این نمایش این روزها با بازی بهرنگ علوی، آزاده صمدی و مونا فرجاد در تئاتر باران در حال اجراست.
«زبان اصلی» به همان اندازه که ظاهر زیبایی ندارد، در باطن دوست داشتنی است. نمایش به واسطه جایگاهی که برای تماشاگر قایل شده شاید تاثیر گذار نباشد، اما مدام تلنگر میزند.تماشاگر چه در جایگاه قاضی و چه به عنوان بخشی از موضوع نمایش اگرچه منفعلانه این برشهای بیپایان جدال خانوادگی را مرور میکند، اما بیواسطه و مستقیم در برابر چالشهایی واقعی از دنیای پیرامونش قرار میگیرد. مخاطب زبان اصلی بیشباهت به برادر پریسا نیست که از جایی وارد ماجرا میشود، به عنوان بخشی از این الگو قضاوت میشود، قضاوت میکند و حتی به بخشی از خصوصیتها تبدیل میشود و همراه دنیای نمایش ناتمام و بیپایان سالن را ترک میکند. زبان اصلی درساختار نمایشنامه و حتی شکل اجرا نمایش چندان قابل توجهی نیست. کار رسول کاهانی روایتی ساده و امروزی درباره روابط خانوادگی و اجتماعی است که متأثر از آسیبهای بیرونی، مسایل اقتصادی و فرهنگی، اینترنت و... از معنا و هویت انسانی خالی شده است. نمایش بستر مناسبی برای بیان مسألهاش انتخاب کرده و بدرستی هم بر موضوع تأکید و توجه دارد. اما نکتۀ مهم،خالی بودن اجرا از جنبههای هنری و بیان هنرمندانه مسایل و موضوعات است. زبان اصلی موضوعش را خوب انتخاب کرده اما شکل و شیوه مناسبیبرای بیان این موضوع ندارد و آن را زیبا و هنرمندانه بیان نمیکند. نمایش در عین حال که میتواند همچون کنجکاوی شخصی پشت در دادگاه خانواده جذاب باشد، چیزی جز جلسات دادرسی به شکایتی خانوادگی در دادگاه نیست.
دو بازیگر روی صندلی در مقابل تماشاگر نشستهاند و برشهایی از اختلافاتشان را برای قاضی دادگاه (تماشاگر) تعریف میکنند و با مشاجره و جدل دنیای سرد و بیمعنای زندگی مشترکشان را روایت میکنند.
بهرنگ علوی (مهدی)، آزاده صمدی(در اجرای این نمایش آزاده صمدی و مونا فرجاد هر شب به نوبت نقش پریسا را بازی میکنند.شبیکه من به تماشای تئاتر رفتم آزاده صمدی نقش پریسا را بازی میکرد.) تمام آنچه را به عنوان دنیای نمایش وجود دارد با بازی شان به اجرا میگذارند. آنها نخست خصوصیتها و سایهای از شخصیتهای نمایش را به مخاطب میشناسانند و با خلق لحظاتی از زندگی در بازیشان نوعی «بدل شدن به رویداد» را بازی میکنند. آنها به خوبیتوانستهاند نمایش خالی از اتفاق «زبان اصلی» را در لحظاتی جذاب کنند. چرا که با وجود نقل اتفاقهای گذشته خود آنها رویدادهای نمایشی این نمایش هستند.
رسول کاهانی، بهرنگ علوی و آزاده صمدی سه رأس موفقیت تئاتری هستند که ساده و روان روایت میشود، اما فیلم خیلی کم از عناصر و مؤلفههای هنری بهره گرفته است.
این سه هنرمند سه رأس موفقیت نمایشی هستند که با وجود ضعفهایی که در ساختار دارد، تماشاگر را راضی از سالن بدرقه میکند.و سرانجام اینکه «زبان اصلی» با وجود عبور از سلطه و اقتدار قواعد تئاتری، تنها به خود متکی نیست و تکمیل شدنش وابسته به قضاوت و واکنش تماشاگران است.
نظر شما