حمیدرضا شکارسری - «می‌رود/ برمی‌گردد/ می‌رود/ برمی‌گردد/ جَلد/ جَلد/ قطار تهران – مشهد»*

شعر دینی بدون صراحت و شعار

مخاطب هر شعر تمام انسان‌ها نمی‌توانند باشند. هر شعر خودآگاه یا ناخودآگاه گروهی از انسان‌ها را  هدف قرار می‌دهد. حتی شعرهایی که محبوبیت و اشتهار جهانی یافته‌اند، نمی‌توانند ادعا کنند که تمام خوانندگان می‌توانند با آنها ارتباط برقرار کنند. این امر به عواملی چون ملیت، دین، پایگاه اجتماعی، جغرافیای محل زندگی، میزان تحصیلات، پیشینه ادبی و عوامل پرشمار دیگری مربوط می‌گردد که مخاطبان از آن برخوردارند.

شعر «مرضیه رحمانی پناه» حاوی هیچ نشانه و المان دینی نیست، اما برای گروهی از مخاطبانش بی‌تردید زمینه‌ای مناسب یرای خوانش و تأویلی مذهبی فراهم می‌کند. زمینه‌ای که هرگز برای یک خواننده نیویورکی یا‌هامبورگی نه وجود دارد و نه ممکن است به وجود آید.

«مرضیه رحمانی پناه» با اشراف بر این موضوع، شعر را با ایجازی جذاب خلق کرده است و بدون اشاره به تقدس مشهد و آن امام بزرگوار، قطار تهران- مشهد را چون مؤمنی مشتاق و بی‌قرار در این مسیر، گرم رفت و آمد به تصویر کشیده است.

تجربه فانتزی در فضای شعر دینی تجربه‌ای دیرسال محسوب نمی‌شود. تجربه‌ای که در آن تأویل دینی متن بدون هرگونه کدگذاری ویژه به تمامی‌به خواننده واگذار می‌گردد. درست برخلاف اشعار متعارف دینی که حتی ابایی از بیان صریح و شعاری ندارند.

شعر«رحمانی پناه» کبوتری است که براحتی بر بام هر خواننده‌ای نمی‌نشیند و برخلاف سادگی جَلد هر مخاطبی نمی‌شود.

* بام‌های کاغذی- مرضیه رحمانی پناه- هنر رسانه اردیبهشت- 1393- صفحه 9. 

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.