۱۱ مرداد ۱۳۹۴ - ۰۰:۳۷
کد خبر: 299357

از زمان عباس میرزا اعزام محصل به خارجه متداول شد. در زمان محمد شاه هم فرمانی صادر شد که موجود است و فرستادن محصلانی به فرنگستان را اعلام می‌دارد.

کاش همه مدیران ما «ظریف» بودند!

 ایران در رشته‌های گوناگون مانند پزشکی، نظام، اسلحه سازی، امور شیمیایی و معادن و صنایع، علوم سیاسی، جغرافیا، مهندسی، دامپزشکی (برای دواب ارتش)، عکاسی، چاپ، دیگر زمینه‌ها به متخصص دوره دیده نیاز داشت. امیرکبیر هم دارالفنون را تأسیس کرد هم روش اعزام محصل به اروپا را ادامه داد و افراد فرهیخته‌ای تربیت شدند و بازگشتند. در عصر سلطنت ناصرالدین شاه این رویه منسوخ شد، زیرا بنا به نوشته مخبرالسلطنه هدایت، شاه می‌ترسید دانشجویان کتابهای روسو و ولتر را بخوانند و دم از قانون و حق رأی و کنستی توسیون (مشروطه و مجلس) بزنند.

به همین علت اعزام دانشجو به فرنگ به بعضی از آقازاده‌های درباریان و اشراف محدود شد و جنبه شوخی و مسخره گرفت و اغلب دکترهای طب یا مهندسین یا فارغ التحصیلان پلی تکنیک و مدارس عالی خارجه دولتمردان و ایران بیکار بودند و حداکثر مانند «ممتحن الدوله» که فارغ التحصیل پلی تکنیک پاریس بود، از آنان خواسته می‌شد تلمبه نصب کنند که آب از اعماق زمین بالا کشیده شود. در زمان مظفرالدین شاه محمود میرزایی پیدا شد که مدتی در فرانسه و آلمان به تحصیل علم نجوم پرداخت و ستاره شناس و نیز هواشناس ماهری شد. جایی خوانده‌ام او ستاره یا سیاره دوردستی مانند همین نپتون و یا پلوتون در 5000 میلیون کیلومتری زمین را با کمک دوربین رصدخانه‌ای در آلمان، برای نخستین بار شناسایی کرد که به نام او ثبت شد و آن را ستاره محمودی خواندند. البته چون اکنون در دنیای ستاره شناسی نامی از ستاره محمودی نیست، احتمال می‌دهم کاشفان بعدی آن را به نام دیگری ثبت کرده باشند!

محمود میرزا به ایران بازگشت و وزیر علوم او را به حضور مظفرالدین شاه برد. شاه خیلی اظهار رضایت کرد و گفت: شنیده‌ام تو به ژاپن هم سفر کرده‌ای؟ گفت: بله قربان، سه سال پیش به اتفاق سایر ستاره شناسان سفری به ژاپن رفته بودیم تا از رصدخانه بالای کوه‌های فوجی یاما آسمان را رصد کنیم و... مظفرالدین شاه بی صبرانه پای بر زمین کوبید و گفت: مردکه مزخرف نگو و معراج نرو من یک مشکل و سؤال بزرگ دارم می‌توانی به من جواب بدهی؟

محمود میرزا که خیط و منگ شده بود، گفت: بفرمایید قبله عالم! شاه گفت: سؤالی پیوسته ذهن مرا مشغول کرده. می‌خواهم بدانم این شیخ بحرینی که ملازم دایمی ماست بد گل‌تر و زشت‌‌تر است یا ژاپنی‌ها؟ سالهاست در این فکرم و شبها خوابم نمی‌برد! محمود میرزا مات و مبهوت ماند و گفت: قربان، ژاپنی‌ها را زشت ندیدم در میان آقایان و بخصوص بانوان ژاپنی چهره‌های بسیار زیبا و جمیلی دیده می‌شود. مظفرالدین شاه گفت: فهمیدم خیلی نادانی. حالا بگو ببینم تو که ستاره شناس هستی می‌توانی خواب دیشب مرا تحلیل کنی و طالعم را ببینی. ببین محمود میرزا من دیشب یک قدح بزرگ آش رشته با سیر داغ و پیاز داغ مفصل و نخود و لوبیا خورده بودم سر شب یک تغار بلال برشته میل کرده بودم. آخر شب هم چهار سیخ گوشت آهوی شکار. در خواب مناظر عجیبی از آتش جهنم دیدم و ضجه و شیون غازها و مرغها و بره‌ها و آهوهایی که در این چند ساله آنها را صرف فرموده‌ایم. تعبیر این خواب چیست؟ دیدم خود ما را به سیخ کشیده‌اند دارند برشته می‌کنند! محمود میرزا هر چه به فکر فشار آورد نتوانست خواب اعلی حضرت را تعبیر کند. شاه وقتی از او ناامید شد، گفت: من منجم و معبر به خریت تو ندیده‌ام. حالا که از عهده تعبیر خواب ما برنمی‌آیی بهتر است بروی تلگرافچی شوی. سیم تلگراف هم از هوا می‌گذرد. محمود میرزا با حسرت و افسوس و اندوه مرخص شد و چند سالی به کار تلگرافچی گری دربار همایونی پرداخت. سپس به اروپا بازگشت و هیچ کس ندانست چه بر سر او آمد.

متأسفانه گویا زمان در کشور ما به عقب بازمی‌گردد. اغلب کسانی که بر پستهایی می‌نشینند تخصصی در آن پست نداشته فقط برای اینکه نانی کف دستشان بگذارند آن شغل را به آنان می‌دهند. من وقتی موفقیتهای دکتر ظریف را در  امور دیپلماتیک می‌بینم و متوجه می‌شوم او فرهیخته علوم سیاسی است تعجب می‌کنم که چرا یک مهندس را به جای او نگماشته‌اند و این استثنا را به فال نیک می‌گیرم.

دیدید ظریف چگونه با اعتماد به نفس با خارجی‌ها صحبت می‌کرد، اما من در همین کشور و در ادارات افراد بی‌سواد و ضعیف و متزلزلی را می‌بینم که مدرکی راست و دروغ به خود بسته، سعی می‌کنند در میان ده نفر چاکر و چاپلوس حرکت کنند که مردم متوجه بی‌سوادی جناب مهندس یا پروفسور یا دکتر نشوند.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.