برجستهکردن يکرفتار، آن جامعه را به همان رنگ معرفي ميکند و سبب ميشود که ديگران بر همان اساس دربارۀ آن قضاوت کنند. برجستهکردن لکههاي چرکين، سبب ميشود که جامۀ جامعه، زشت و چرکآلود جلوه کند و نامۀ آن، تباه و سياه نشان داده شود. اينجاست که از رنگهاي روشن و سپيديها و درخشندگيهاي اين جامه و نامه، يکسره چشم ميپوشيم و حتي خودمان هم گمان ميکنيم که همهجا تيره و تار است!
ريشۀ اين سياهبيني، تيرهنمايي است و ريشۀ تيرهنمايي، به چشم نشاندن و به جلوه کشاندن زشتيهاست. گناه به خودي خود، زشت است و تباه؛ امّا زشتتر و تباهتر آن است که سياهي گناه را پيش چشم ديگران نمايان کنيم و آن را جار بزنيم. وقتي کسي نقطۀ سياه گناه را بر دل خود مينشاند، جزا و مکافاتش اين است که قلبش سخت و سنگ ميشود. امّا وقتي ديگران همين سياهي را در برابر چشم همگان جلوهگر ميسازند، جزا و مکافاتشان يک درد مزمن و عمومي و سخت است که همه با آن درگير و به آن مبتلا ميگردند.
درديکه جامعه از اين «پراکندن و رواجدادن زشتيها و گناهان» تحمل ميکند، عذابي سختتر از اصل آن گناهان بر دوش افراد ميگذارد. حتي هنگاميکه يقين داريم کسي جامۀ خود را به گناه آلوده کرده است، کدام عقل سليم يا احساس پاک به ما اجازه ميدهد که آن نقطۀ سياه را بگستريم و جامعه را با همانرنگ به ديگران معرفي کنيم؟ گستراندن آن نقطۀ سياه، ناديدهگرفتن همۀ روشنيها و سپيديهاست. لکۀ سياه اين استعداد را دارد که خيلي زود خودش را به چشم همه بکشاند. ما با رواج سپيديها به آرامش ميرسيم و با چشم به چشم چرخاندن لکههاي سياه، تنها بهسوي درد و دردمندي حرکت ميکنيم و هم دنياي خود را با درد و غم رنگ ميزنيم و هم آخرتمان را تباه ميکنيم:
«إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفاحِشَةْ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ؛ کسانیکه دوست دارند تا زشتیها دربارۀ مردم با ایمان رواج یابد، عذاب دردناکی برای آنان در دنیا و آخرت است» (نور: 19).
نظر شما