احمد محمد اسماعیلی -  خیلی ازعلاقه‌مندان سینما بخصوص دردهه‌های پنجاه وشصت صدای زیبا،  آرام و با وقارجلال مقامی را درقالب بازیگران محبوبی ...

فیلم خوب نباشد، از دوبله جذاب هم خبری نیست

 مثل «مارچلو ماسترویانی»،  «مایکل کین»،  «رابرت ردفورد»، «وارن بیتی» به یاد دارند.

 مقامی بیشتر جای مردان خوش چهره،  با کلاس،  باخرد و زیرک، مهربان و آرمان خواه، دوبله می‌کرد که آدمهای متفاوتی به نظر می‌رسیدند.  آدمهایی که به رغم ظاهر و چهره زیبا آرمان خواه،  باهویت وکاریزماتیک بودند.

 مقامی در پنج دهه فعالیتش، بیش از هر دوبلور دیگری جای بزرگان بازیگری حرف زد.  به جای «رابرت ردفورد» در نیش، «بوچ کسیدی» و «ساندنس کید» و پابرهنه در پارک ، به جای «عمر شریف» در دکتر ژیواگو، «لورنس عربستان»، به جای «مارچلو ماسترویانی»، به جای «مایکل کین»، به جای «فرانکو نرو»، به جای «ژان پل بلموندو»، به جای «وارن بیتی» در بانی و کلاید، شکوه علفزار، به جای «لزلی هاوارد»  در فیلم بر باد رفته، به جای «ریچارد هریس» در شورش در کشتی بونتی، به جای »داستین هافمن» در کابوی نیمه شب (دوبله دوم)، به جای «فرامرز قریبیان» در فیلم غزل ساخته «مسعود کیمیایی»، به جای باب پک درسریال  لبه تاریکی در نقش کاراکتر اصلی «ران کریون»، درسریال ارتش سری  در نقش «سرگرد اروین برانت»، در مجموعه «پوآرو» به «جای هیو فریزر» در نقش «آرتور هستینگز» دستیار «پوآرو»، در سریال «شرلوک هولمز» (دوبله اول) در نقش «دکتر واتسون»،  در سریال «شرلوک هولمز» (دوبله دوم) به جای «جرمی برت» در نقش «شرلوک هولمز»،  در سریال هشدار برای کبرا ۱۱  به جای «اردوغان آتلای»، راوی اصلی مجموعه مستند محبوب و مهیج شاهد عینی و خیلی دیگر از بزرگان بازیگری، گویندگی کرد.

مقامی در این حال با خیلی از کارگردانان مطرح سینمای ایران از جمله مسعود کیمیایی و زنده یاد علی حاتمی کار کرده است.  با این دوبلور توانا،  محجوب و خوش سیرت مروری بر دوران کاری‌اش در قالب یک گفت وگوی مشروح انجام داده ایم.

 

     این روزها شاهد بازپخش سریال لبه تاریکی از شبکه افق هستیم، سریالی که شما به شایستگی جای «باب پیک» گویندگی کردید. از دیدن دوباره این سریال چه حس و حالی دارید؟

سریال لبه تاریکی از کارهای نسبتا موفق من در عرصه گویندگی است.  من کارهای برجسته زیادی داشته ام.

     اما سریال لبه تاریکی به هر صورت از جمله کارهای ماندگار گویندگی بعد از انقلاب شما ست؟

بله، قبول دارم. الان در شبکه نمایش هم سریال خانواده دکتر «رابینسون» با مدیر دوبلاژی و گویندگی من در حال پخش است. در این سریال نیکو خردمند جای شخصیت زن اول سریال گویندگی انجام داده بود. 

     نوع گویش شما با چهره «باب پیک» در سریال لبه تاریکی همخوانی زیادی داشت.  صدای شما معمولاً به جای آدمهای درون گرا با فیزیکی متناسب و ترکه‌ای خوب پاسخ می‌دهد؟

بله، اصولاً نقشهایی که به من ارایه می‌شد، چنین ویژگی هایی دارد.

