سید حسین امامی - منتظران منجی عالم تنها شیعیان نیستند بلكه در میان همه‌ فرق این عقیده وجود دارد كه نجات‌دهنده‌ای می‌آید و آنان را از رنج و عذاب و ستم ستمگران رها خواهد كرد.

«موعود» احیاء کننده حکمت الهی است

در مكتب زردشت، سوشیانس، در مكتب مسیحیت، عیسی(ع)، در سایر مكاتب نجات دهنده‌ای كه آنان را برهاند ولی با این تفاوت كه هر یك، نجات دهنده‌ را از قوم خود می‌داند. در گفتگو با دکتر غلامرضا اعوانی، رئیس هیئت مدیره انجمن حکمت و فلسفه ایران به بررسی مهدویت در اسلام و ادیان مهم و مشهور جهان پرداختیم که اکنون از نظر شما می گذرد.

*آقای دکتر! یکی از مهمترین وجوه اشتراک ادیان آسمانی و حتی غیر الهی بحث آخرالزمان و ظهور منجی و به قول خودمان مهدویت است. نظر شما در این ارتباط چیست؟

دین باید وجه الهی و دارای جنبه‌ای باشد كه از آن به «ید الحقی» تعبیر می‌كنند، یعنی طرف خداست، اصلا بدون خداوند معنایی نخواهد داشت. جنبه یدالحقی را «ولایت» می‌گویند و دینی كه جنبه یدالحقی نداشته باشد، دین نیست. ولایت یعنی وجهی از دین كه انسان را به خدا می‌رساند، ولایت در لــغت به معنای قرب است، دو عدد متوالی و نزدیك به هم كه فـاصله‌ ای نداشته باشند. ولایت مایه تقرب بنده به خداوند است، دین جنبه یدالحقی دارد كه خطاب به انسان است.بنابراین هیچ دین الهی نمی‌تواند از وجه ولایت جدا باشد. این امر اختصاص به اسلام ندارد، چنانچه كه عرفا و حكما در این باره بحث‌های بسیاری مطرح كرده‌اند. حقیقت دین ولایت است؛ یعنی هر رسولی اولا و بالذات ولی است، ولی علاوه بر ولایت، نبوت و رسالت را هم داراست، اگر ولایت نداشت، اصلا نمی‌توانست نبی و رسول باشد.با مطالعه در ادیان مختلف به این نتیجه می‌رسیم كه ولایت نه تنها در اسلام باطن دین است، بلكه در هر دین الهی، ولایت درك و حقیقت دین است. دین بدون ولایت، دین نیست. حضرت رسول(ص) ختم نبوت هستند، اما این پایان راه دین اسلام نیست، چون ولایت باقی است، بعد از حضرت رسول(ص) دوره آغاز ولایت است و باطن نبوت كه ولایت است، بر ظهور دور ولایت است.یهودیان معتقدند که عیسایی ظهور خواهد کرد که البته با عیسای مسیحیان متفاوت است و مسیحیان معتقدند که مسیح بار دیگر ظهور خواهد کرد و شیعیان نیز این باور را که مسیح در رکاب امام زمان خواهد بود، پذیرفته اند.اغلب کتابهایی که درباره ظهور منجی در ادیان مختلف نوشته اندبا وضع ما تطابق دارد و این دلالت برهوش و علم آنها دارد که چگونه جهان و هستی را ارزیابی می کردند. بر طبق اعتقادات مسلمانان در آخرالزمان، مهدی(عج) ظهور خواهد کرد. در حدیثی که از شیعه و سنی نقل شده چنین آمده است که اگر از دنیا بیش از یک روز نمانده باشد خداوند آن یک روز را چنان طولانی می کند که مهدی ظهور کرده و جهان را از عدل و داد لبریز سازد.

*اعتقاد به وجود منجی در ادیان چه جایگاهی دارد؟

دو نظریه خطی و ادواری در تاریخ مطرح شده است. در نظریه خطی، تاریخ از زمان آفرینش آدم آغاز شده و تا قیامت ادامه دارد و پیامبران هم در طول این خط ظهور کرده اند. ادیان ابراهیمی این نظریه را قبول دارند. غرب جدید هم این نظریه را پذیرفته است. در مقابل این، نظریه ادواری است «سایکلیز» که معتقد است تاریخ، ادواری دارد و تکرار می شود مثل فصول سال. البته در هر دو نظریه ظهور مهدی و ناجی موجود است و همه قائل به منجی هستند.یک تفاوت بین نظریات امروزی و گذشته هست که نظریات امروزی براساس پیشرفت و مادی است به طوری که تاریخ در یک دوره اسطوره ای تاریک شده و هرچه جلوتر می رویم به کمال می رسیم. اما این در ادیان ابراهیمی پذیرفته نیست. دوره انبیاء گذشته دوره ظلمت نبوده است. قدما هم چنین معتقد بودند دوره اول تاریخ دوره طلا بوده بعد نقره سپس مفرغ، آن گاه دوره آهن که دوره تاریکی است و هندی ها به آن دوره «کالی یوگا» می گویند و در پایان این دوره، منجی ظهور می کند و عصر بر می گردد به دوره نور و طلا.

باید قبول به منجی را اصلی از دین دانست چون همه ادیان الهی به آن قائلند. ابن خلدون نقل کرده کسی که منکر مهدی(عج) است کافر است. ما الان در دوره فطرت هستیم و با آمدن منجی این دوره فطرت به پایان خواهد رسید و دین اقامه و عدالت در رأس همه فضایل جاری خواهد شد. چون عدالت، جامع همه فضایل است و آن دوره، عصر غلبه فضایل بر رذایل خواهد بود.

