۱۵ تیر ۱۳۹۴ - ۰۹:۴۹
کد خبر: 293949

در حین برگزاری مراسم احیا بودیم که عراقی‌ها آمدند پنج نفرمان را بردند و بعد از یک ساعت آنها را آوردند پشت درب و هر کدام را چند سیلی زدند و داخل آسایشگاه انداختند.پرسیدیم چکارتان کردند لبخند زدند...

شبیخون به مراسم «احیا»ی اسرا

به گزارش ایسنا، حسین امینی یکی از آزادگان دوران هشت سال دفاع مقدس است که اسفندماه سال 1362 به اسارت دشمن درآمده بود. او در خاطره‌ای‌ از شب قدر 19 رمضان سال 1364 روایت می‌کند: شب 19 نوزدهم ماه رمضان سال 64 بود. دعا خواندن کلاً ممنوع بود. سرگرد اردوگاه اخطار کرده بود کسی دعا نخواند. ولی آن شب بچه‌ها احیا گرفته بودند و دعای جوشن کبیر را زمزمه می‌کردند.

ساعت 12 شب بود که یکباره متوجه شدیم سرگرد همراه عده زیادی سرباز عراقی رسیدند پشت پنجره‌ها. درب را باز کردند وارد آسایشگاه شدند. همه سربازان داخل آسایشگاه پخش شدند تا این که سرگرد پنج نفر را از بین همه افراد دعاخوان جدا کرد که برای شکنجه ببرد. بالاخره آن شب پنج نفر را بردند و بقیه را تهدید کردند که دعا نخوانند و بخوابند.

حدود یک ساعت طول کشید. بعد از یک ساعت پنج نفر را آوردند پشت درب و هر کدام را چند سیلی زدند و داخل آسایشگاه انداختند. پرسیدیم چکارتان کردند؟ لبخند زدند و گفتند: هیچ‌کاری نکردند. عجیب بود هر کس که کتک یا شکنجه می‌شد گریه نمی‌کرد که روحیه دیگران را ضعیف کند. بالاخره با یکی از آنها که صحبت کردم گفت: پاهای ما را با کابل بستند و برعکس به پنکه سقف آویزان کردند یک سرباز ما را می‌چرخاند و بقیه با کابل کتک می‌زدند.

او باز هم می‌خندید در حالی که آثار کابل روی پاهای آنها مانده بود و توصیه می‌کرد که به بچه‌ها نگویم که آنها را شکنجه کردند. در همان شب به پنج آسایشگاه شبیخون زده بودند و همین بلا را بر سر دیگران درآورده بودند.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.