     آیا در تمام کارهایی که به عنوان مدیر دوبلاژ حضور داشتید، نقشهای اصلی را گویندگی می‌کردید؟

نه، این کار را نمی کردم و به دوستان دوبلورم واگذار می‌کردم. اگر مدیر دوبلاژ خودخواهی نکند، باید با توجه به ویژگی‌های نقش، گوینده را انتخاب کند و اگر نقشی مناسب صدای خودش بود، گویندگی‌اش را انجام بدهد.  درلبه تاریکی هم بهرام زند که یکی از گویندگان برجسته است، مدیر دوبلاژ سریال بود و به این جمع بندی رسیده بود که من گزینه مناسبی برای دوبله صدای «باب پیک» هستم.  از این کار خاطره خوبی دارم.  نمی‌دانم به چه دلیل در بازپخش این سریال، تعدادی از قسمتهایش حذف شده است. 

     به جای «جودان بیکر» هم حسین عرفانی گویندگی کرد؟

بله،  بهرام زند  به خوبی چینش گویندگان را انجام داده بود.  من هم در دوبله سریال خانواده دکتر «رابینسون» با دقت گویندگانی مثل نیکو خردمند، مریم شیرزاد،  حسین عرفانی  و امیر حسین زند را انتخاب کردم.  وظیفه مدیر دوبلاژ انتخاب مناسب دوبلورها برای هر نقشی است.  خودخواهی است که یک مدیر دوبلاژ  بخواهد در تمام کارهایش هم، گویندگی نقش اول را انجام بدهد.  اگر مدیر دوبلاژ درست انتخاب نکند، کارش زیر سؤال می‌رود. 

     آیا تا به حال پیش آمده دوبلوری را برای گویندگی نقشی انتخاب کنید و در حین کار از انتخابتان پشیمان بشوید ؟

من همیشه با حوصله و با دقت دوبلورها را انتخاب می‌کنم.  با توجه به تجربه نیم قرنی‌ام شایسته نیست گوینده‌ای را انتخاب کنم و در حین کار متوجه شوم انتخابم صحیح نبوده است. نه تنها من، بلکه سایر دوستان مدیر دوبلاژ با دقت انتخاب می‌کنند.

     به چه دلیل در بحث دوبله خانمها دیگر شاهد بروز صدایی ماندگار نیستیم و صدای بیشتر گویندگان خانم جوان مناسب کودک گویی است؟

 زهره شکوفنده،  مینو غزنوی و شهلا ناظریان با فیلمهای سینمایی برجسته،  مطرح و بزرگ و درخشان خارجی کارشان را شروع کردند، مثل برباد رفته،  شکوه علفزار و غیره.  سینمای هالیوود آن دوران داستانهایش را از رمانهای برجسته اقتباس می‌کرد، بنابراین گوینده در حین کار با نقشهایی مواجه می‌شد که هویت و شخصیت داشت و می‌توانست با شایستگی نقش را گویندگی کند. الان متأسفانه چنین شرایطی حاکم نیست و کمتر فیلم خوبی برای دوبله در اختیار گوینده قرار می‌گیرد.  بیشتر فیلمها اکشن و پر ازدرگیری است و بازیگر توانایی هم در آنها بازی نمی کند که گوینده را به چالش بیشتر برای ارایه کار بهتر و درجه یک وادار کند.  بیشتر این فیلمها حول و حوش جلوه‌های ویژه رایانه‌ای ساخته می‌شوند و مخاطب درگیر این صحنه هاست تا بازی بازیگرانش.

 بنابراین نمی شود انتظار داشت خانمهای دوبلور جوان که جای یک بازیگر این نوع فیلمها حرف می‌زند، برابر باشد با گویندگی که مثلاً شهلا ناظریان و یا رفعت هاشمپور به جای «ویویان لی» و یا «لورن باکال» انجام می‌داد. الان سرعت دوبله یک فیلم خیلی زیاد است و این شتاب تاثیر منفی بر کار دوبلور دارد.  در این فضاها دقت کم رنگ می‌شود، الان دیگر مثل سابق مردم نمی روند سینما که با دقت فیلم ببینند، بلکه در خانه ضمن خوردن غذا و گپ زدن، فیلم را هم تفننی نگاه می‌کنند. سینما رفتن و فیلم دیدن یک شرایط خاص و جذاب داشت و یک آداب و سنت جذاب برای خانواده‌های چند دهه قبل بود که روزهای تعطیل بروند سینما و از فیلم دیدن لذت ببرند. 