*موعود در دین بودا که با وجود اینکه الهی نیست اما پیروان زیادی دارد، چگونه مساله اتفاق می افتد؟

در دین بودا بودای آینده «بودی ستوه» نام دارد که بودی به معنای عقل و خرد و اشراق است و ستوه از کلمه سنت به معنای وجود گرفته شده است. «وه» هم یعنی وجود بودایی که حی است و قائم به معنای وجود و حیات داشتن. آنها معتقدند بوداهای متعددی وجود داشته اند و یک بودا هنوز نیامده است که همان بودای آینده بودی ستوه می باشد. آخرین بودا که در قید حیات بوده «گواتمه بودا «یا» شاکیه مونی» است و نام بودای آینده هم مَیْتریه است که برپا کننده «دَرمه» یعنی شریعت خواهد بود.وصف رحمةللعالمین برای پیامبر در قرآن کریم برای همه مراتب هستی است و نقش وجودی داشته و شامل همه موجودات است، بودائیان نیز همه چیز وجود را ظهور طبیعت بودا می دانند، گل، درخت و طبیعت طبق این اعتقاد همه تجلی حقیقت بوداست. بنابراین او نه تنها نقش نجات بوداییان را دارد بلکه در خیر و سعادت و کمال همه موجودات مؤثر است.طبق اعتقاد بوداییان، همه بوداها برای تکمیل اشراق خود و به کمال رسیدن، ظهور می کنند اما میتریه چون آخرین بودا است اشراق خود را به کمال می رساند. تکمیل موجودات، برپا داشتن فضایل و عدالت گستری کار این بوداست و بوداییان در این باره بحثهای زیادی کرده اند. یکی از صفاتی که برای بودای آخرین مطرح است پرمودیت به معنی (شادی بخش) است، چون او ناجی است و می خواهد همه را نجات بدهد لذا این موجب شادی است. صفت بعدی او «ویمالا» است یعنی پاک بودن از گناهان به تعبیر دیگر معصوم، خصوصیت دیگر «پراب هاکاری» به معنای بخشنده نور است. نور به معنای ایمان و هدایت که عالم را از ظلمت بیرون می آورد و هدایت می کند. صفت دیگری که ذکر شده «ارسیس مانی» یعنی متشعشع است. این طور که تفسیر می کنند منجی 37 فضیلت دارد که با تکمیل این فضایل، جهان را ریشه کن خواهد کرد.باز از دیگر صفات او «سودور جایا» یعنی غلبه ناپذیر. کسی که نمی شود بر او غلبه کرد و دور از غلبه قوای شیطانی است. خصوصیت بعدی «ابهین او خوی» به معنای رودرروی حقیقت قرار گرفتن و به کنه حقیقت رسیدن است. از صفات دیگر او «ست هو مانی» است یعنی جامع همه خیرات.

*موعود زرتشتیان دارای چه ویژگیهایی است؟

زرتشتیان جهان بینی عمیقی دارند. آنها عمر جهان را 12 هزار سال می دانند که 3 هزار سال این عصر سلطنت زردتشت و 3 سوشیانت بوده است بدین صورت که 3 هزار سال اول مربوط به آفرینش عالم بالا، 3 هزار سال دوم مربوط به ساخت عالم گیتی بوده که فقط اهورا مزدا وجود داشته و اهریمنی نبوده است و جهان، جهان نور الهی بوده است. سه هزار سال سوم عصر اهریمنی است که ناخوشیها و آسیبها در این دوره پدید می آید. سههزار سال آخر که دوره چهارم است دوره ظهور سوشیانت است.اسم 3 سوشیانت در اوستا این گونه آمده: 1. فِرَوْهر هوخشت اراتا 2. فروهر هوخشت نمنگ 3. فروهر استوت ارت که این سومی هنوز ظاهر نشده و کامل ترین انسان هاست. زرتشتیان به سوشیانت لقب پیروزمند داده و در اوستا آمده است: «او را از آن رو سوشیانت نامند که او به همه موجودات سود بخشد» یعنی نقش کیهانی و وجودی دارد.

ایرانیان قدیم به ولایت تکوینی قائل بودند.یکی از مورخان فلسفه قدیم یونان در کتاب خود نوشته است ایرانیان قائلند که عالم از ذکر آنها برپاست. از این مطلب یک نوع ولایت تکوینی استشمام می شود.در اوستا هست که: «او را از آماروی اشتوت ارائه گویند که آن چه در جهان دارای جسم و جان است از پرتو او به زندگی فناناپذیری می رسد تا آنکه انسان دو پا، ضد دروغ مقاومت کند تا آنکه پاک دینان در ستیزه ضد دشمنان ایستادگی توانند کرد.اشتوت اراته کسی است که قانون مقدس را پرورش می دهد و اقامه کننده دین است و این خصوصیتی است که در همه ادیان حقیقی وجود دارد. جهان نو می شود، مردگان برانگیخته می شوند و جهان معنوی می گردد. سوشیانت مجدد دین است، مسیح هم همین خصوصیت را دارد حضرت مهدی هم همین طور است که دین را احیا می کند.

*مهدویت در اسلام با منجی در دین زرتشت چه شباهتها و تفاوتهایی دارد؟

نزد زرتشتیان مسئله عدالت و ریشه کن کردن ظلم و ستم مورد تأکید قرار گرفته است. سوشیانت هم یارانی دارد که به یاری او خواهند برخاست و شش تن هستند. ما معتقدیم دجال می آید، اینها می گویند ضحاک دوباره از دماوند ظهور می کند و گرشاسب از زابلستان قیام کرد و او را از بین می برد. سوشیانت دیوان و اهرمنانی را نابود می سازد و از دروغ جلوگیری می نماید و جهان را پر از عدل و داد می کند.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.