رقابتهایی که با فراز و نشیبهای زیادی همراه بود و البته نتایجی متفاوت هم در مرحله رفت و برگشت برای ملی پوشانمان رقم خورد.
تیم ملی ما از لس آنجلس شروع کرد و آنجا با اینکه از 10 هزار نفر هواداری که در سالن برای تماشای بازی میآمدند، هشت هزار نفرشان ایرانیهای مقیم بودند، اما هر دو دیدارمان را با نتیجه مشابه سه بر یک شکست خوردیم و دست خالی راهی لهستان شدیم.
نتیجه بازی اول در لهستان نیز همان نتیجه دو بازی با آمریکا بود، اما بازی دوم را سه بر دو واگذار کردیم تا اولین امتیازمان در لیگ امسال را دشت کرده باشیم.
کازان و بازیهایی که در این شهر برابر روسیه انجام دادیم ، سر آغاز روشن شدن چراغ امید حتی برای صعودمان شد. با 6 امتیازی که از روسها در خانهشان گرفتیم 6 امتیاز شیرین هم در تهران از چنگ آمریکاییها در آوردیم و سرانجام لهستان شد حریف مستقیم ما.
با اینکه لهستانیها را در بازی اول در تهران شکست دادیم، اما بازی نه چندان جالب توجه ملی پوشان والیبال کشورمان در بازی دوم تقریباً همه امیدها را بر باد داد و با کور سوی امید به هفته پایانی مرحله گروهی قدم گذاشتیم. پیروزی لهستان بر آمریکا همین کور سوی امید را از ما گرفت تا از صعود به مرحله نهایی باز بمانیم و نتوانیم حتی مقام چهارم سال قبل را تکرار کنیم.
آخرین بازی تیم ملی والیبال را نیز که برایمان جنبه تشریفاتی داشت، با علامت سؤالهای بزرگی واگذار کردیم، آن هم با نتیجه سه بر یک که با نخستین و آخرین پیروزی روسها هم در لیگ جهانی امسال همراه بود.
کلیت حضور ایران در لیگ جهانی والیبال همین بود، اما در طول رقابتهای لیگ، اتفاقاتی به لحاظ فنی برای تیم ما افتاد که به نظر میرسد تأثیر قابل توجهی در روند نتیجه گیری تیم ملی داشته است.
بازیهای تدارکاتی تیم ملی والیبال قبل از مسابقات لیگ جهانی و نتایجی که در آنها بویژه در بازی با بلژیک به دست آمد، نشان از ناآمادگی تیم ملی ایران داشت.
تیم در نقاط مختلف دچار ضعفهای فنی بود که همین قدری کارشناسان را نگران کرده بود. دو بازی در لس آنجلس و شروع کار با آمریکا این ضعفها را به وضوح نشان داد.
تیم ملی در زدن سرویس، دریافت اول و در دفاع روی تور عملکرد قابل توجهی نداشت و هماهنگی بین دریافت اول و رسیدن توپ سالم به سعید معروف به عنوان مغز متفکر تیم، کمتر دیده شد.
خیلیها ناآماده بودن معروف در بازیهای هفته اول را دلیل این مورد میدانستند. کاپیتان تیم ملی والیبال البته تمام تلاش خود برای ارایه بازیهای همیشگیاش را به کار گرفت، اما نتیجهای نداشت.
معروف حتی برای اولین بار، در بعضی مواقع، در نقش مربی ظاهر میشد و جابه جاییهایی در ترکیب تیم به خواست او انجام میشد، این اتفاق از بازیها هفته اول به تدریج شکل گرفت تا اینکه در آخرین بازی که شنبه شب برابر روسیه در تهران برگزار شد، نقش سعید معروف در کوچ تیم به وضوح دیده شد!
اینکه سعید معروف به عنوان یکی از تأثیرگذارترین بازیکنان تیم ملی همیشه مورد توجه کادر فنی تیم ملی بوده و حتی حریفان تیم ملی بازی کیفیت بازی او را در نتیجه گیریشان ملاک قرار میدهند، مسأله انکارناپذیری است که هیچ کس نمیتواند از کنار آن به سادگی بگذرد و معروف هر وقت آماده بوده، تیم ملی نتیجه لازم را گرفته است.
جادوگریهای او در دو دیدار اول برابر روسیه در کازان و به هم ریختن تاکتیکهای آمریکاییها در دو بازی که میهمان ما بودند، مؤید این ادعاست، اما اینکه معروف بخواهد این حق را به خودش بدهد که در کار فنی تیم دخالت کند، اتفاق جالبی نمیتواند برای تیم ملی والیبال ما باشد.
در طول دوازده بازی که تیم ملی والیبال ایران در لیگ جهانی امسال به میدان رفت، موارد زیادی از اعمال نظر فنی کاپیتان تیم ملی در نحوه چینش بازیکنان دیده شد! این را که کاپیتان تیم به عنوان نماینده بازیکنان حلقه ارتباط بین کادر فنی و بازیکنان است، قبول داریم، اما فریاد زدن بر سر بازیکنی که به هر نحوی نتوانسته عملکردی متناسب با انتظار کاپیتان تیم داشته باشد، به هیچ عنوان قابل قبول نیست و باعث از هم پاشیدگی تیم خواهد شد.
هرچند که کنار گذاشته شدن فرهاد ظریف از ترکیب تیم ملی از ست پنجم بازی دوم در لهستان، ابتدا مصدومیت لیبروی باتجربه تیم ملی عنوان شد، اما در طول همان بازی و بعدها در مصاحبههایی که از ظریف منتشر شد، به وضوح مشخص بود اصطکاک بین معروف و ظریف و بعد ظریف و کادر فنی، باعث بیرون ماندن لیبروی اول تیم ملی شد که به نظر میرسد حالا حالاها این روند ادامه داشته باشد.
بازی آخر تیم ملی هم در تهران که با شکست ما برابر روسیه همراه شد، چه سعید معروف، زمانی که داخل زمین بود و چه روی نیمکت، تعویضهایی که در ترکیب تیم اتفاق میافتاد، با نظر کاپیتان بیشتر واقع میشد تا کادرفنی ! این قضیه تا حدی واضح بود که حتی یکی از خبرگزاری ها، تیتر «معروف در نقش مربی» را برای کاپیتان تیم ملی والیبال زد.
در مجموع باز هم باید گفت، هیچ کس منکر قابلیتهای بالای فنی سعید معروف در تیم ملی والیبال ایران نیست، اما اینکه مسؤولیت او به عنوان کاپیتان تیم ملی بخواهد تأثیری مستقیم در عملکرد کادر فنی تیم داشته باشد و همه چیز را متأثر از خود نماید، اتفاق جالبی برای والیبال ما نخواهد بود، به طوری ادامه آن سبب مشکلات بیشتری نیز خواهد شد.
نظر شما