در آن دوران دوبله زیر نظر ریزبیانه کارشناسان و منتقدان سینمایی بود و اگر ضعفی دیده می‌شد، بلافاصله در مجلات مطرح می‌شد و به سرعت توسط گویندگان مرتفع می‌شد. بنابراین شرایط فعلی دوبله فیلمها ربطی به جوانهایی که تازه وارد این عرصه شده‌اند، ندارد.  درمیانشان استعدادهای درجه یکی وجود دارد.  شرایط فعلی دوبلورهای جوان مثل فوتبالیستی است که از او بخواهید در زمین خاکی فوتبال بازی کند. 

     به افت کیفیت فیلمها در بحث دوبله اشاره کردید. بر اساس همین سریال لبه تاریکی دو سال قبل فیلمی با بازی مل گیبسون ساخته شد که نتواست حس و حال سریال را داشته باشد.  آیا قبول دارید سینمای قرن جدید به قوت قرن گذشته نیست واز نگاه انسانی و عاطفی در فیلمها نشانی نیست؟

بله، به نظرم سینمای هالیوود هم افت زیادی داشته است و دیگر از آن جنس فیلمهای دهه شصت و هفتاد تولید نمی شود.  آلان سینما در محاصره فیلمهای تخیلی، اکشن و فضایی مثل مرد عنکبوتی است که حرف اول و آخر را جلوه‌های ویژه رایانه‌ای می‌زند که در وهله اول مرعوب کننده است و یک غول و یا گودزیلا  می‌آید داخل شهر ودر آدمها وحشت ایجاد می‌کند.  در برهه کنونی فیلم خوب نداریم که انتظار دوبله متفاوت و‌ایده آل از آن داشته باشیم. خیلی از مردم ایران با دوبله فیلمها خاطراتی دارند که امروز هیچ یک از آن خاطرات تکرار نمی شود، چون فیلم خوبی نیست که یادآور آن خاطرات‌ایده آل باشد.

     در برنامه یادگاری، بخشهایی از برنامه دیدنی‌ها پخش شد.  فکر می‌کنم این برنامه برایتان پر از خاطره است؟

در موقع ساخته شدن این برنامه اذعان داشتم که برنامه ماندگاری خواهد شد. این برنامه تولیدش از سال 60 و در کوران جنگ شروع شد و تا سال 74 ادامه پیدا کرد و یک برنامه طولانی مدت و موفق بود.آن موقع فقط دو شبکه در کشور فعالیت می‌کرد و خبری از اینترنت و ماهواره نبود، بنابراین  از معدود خوراکهای فرهنگی مناسب و جذاب همین برنامه دیدنی‌ها بود و البته نمی توانستم پیش بینی کنم که این برنامه در دهه‌های بعدی جنبه نوستالوژی پیدا می‌کند. 

     چگونه مجری گری این برنامه را پذیرفتید؟

 من آن دوران در دوبله فعالیت می‌کردم و موقعی که تهیه کننده این برنامه با من تماس گرفت و متوجه وجوه این برنامه شدم، مناسب دیدم تا با حضور در این برنامه تنوعی را برای مخاطب به وجود بیاورم. 

    آیا در برنامه دیدنی ها فقط به مجری گری می‌پرداختید و یا در بحث انتخاب بخشهای برنامه هم نظر می‌دادید؟

در این برنامه‌ها تهیه کننده و کارگردان است که کلیت کار را سرو سامان می‌دهند و غلامحسین میرزاده، کارگردان این برنامه بسیارخلاق، نو آور و جسور بود و هراز گاهی من هم پیشنهادهایی ارایه می‌کردم  و ایشان با سعه صدر قبول می‌کرد و در تولید برنامه یک خرد جمعی هم دیده می‌شد.   

     به نظر شما تولیدات تلویزیونی این سالها نسبت به دهه‌های قبل پیشرفتهای زیادی داشته است ؟

برنامه‌های خوب و با کیفیتی تولید می‌شود. همین برنامه خندوانه رامبد جوان را در نظر بگیرید که چقدر نشاط آور است. مردم این روزگار عبوس شده‌اند و واقعاً تولید این برنامه‌ها یک نیاز است و توانمندی رامبد جوان مثال زدنی است. البته در حال حاضر بیش از 17 کانال در کشورمان داریم و طبیعی است که تنوع برنامه‌ها بیشتر باشد.  مخاطب به راحتی می‌تواند وقتی از دیدن برنامه‌ای خوشش نیامد، کانال تلویزیونش را تغییر بدهد و برنامه دیگری را برای دیدن انتخاب کند.  الان به لحاظ فنی هم شاهد پیشرفتهای زیادی در برنامه سازی هستیم و البته بودجه‌ای که برنامه‌های سه دهه قبل با آن برنامه تولید می‌شود، با بودجه برنامه‌های این دوران اصلاً قابل قیاس نیست.  آن موقع ما برنامه دیدنی‌ها را بایک دوربین فیلمبرداری می‌کردیم و دسترسی به آرشیوهای تصویری مثل حالا نبود و تهیه کننده باید به این در و آن در می‌زد تا یک چیز آرشیوی مناسب با موضوع برنامه اش پیدا کند.  ولی حالا با مراجعه به سایتها می‌توان به راحتی هر چیزی را پیدا کرد.

