیرا درفکر کردن هم به این برآیند رسیدهام که خیلی از طرحها را برای ساخت فیلم به کناری میگذارم، زیرا میدانمامکان ساخت ندارند .
این خود سانسوری به کیفیت فیلمسازی لطمه نمیزند ؟
لطمات زیادی این رویه درپی خواهد داشت . سینمایی دارید که روزبه روز حضور سرمایه گذار بخش خصوصی در آن کم رنگتر خواهد شد، بنابراین فیلمساز مدام به سراغ تولید فیلمهایی میرود که خود سانسوری ونپرداختن به موضوعات اجتماعی در آن حرف اول و آخر را میزند .
بتدریج و با شناخته شدن سبک فیلمسازی فیلمهای شما، بخصوص فیلم اینجا بدون من مخاطبان قابل توجهی داشت و نقیصه پخش و اکران نا مطلوب لطمه چندانی به عدم دیده شدن فیلم شما نزد .این مسأله را چگونه ارزیابی میکنید ؟
اما در مورد فیلم «من دیگ مارادونا هستم»، با چالشی روبه رو شدم،اماای کاش نسبت به فیلمهایی که در حال اکران هستند، نگاه منصفانهتری وجود میداشت .نه اینکه رئیس شورای صنفی نمایش به صورت اتفاقی فیلمی در نوروز را روی پرده داشت،امکان شرایط اکران مناسب فیلم «من دیگو مارادونا نیستم»، فراهم نکند ..نکته مهم سیستم اکران و پخش است و باید ساختار این سیستمها مورد بازنگری جدی قرار بگیرد .برای همین است که هر روز یک بحران جدی در سینما به وجود میآید و نهاد و سازمانی میگوید، فلان فیلم را اکران نمیکنم . ممکن است یک فیلم من نوعی فروش قابل توجهی داشته باشد،اما موقعی که چرخه اکران معیوب باشد، بیشتر فیلمها قربانی میشوند . فروش برخی از فیلمها یک تنفس مقطعی است که در حکم مسکن است،اما درد را درمان نمیکند و الان بدترین اتفاق ممکن برای سینما رخ داده و مردم به سینما نمیروند . البته اگر حاشیه عجیب وغریبی برای یک فیلم به وجود بیاید، این رویه تغییر خواهد کرد و مردم کنجکاو میشوند که بروند فیلم را ببینند .
عموم قهرمانهای فیلمهای شما چه خاستگاههایی دارند ؟
جزو طبقه متوسطی هستند که آدمهای فرهیختهای هستند و دغدغهها و پرسشهای زیادی در ذهنشان دارند واین باعث میشود از طبقه اجتماعیشان کمی متمایز بشوند.
به چه دلیل در دو سه ساله اخیر حضور در جشنواره برای فیلمسازان جذابیت گذشتهاش را از دست داده است؟
برای شخص من جشنواره فیلم فجر در حال حاضر محلی است برای حضور فیلمم و دیده شدن فیلمم توسط بخشی از مردم علاقهمند به سینما و منتقدان و این وجه جشنواره برایم هیجان انگیز است و اشتیاقم کم هم نشده است . به بخشهای دیگر جشنواره کاری ندارم . جشنواره سیاستهای خاص خودش را دارد و راه خودش را طی میکند . فیلمسازان هم کار خودشان را انجام میدهند . هر سال جشنواره دچار تغییرات میشود و ایدههای جدیدی در ساختار آن مورد استفاده قرار میگیرد و این ایده در ذهن مسؤولان جشنواره وجود دارد که باید به فیلمسازان خط بدهند .
نظر شما