هرگز نتوانستند به اين روند اميدواركننده ادامه دهند كه نقص موجود دلايلي در خود داشت. گذشته ازبازي جسورانه شاگردان مهاجري كه نشان ميداد تيمي قلدر و بيداررا وارد ليگ پانزدهم كرده، پرسپوليس در سه بخش لنگ ميزد.
سرخها هرگز از داشتن يك توپ پخش كن تخصصي بهره نميبردند و برخلاف پيشبيني ها، فرشاد احمدزاده كه مأموريت اين كار را به عهده داشت، نتوانست در ارسال پاسهاي مناسب براي مهاجمان موفق عمل كند. بیشتر حملات را همانگونه كه شاهد بوديم، رامین رضاييان ازجناح راست پيريزي كرد كه تكيه بربازيسازي رضاييان در نهايت اين جناح را هم از كار انداخت و حتي در گل اول پديده ميشد ردپايي ازاين بازيكن را مشاهده كرد.
ارزيابي پرسپوليس در ايستگاه اول شايد به زعم برخي عجولانه باشد، اما در حقیقت ازهمين هفتههاست كه تيمها عيار واقعي خود را نمايان ميكنند. پرسپوليس در ايستگاه اول البته تيم نااميد كنندهاي نبود و نميتوان صرفاً با اين تساوي آنها را از دايره تيمهاي مدعي خارج كرد. اتفاقاً خط حمله پرسپوليس بسيار زهردار و با برنامه جلوه كرد، به طوري كه اگر بزودي طارمي وعاليشاه نيز به صف مهاجمان اين تيم اضافه شوند عيار فني سرخها افزون هم خواهد شد، اما كاملاً هويداست كه در مركز زمين يك نفر بايد به عنوان مقسم، ايفاي نقش كند كه د ربازي نخست چنين بازيكني در تركيب پرسپوليس يافت نشد.
برانكوايوانكوويچ كه او را بيشتر مربي نتيجه گرايي ميشناسيم، اگر ميخواهد ازاين طيف گسترده مهاجمان كوتاه قامت و تند سريع خود نهايت بهرهبرداري را ببرد فوری بايد از بازيكنان دم دست خود گزينهاي را براي اين پست بيابد، وگرنه همين نقص پرسپوليس را از ادامه مسير محروم خواهد كرد.
برانكو در روزهاي آینده بايد علاوه بر يافتن پلي ميكر، ستونهاي دفاعياش را نيز محكم كند. دو گلي كه سرخها از پديده با انگيزه دريافت كردند، اشکالهایی را در فاز دفاعي آنها نمايان ساخت. در مركز خط دفاع، جايي كه بنگرو ماريچ مستقربودند، هرگز هماهنگي لازم وجود نداشت و تعللهاي گاه و بيگاه حاتمي و رضاييان براين اختلال ميافزود. سرخها اعتقاد دارند با آماده شدن حيدريه، قطعاً اين بازيكن در پست دفاع چپ به بازي گرفته خواهد شد و تعادل برقرار ميشود.
اما برانكو بايد به واقع فكري به حال مدافعان ميانياش كند كه با اين مردان بعيد است تا پايان ليگ دوام آن چناني بياورد. شايد اومانيا اين قصه را تغيير دهد و شايد هم مردكروات نسخه ديگري را براي تيمش بپيچد. حال و روز پرسپوليس در چهارچوب دروازه نيز بسيار مبهم است. همه ميدانند كه اگر محروميت سوشا به پايان برسد، بيترديد او شماره يك خواهد بود، اما اساساً خود سوشا نيز دروازهبان درجه يك و ششدانگي در فصل پيش نبود كه بتوان به واسطه آن قفس توري پرسپوليس را در فصل جاري بي نقص و عيب و ايراد تصوركرد.
پرسپوليس با اين اشكالها و ابهامها بي شك براي رسيدن به صدر جدول كاري بس دشوار خواهد داشت، هر چند كه اين تيم را در خط حمله بسيار تيغ دارميبينيم، به طوري كه شايد همين مزيت در آينده تمام اشكالها در فاز بازي سازي و دفاعي را ازيادمان ببرد.شايد برانكو هم روي اين خصيصه حساب باز كرده است.
نظر شما