     بیشتر چه برنامه‌های تلویزیونی را دنبال می‌کنید؟

مسابقات ورزشی و برنامه خندوانه.  نکته قابل اشاره دیگر کم شدن بودجه سازمان صدا و سیما و کم شدن خرید فیلمهای خارجی برای دوبله است و این برای بچه‌های دوبله مصادف است با کم شدن فرصت کاری. 

     شما به نوعی جزو نسل دوم دوبله سینمای ایران هستید که دوبله را صمیمی و ملموس برای  مخاطب ایرانی عرصه کردید؟

سال 1336 بود كه با دوبله آشنا شدم. در دبیرستان به اتفاق یكی از دوستانم كه بعدها كارگردان شد، نمایش کار می‌كردیم. برادر ناظم مدرسه ما، در کار تئاتر وسینما و دوبله بود و یک‌باری که برای دیدن نمایشها به مدرسه آمد، پس از نمایش پیش او رفتم و خواستم مرا به تئاتر ببرد،اما گفت، سن و سالت کم است  و بهتر است با  دوبله کارت را شروع کنی.  بعد از مدتی به استودیو عصر طلایی رفتم و آنجا مشغول شدم. دوبله آن زمان در سه نوبت انجام می‌شد، بنابراین فرصت داشتم كه هم درس بخوانم و هم كار كنم.

 

     خیلی از دوبلورها در دهه چهل تجربه‌های ناموفق بازیگری داشتند ؟

فکر می‌کنم به جز چند نمونه انگشت شمار، دوبلورها برای بازیگری خوب نیستند؛ البته دوبلورهایی مثل  نیکو خردمند و عزت ا... مقبلی  واقعاً کارشان حرفه‌ای بود، ولی بقیه دوستانی که به سمت بازیگری رفتند، دربازیگری چندان موفق نشدند. همیشه در صحبتهایم به دوستان دوبلوری که به عنوان بازیگر مقابل دوربین رفته‌اند، گفته‌ام که ما همیشه عادت کرده‌ایم که با صدایمان هر حسی را به شنونده یا بیننده انتقال بدهیم؛ چراکه سالهاست این کار را کرده‌ایم. چند سال پیش تئاتر یکی از همکاران دوبلورم را دیدم و بعد از اینکه نمایش تمام شد، از من پرسید کارش چطور است؟ به او گفتم، خسته نباشید، خوب بود.  اما او از من خواست که واقعیت را بگویم و من به او گفتم، شما اصلاً بازی نمی‌کردید، انگار فراموشتان شده بود که روی صحنه هستید و فقط با صدایتان بازی می‌کردید. جالب است که برخی از همین دوستان، مدعی هم هستند که کارشان خیلی خوب است.   

     با کم شدن فیلمهای دوبله شبکه نمایش خانگی،  خیلی از دوبلورها وارد چالش جدی کاری شده‌اند ؟

بله،  توأمان دوبله در واحد دوبلاژ صدا و سیما کم شده است و این برای جوانهای دوبلور که ممر در آمدی به جز این حرفه ندارند، واقعاً شرایط سخت اقتصادی را رقم زده است و معتقدم باید از این جوانها حمایت بیشتری انجام داد. 

     آیا در این چند ساله اخیر دوبلور جوانی دیده‌اید که کارش برایتان دارای جذابیت باشد؟

به هر حال در هر دوره‌ای تعدادی دوبلور وجود دارند که کارشان بهتر است و صدای خوبی دارند. آن قدیمها هم همین‌گونه بود و همه درجه یک نبودند. از میان جوانها افشین زینوری،  شروین قطعه‌ای، علیرضا یاشکندی، همت مومیوند و بیژن علیمحمدی دوبلورهای توانا و خوبی هستند. البته صداهایشان با یکدیگر بسیار متفاوت است.  بیژن علیمحمدی صدای خاصی دارد که به درد دوبله آدمهای آرام و موقر و سن و سال دار می‌خورد.  برخی از دوبلورها صدایشان از اول به گونه‌ای است که نمی توانند جوان گویی کنند.  نمونه شاخصش عزت ا... مقبلی بود.  خیلی‌ها همیشه فقط توجه شان به رل اول فیلم است که کار اشتباهی است وکلیت کار را اجزا کامل می‌کنند. 

