آرام قدم برمیدارم و در برخی شرایط که گربههای بزرگتر به سمتم میآیند، نمیتوانم اضطراب و ترسم را پنهان کنم تا جایی که «صاحبخانه» به کمکم میآید و میگوید: نترس، اینها چون تو را نمیشناسند، فقط اطرافت میآیند، ولی آسیبی به تو نمیرسانند.
مریم خانم می گوید: اینها چند ماه است که اینجا هستند و همه جای خانه را خوب میشناسند؟!
اصل قضیه نگهداری گربههای بیپناه، آسیب دیده از حوادث تصادف است. از همه دلخراشتر زمانی است که با گربههایی مواجه میشوم که مورد اذیت و آزار موجودی به نام انسان قرار گرفتهاند!!!
حالا از او میپرسم: این همه گربه و نگهداری از آنها چگونه شروع شد؟ و خانم ایمانی می گوید از سال 86 با گربهای مواجه شدم که آسیب دیده و سه ماه بیشتر نداشت و در لوله بخاری گیر کرده بود. آن را بالای پشت بام خانهمان نگهداری کردم تا خوب شود.
ابتدا همسرم موافق نبود، بخصوص آنکه گربهها پس از مدتی به من عادت می کردند و وارد حریم منزلمان میشدند، اما کم کم او و بچهها هم گربهها را پذیرفتند و هر زمان هر حیوانی که به کمک نیاز داشت، همه با هم به منزل میآوردیم و تا هنگام بهبودی کامل، او را حمایت میکردیم.
برای ما هر حیوانی همین حس را ایجاد میکرد که او زبان ما انسانها را نمیداند، اما ما میتوانیم حرفهای آنها را بشنویم.
آقای ایمانی، همسر مریم خانم می گوید: اول با کار همسرم مخالف بودم، اما کم کم قانع شدم که اگر کمکی از دستمان برمیآید، باید انجام دهیم، اگرچه بسیاری از همسایهها و آشنایان، ما را مسخره میکنند که این چه کاری است؟!
یا میگویند: دستهایتان گربهای است!
ازمریم خانم درخصوص هزینههای نگهداری و درمان گربهها میپرسم و او توضیح میدهد: در این ماه معمولاً گربهها اسهال و استفراغ میشوند مثل یک بچه آنتی بیوتیک و سرم مصرف کنند. گاهی اوقات رانندگان بر اثر بیتوجهی، این حیوانات را زیر میگیرند و سبب ضربه مغزی یا قطع نخاع گربهها میشوند.
حالا در قفسهای بزرگی را باز میکند، گربههای سیاه و قهوهای و سفید و... را به من نشان میدهد و آن را بیرون جلوی پای من میگذارد، هیبتشان مرا به شدت میترساند، اما این بانو مهربان توضیح میدهد، اینها همه تصادفی هستند، قطع نخاع و فلج- هیچ کدام نمیتوانند روی پاهایشان بایستند و مانند تکهای گوشت جلوی من مینشینند و مرا نگاه میکنند، گربه دیگری هم به آنها اضافه میشود و مریم خانم میگوید: این حیوان زبان بسته با چوب توی سرش زدهاند وضربه مغزی شده بود و خدا را شکر که خوب شد، اما دیگر نمیتواند راه برود.
هشت سال است که از او نگهداری میکنم، حتی کنترل ادرار هم ندارد.
از خانم ایمانی درخصوص هزینههای آنها میپرسم و او توضیح میدهد: سرم و آنتی بیوتیک و داروهای تقویتی برای گربههایی که اسهال و استفراغ میشوند، ضروری است. نگهداری از گربههای بیمار ماهانه پنج میلیون تومان هزینه دارد. غذای خشک آنها کیلویی 35 تا 45 هزار تومان است. ویزیت دامپزشک حدود 30 هزار تومان است که یک دامپزشک از ما 15 هزار تومان میگیرد، اما گاه برای تشخیص بیماری نیاز به آزمایش خون دارند و هم اینها هزینههای زیادی در بردارد.
او از همه مردم میخواهد اگر باغ یا زمین بزرگی خارج از شهر دارند که میتوان گوشهای از آن را به این حیوانات اختصاص داد تا پس از درمان آنها بتوانند به زندگی خودشان آزادانه ادامه دهند، دست یاری به سوی آنها دراز میکند و میگوید: دامپزشکان خیر هم میتوانند با ما مرتبط شوند تا بخشی از هزینهها کاهش یابد یا وعدهای دارو و غذای آنها را تقبل کنند.
خانم ایمانی از مسؤولان هم میخواهد به فکر مکانی برای حمایت از حیوانات بیپناه باشند، این حمایت نیاز به حضور مسؤولان، خیرین و فرهنگ سازی در جامعه دارد.
نظر شما