همه اینها به این دلیل است که آدمهای بزرگسال جامعه ما کودکانی هستند که در دهه شصت عروسکهای زیادی دیدند و برنامههای عروسکی زیادی برایشان ساخته شد. از قصههایهادی و هدی گرفته تا خونه مادر بزرگ، مدرسه موشها، سنجد، کلاه قرمزی و... .
به همین خاطر ارتباط گرفتن جامعه ما با عروسکها چیز عجیبی نیست. از طرفی همیشه برنامه سازان تلویزیون هم گفتهاند که مخاطب ایرانی، مخاطب سختگیری است و محبوب شدن عروسکهایی برای این مخاطبان سختگیر، نشان دهنده موفقیت برنامههای عروسکی و عروسک سازان بوده است.
تولد یک عروسک دوست داشتنی دیگر
امروز میخواهیم در مورد عروسکی صحبت کنیم که این روزها حسابی در میان مردم گل کرده و کلیپهایش در شبکههای مجازی و گوشیهای همراه دست به دست میچرخد و بساط خنده را بین مردم راه میاندازد. «جناب خان» اگرچه از مدتها پیش با برنامه کوچههای مروارید در شبکه خانگی به مخاطب معرفی شده بود، اما از زمانی که در سری جدید برنامه «خندوانه» با تیم رامبد جوان همراه شد، توانست با یک سری ویژگیهای منحصر بفردش، جای خودش را میان مردم باز کند. محبوبیت جناب خان، خیلی زودتر از چیزی که فکرش را میکردیم، اتفاق افتاد. دو سه هفته حضور این شخصیت در برنامه و اجرای استندآپ کمدی توسط او کافی بود تا به یک «برند» بدل شود و کلیپهایش در شبکههای مجازی سر و صدای زیادی به راه بیندازند. این کاراکتر حالا آن قدر شناخته شده است که میتوان خیلی راحت ابعاد مختلف شخصیتیاش را شکافت و راجع به دلایل موفقیتش صحبت کرد.
آن چشم قلمبه و دهان گشاد
عروسک چشم قلمبه، دماغ گنده و دهان گشاد کار خودش را کرده و دل همه را برده است.
«جناب خان» علاقه زیادی به خواندن ترانههای محلی جنوب ایران دارد. از بیست سالگی عاشق دختری به نام احلام شده است و طی این مدت هر هفته با خانواده به خواستگاری احلام میرود و هربار به دلیلی جواب منفی میگیرد. شغلش لبو فروشی است و با فروش لبو توانسته ثروت زیادی به دست آورد.
«جناب خان» فهمیده عروسک تأثیرگذاری است و حالا میخواهد رامبد جوان را به اهدافش برساند، پس در مورد همه چیز حرف میزند، از حفظ محیط زیست گرفته تا رفتارهای درست اجتماعی.
تکرار یک مدل موفق
به طور کلی باید گفت عمده محبوبیت امروز «جناب خان» دقیقاً همان دلایلی است که کلاه قرمزی را در سالهای گذشته موفق کرد؛ موفقیتی که همچنان ادامه دارد. در همه این عروسکها صفاتی تبلور پیدا کرده است که در آدمهای امروز گم شده است.
این عروسکها به خاطر زیبایی عروسکی یا تواناییهای خاص عروسک گردان ها مشهور نشدهاند. آن ها مشهور و محبوب شدهاند، چون یک فرد خوشمزه با صدایی خاص، میتواند حرفهایی خنده دار و کمدی را بر زبان بیاورد. در حقیقت چهره هایی چون «جناب خان»،«پسرعمه زا» یا «آقوی همساده» به دلیل خوشمزگی و طنز مستتر در کلامشان محبوب شده اند و سازندگان این عروسک ها از سنت شفاهی مردم ایران بهره برده اند.
«جناب خان» هم ویژگی بارزی دارد. او بدذات نیست و مهربان است. بر خلاف آدمهای امروزی که ژست تازه به دوران رسیدهها را میگیرند، در طبقه اجتماعی بشدت ساده و متوسطی رشد کرده، برای همین هم خیلی چیزها برایش عجیب است. دایره واژگانش محدود است و نمیتواند بپذیرد آدمها طور دیگری زندگی کنند و حرف بزنند. جالب اینجاست که اصلاً هم خودش را سانسور نمیکند. یعنی خجالت نمیکشد از اینکه معنی چیزها را نمیداند. همه این عروسکها ویژگیهایی انسانی دارند که کمتر میتوان در میان آدمهای این زمانه نظیرشان را پیدا کرد و شاید همین صفت «یافت مینشود» تبلور یافته در این عروسکها ، آنها را دوست داشتنی کرده است. صفاتی که در هر یک از این عروسکها به صورت ویژگی آنها نشان داده شده است، صفاتی اند که در روابط اجتماعی و انسانی گم شدهاند. سرانجام اینکه این عروسکها کاراکترهاییاند که شاید نتوانیم آنها را به صورت واقعی در جامعه ببینیم و همین دست نیافتنی بودن شان آنها را لذت بخش تر کرده است و غنیمت شان میدانیم. به هر حال باید به محمد بحرانی(گوینده جناب خان) و حامد ذبیحی و مهدی برقعی(عروسک گردانها) گفت دم شان گرم، که با «جناب خان» حال ما را خوب کردند.
نظر شما