     عزت ا... مقبلی، استاد دوبلوری شخصیتهای مکمل جذابی مثل «والتر برنان» درفیلمی مثل  «ریوبراوو» بود؟

بله، درست است.  جای خیلی‌های دیگر حرف زده است. نوربخش و معمار زاده هم صدایشان این گونه بود و بیشتر آدمهای پخته و مسن را گویندگی می‌کردند. 

    خیلی از دوبلورهای باسابقه مثل آرشاک قوکاسیان بعد از مدتها به ایران آمدند، اما بعد از مدتی از شرایط راضی نبودند و دوباره رفتند.  آیا نباید از دوبلورهای باسابقه حمایتهای بیشتری انجام شود؟

توقع برخی از این دوستان زیاد است که چنین شرایطی برایشان به وجود آمده است. الان من هم کم کارشده‌ام،  باید ناراحت بشوم ؟ این دوستان عزیز باید توجه داشته باشند که سن و سالی ازشان گذشته است و به طور مثال آرشاک، جوان چهل سال قبل نیست که در سریال دایی جان ناپلئون گویندگی می‌کرد.  دوره وزمانه تغییر کرده و باید سطح توقعاتمان را کم کنیم.  من برایش آرزوی سلامتی و توفیق دارم.  البته خیلی از هنرمندان زمان جنگ درکشورمان ماندند و مهاجرت نکردند و به هر حال اولویت کار کردن با اینهاست.

     آیا همچنان دوست دارید جای «مارچلو ماسترویانی»،  «رابرت ردفورد» و سایر بزرگان بازیگری گویندگی کنید ؟

بله، آنها بازیگران شایسته‌ای بودند و آن زمان من را برای گویندگی این بازیگران انتخاب می‌کردند و این برایم مایه مباهات است. البته من   فیلمهایی دوبله کرده‌ام و به سمت تیپ گویی هم رفته‌ام.

     مثالی هم می‌زنید؟

نمونه‌اش «آلبرتو سوردی» کمدین محبوب دهه شصت سینمای ایتالیاست و من چند فیلم سوردی را دوبله کردم. البته پیشترها حسین سرشار جای «سوردی» گویندگی می‌کرد، بنابراین صدایی که انعطاف داشته باشد می‌تواند در تیپ گویی هم موفق باشد.  من در فیلم تشریفات مهدی فخیم زاده که دو نقش بازی می‌کرد، من هم دو نقش را با صداهای مختلف گویندگی کردم.  

     با خیلی از بزرگان کارگردانی سینمای ایران همکاری داشته‌اید. علی حاتمی چه دیدگاهی نسبت به دوبله داشت؟

کارگردانهای بزرگ ارزش واحترام خاصی برای دوبله قایل بودند. موقعی که صدابرداری سر صحنه در سینما متداول شد، مقداری اعتبار و  وجهه دوبله کم رنگ شد. علی حاتمی جزوکارگردانهای فهیم و با خردی بود که همه اجزای سینما برایش ارزشمند ومتعالی بود.

     آیا با شکل گیری سینمای نوین ایران دراواخردهه چهل، دوبله دربین سینماگران مستقلی ازجنس کیمیایی،  حاتمی و مهرجویی جایگاه بهتری پیدا نکرد؟

قطعاً همین‌طوراست و بازی‌ها دراین فیلمها درست و خوب بود وبه دوبلورفرصت کارمطلوب و شسته و رفته می‌داد  و خیلی از بازیگران با دوبلورهای فیلمشان محبوبیت در بین مردم پیدا کردند. 

