اگر حرمت انسان در جامعهاي حفظ نشود، آن جامعه بويي از انسانيّت و سلامت و ديانت نميبرد. اجتماعيکه در آن، آدمها داراي احترام نباشند و به حريمشان تعدّي شود، رشد نميکند و همواره به عقب ميرود، و اين بدترين مصداق «ارتجاع» است.
براي حفظ حرمت انسانها، شرط اساسي آن است که آبرويشان پاس داشته شود. حتي دربارۀ گناهکاران و بزهکاران، قاضي است که حکم ميکند و ديگران حق قضاوت و داوري ندارند. اينکه ما هرروز دربارۀ يکديگر حکم صادر ميکنيم، بدترين نوع تجاوزي است که به حريم انساني میکنیم و زمينهساز همۀ اين قضاوتها، يک رفتار جاهلانه است به نام «غيبت». غيبت، آغاز ورود به حريم ديگران است. با اين کار به خودمان حق ميدهيم که به جايگاه امن ديگران وارد شويم؛ درِ خانۀ ديگران را بدون اجازۀ آنها باز کنيم و وارد سراي آنان شويم و سپس يکايک زواياي آن را جستجو کنيم و به هرچه ميخواهيم، دست بيندازيم. همۀ اين کارها را هم هنگامي انجام ميدهيم که آن فرد نميتواند واکنشي نشان دهد؛ زيرا حضور ندارد تا از خودش دفاع کند.
غيبت، اين زمينه را براي ما فراهم ميکند که دربارۀ ديگران حکم کنيم. وقتي به خودمان حق ميدهيم که آبروي افراد را در غيابشان به بازي بگيريم، به اين معناست که احساس کردهايم صاحب حريم آنان هستيم. بوي تعفّن اين مردهخواري، جامعه را همچون گندابي بدبو و عفن ميسازد. با اين بوي نامطبوع، کدام رشد؟ کدام طراوت؟ کدام لطافت؟
کمترين زيان غيبت آن است که اعتماد فروميپاشد. آدمها همواره بيم دارند که مبادا پشت سرشان فلان اتهام طرح شود. پس هميشه ميکوشند تا اصولاً از صحنۀ تصميم فرار کنند. فرار از صحنۀ تصميم، جامعه را ساکن و ساکت و مرده و افسرده ميکند. خوشا به مردميکه این پيام جاودان الهي را همواره به ياد داشته باشند:
«وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ؛ و هیچیک از شما نبايد پشت سر ديگري غیبت کند! آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مردۀ خود را بخورد؟ همۀ شما از این کار بيزاريد (حجرات: 12).
نظر شما