قدرت گرفتن این گروه تروریستی در مناطقی از کشور چنان سریع بود که همه را
 شگفت زده کرد. آنها عملیاتهای خیره کننده‌ای نیز انجام دادند و در مواردی حتی با طالبان درگیر شده و پیروز از میدان خارج شدند.با وجود تحلیلهای پیشین، تمام صاحبنظران مسایل منطقه در یک مورد اشتراک نظر داشتند و آن وابستگی داعش به قدرتهای فرامنطقه‌ای و بیرون از افغانستان بود. عمده اعضای این گروه تروریستی نیز غیربومی بودند، اما چه کسانی و چرا با وجود طالبان به داعش در این کشور نیازمندند و به آن پر و بال می‌دهند؟آنچه مسلم است آمریکایی‌ها از ظهور داعش در افغانستان خشنود بودند. وجود این گروه منافع بی‌شماری را برای آن در پی داشت. در قدم اول در حالی که بخشهایی از طالبان در اندیشه پیوستن به پروژه صلح ملی بودند، نیاز به یک گروه شورشی تازه بود که به وحشیانه‌ترین روش بر طبل جنگ بکوبد. این رویه می‌توانست توجیهی مؤثر برای تداوم حضور نیروهای غربی در افغانستان و منطقه باشد. بویژه آنکه با پایان یافتن زمان حضور نیروهای خارجی، اندک اندک مردم و نخبگان افغانستان خواستار محدود شدن فعالیتها و حتی خروج کامل نیروهای خارجی از کشور بودند. مزیت دیگر داعش در این کشور، تحت فشار قرار دادن توام ایران، روسیه و چین بود. سه رقیب اصلی آمریکا و غرب، در شمال داعش با تهدید کردن مناطق مرزی افغانستان و آسیای میانه، بشدت کشورهای ترکمنستان، ازبکستان، تاجیکستان و قرقیزستان را نگران کرده بود. کشورهایی که حیاط خلوت روسها محسوب شده و از راه تهدید امنیت آنها امکان فشار آوردن بر کرملین و باج گرفتن از مسکو دور از دسترس نبود.در غرب همین سناریو می‌تواند در قبال ایران رخ دهد و در شرق نظر به همجواری افغانستان با مناطق اویغورنشین و ملتهب چین، فشار بر پکن دور از دسترس نبود. مسأله مهم دیگر کنترل بازار عظیم و پرسود موادمخدر بود، زیرا بیش از 90 درصد تریاک جهان در مناطقی آشوب زده افغانستان تولید می‌شود و این گردش عظیم مالی چیزی نبود که آمریکا بتواند از آن بگذرد. شاید عجیب به نظر برسد، اما آمریکا در حالی که مشغول نبرد با داعش در عراق و سوریه است، اما در افغانستان از این گروه به منزله ابزاری کارآمد برای رسیدن به اهداف منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای خویش سود می‌برد.