نکته دارای اهمیت دیگردر باره علی حاتمی، وزن ونوع دیالوگهای فیلمها و سریالهایش بود که از سایر کارگردانها متمایزبود ویک نثرفاخر و برجسته داشت و به نظرم فیلمهای حاتمی احتیاجی به مدیر دوبلاژ نداشت و علی حاتمی به همه امور دوبله دقت و نظارت زیادی داشت وچون فیلمنامه هایش را خودش می‌نوشت، به مسایل داستانی و نوع اکسان گذاری لغات اشراف کاملی داشت. در چنین پروسه کاری، دوبله فیلمهای حاتمی در محیطی آرام و در کمترین زمان ممکن انجام می‌شد و همه دوبلورها ازکار کردن با اولذت می‌بردند. در بیشتر فیلمهای آن دوران، بازیگران درسر صحنه فیلمها چون فیلمنامه‌ای وجود نداشت، یک سری حرفهای نامربوط و بی مفهوم را می‌گفتند ودرحین دوبله حرف زدن به جای آنها دشوار می‌شد و در فیلمهای حاتمی بازیگران عین فیلمنامه حرف می‌زدند. 

     آیا  مرحوم حاتمی در زمینه انتخاب دوبلورهای فیلمهایش هم دخالت داشت ؟

بله،  در این حوزه نظارت کامل و دقیقی داشت ودوبلورها را انتخاب می‌کرد و یادم می‌آید به مدیران دوبلاژ فیلمهایش که بیشتر علی کسمایی و ناصر طهماسب بودند، توصیه می‌کرد که فلان دوبلور را برای فلان نقش انتخاب کنند و بعد موقعی که دوبله فیلم تمام می‌شد، همه متوجه می‌شدند چه انتخابهای خوبی حاتمی انجام داده است.

    دیالوگهای فیلمهای حاتمی، دیالوگهای متفاوت وفاخری بودند. آیا صدای تمام دوبلورهای سینما مناسب دوبله کارهای حاتمی بود؟

 نه،  ازخیلی‌ها ازجمله خسرو خسروشاهی کمتراستفاده می‌کرد وصدای شیک و  اتوکشیده کمتر در فیلمهایش شنیده می‌شد  و  مخاطب  نمی‌توانست تصور کند خسروشاهی در فیلمهای حاتمی، قجری حرف بزند.

     از طرفی برخی ازدوبلورها مثل منوچهر اسماعیلی به دلیل وسعت و صلابت صدایشان بسیارمناسب دوبله فیلمهای حاتمی بودند؟

بله،  اشاره درستی انجام دادید. در بیشتر فیلمهای حاتمی، منوچهر‌اسماعیلی یکی از رلهای اصلی را می‌گفت و درسریال هزار دستان به جای چند شخصیت اصلی مثل عزت ا... انتظامی،  جمشید مشایخی و محمد علی کشاورز حرف زد و شناختش به قدری جامع بود که  می‌دانست چگونه  از ظرفیتهای صدای  دوبلورها   بهره برداری کند.  البته گفتن این نکته هم ضروری است، حاتمی فقط به استفاده صرف از دوبلورها در دوبله فیلمهایش فکر نمی کرد واگربازیگر فیلمش صدای مناسبی داشت، ازاواستفاده می‌کرد.

     برای گویش دوبلورها به لحن قجری، علی حاتمی در حین دوبله چه کارهایی انجام می‌داد؟

علی حاتمی معمارکلمات و جملات بود وجملاتش جدید،  نغز و پر معنا  بودند و  دوبلور را  حین گویندگی وادار می‌کرد که لحنش را تغییر بدهد البته اگرمسیراشتباهی می‌رفت. منبع مورد توجه حاتمی برای گویش زبان قجری، کتاب خاطرات اعتماد الدوله است وچون برای دوبله شأنیت واحترام خاصی قایل بود، همه دوبلورها دوستش داشتند. یادم می‌آید مواقعی که دوبله فیلمها و یا مجموعه هایش آغازمی شد، محال بود روزی در اتاق دوبله نباشد و در اتاق فرمان با دقت می‌نشست و کاربچه‌ها را نظاره می‌کرد و اگر جایی اشتباهی می‌دید به شیشه استودیو ضربه‌ای می‌زد و با مدیر دوبلاژ در باره اصلاح اشتباه حرف می‌زد.

     چه ویژگی‌های فیلمهای حاتمی برایتان جذابیت داشت؟

فیلمهای علی حاتمی رنگ و بوی ایرانی داشت و ‌ای کاش این قدر زود نمی مرد و فیلمهای بیشتری برای سینمای ایران می‌ساخت. به عنوان بیننده وقتی که بازی‌ها،  فضا سازی‌ها،  لوکیشن و لباسهای فیلمهایش را می‌دیدم، کیف می‌کردم. به نوعی حاتمی به صورت مصور تاریخ را برای ما ورق می‌زد. الآن هم فیلمهای تاریخی ساخته می‌شود، اما حس وحال و رنگ و بوی فیلمهای علی را ندارند.

     اولین بارچه موقعی با حاتمی آشنا شدید؟

سالهای زیادی ازآن دوران گذشته ودقیق تاریخش را به یاد ندارم، اما فکرمی کنم زمان سریال سلطان صاحبقران بود.

     مهمترین خصوصیات اخلاقی حاتمی چه خصوصیاتی بود؟

تواضع، فروتنی، سادگی، متانت، دانش  و آگاهی‌اش به دوروبرش در وجودش دیده می‌شد. آدمی درویش مسلک محسوب می‌شد واهل ادا و اطوارهای روشنفکری نبود وسرش به کار خودش گرم بود و اهل حاشیه درست کردن نبود.

     جای چه بازیگرانی در فیلمهای حاتمی حرف زدید ؟

 دقیق یادم نمی‌آید، اما جای جهانگیر الماسی و اصغرهمت حرف زده بودم.

     آیا خاطره‌ای ازعلی حاتمی به یاد دارید؟

همیشه سرکارهایش با توجه به منش اخلاقی‌اش اوقات خوشی را تجربه می‌کردیم و ازکارکردن خسته نمی شدیم و اصلاً آدم مدعی ومغروری نبود. یادم نمی رود که عمر و جوانی‌اش را پای ساخت شهرک سینمایی گذاشت.

     چقدر ازشنیدن خبرمرگش متأثر شدید؟

مریضی سختی داشت و ازهمان موقعی که متوجه شدم  دچار این بیماری مهلک شده، ناراحت وغمگین شدم و هرازگاهی به او سر می‌زدم  و از اینکه می‌دیدم ذره ذره آب می‌شود وتحلیل می‌رود، اندوهگین می‌شدم. همیشه با خودم می‌گفتم، خدا این مرد را برای ما نگه دارد، زیرا انسان شریف و مهربانی است وکارهای ناتمام زیادی برای خدمت به فرهنگ و هنر این  مرز  و  بوم دارد و ‌ای کاش برای تمام کردن فیلم  جهان پهلوان فرصت پیدا می‌کرد. نیکان روزگار به راستی عمرکوتاهی دارند. مردی که بد کسی را نخواست و با خوشرویی با همه  روبه‌رو  می‌شد. شریف بودنش مثل آیینه‌ای در کارهایش دیده می‌شد.آدمی اهل مصالحه و مصلحت‌اندیشی نبود ومحال بود که ازخواسته برحقش درحین ساخت فیلم کوتاه  بیاید. نگاه کمال گرایش منطبق بر بزرگی روحش بود.

     چندی پیش نشان درجه یک هنری از وزیر ارشاد گرفتید. از این مسأله چه احساسی دارید؟

طبیعی است که وقتی از هنرمند تقدیر می‌شود، احساس غرور و شادمانی به وجود می‌آید و خوشحالم از این دریافت نشان هنری که ارزشمند است. البته می‌بایست زودتر از اینها این تقدیر انجام می‌شد. معتقدم بزرگترین و بهترین ارزشگذاری از جانب مردم کشورم  انجام می‌گیرد و محبت مردم بارها شامل حالم شده است.

     آیا آمادگی بازگشت به دوبله را دارید ؟

خدا را شکر خیلی بهتر شده‌ام، اما فکر می‌کنم باید بیشتر استراحت کنم و جوانها باید بیشتر وارد این عرصه بشوند و خدا حفظشان کند.

     این روزها بیشتر به چه کارهایی مشغول هستید؟

موسیقی گوش می‌کنم،  فیلم می‌بینم و کتاب می‌خوانم وهمین الآن هم مشغول مثنوی خوانی مولانا بودم و در حیاط بزرگ و دلنواز خانه‌مان عصرهای تابستان در کنار گل و درخت کتاب و شعر می‌خوانم  و خاطراتم را مرور می‌کنم و هر از گاهی هم در کوچه خلوت محله‌مان قدم می‌زنم  و از دیدن طبیعت لذت می‌برم.

     آیا به تهران برای دیدن فیلم در سینما و یا تئاتر هم می‌آیید؟

هرازگاهی که دوستان دعوت کنند، می‌آیم، اما بعد مسافت و ترافیک تهران رفت و آمد را برایم مشکل می‌کند.  

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.