۱۲ مرداد ۱۳۹۴ - ۲۳:۱۳
کد خبر: 299945

بتازگی در نهایت خوشحالی و شگفت زدگی در میان اقلام خریداری اهل خانه دیدم یک پیراهن زیر و زیرشلواری مهر و نقش فارسی [در کنار انگلیسی] و تولید ایران دارد ...

به کالای وطنی بها بدهیم

 که بسی مشعوف و سرفراز شدم که تولیدکنندگان لباس عرق میهنی یافته و مهر و نشان تولید ایران را بر کالایشان زده‌اند. می‌دانید در ایران، پیراهن، زیرشلواری، پیراهن زیر، کت و شلوار و حتی شلوار جین بسیار مرغوبی تهیه می‌شود، اما متأسفانه هم برای فریب مشتری که جنس خارجی خریده و هم برای گران کردن قیمت، سعی می‌شود با برچسب‌های تقلبی آن لباس را تولید چین و کره جنوبی و ژاپن و ماچین معرفی کنند. بویژه برچسب‌های تولید ترکیه زیادروی کالاهای ایرانی می‌زنند.  زمانی در کیش در سمت مشاور فرهنگی خدمت می‌کردم. در نهایت شگفتی آگاه شدم هر روز دو هواپیما پر از لباسهای مردانه و زنانه از تبریز و ارومیه به کیش وارد می‌شوند که کالاهای آنها گویا لباسهای تولید ترکیه و ژاپن و چین و کره جنوبی است. تعجب کردم ترکیه سر جای خود، چرا لباسهای کار خاور دور به جای اینکه از مقصد چین و ژاپن و کره و مالزی از راه دریا وارد شود یا با هواپیماهایی از خاور دور، از تبریز و ارومیه به کیش پرواز می‌کند؟ سرانجام رندان به من فهماندند این البسه و جنسها کار خاک پاک وطن است که چون مسافران کیش علاقه دارند اجناس خارجی خرید کنند با الصاق برچسبهای قلابی، واردات از  شهرهای «نیست در جهان» چون لی لی پوت جا زده شده به قیمت جنس خارجی به خلق‌ا... قالب می‌شود! راستش زیاد بدم نیامد، زیرا چرا پولی که باید به جیب دوزنده و کارگر ایرانی برود، به جیب بیگانه برود؟ نامش برای آنها نانش برای هموطنان ما!

این تمهید را چندان بد ندانستم، زیرا مردمی که خوش دارند جنس خارجی مصرف کنند و سیراب شیردونی را به عنوان سیراب شیردون موسولینی و شکسپیر با لذت به 10 برابر قیمت واقعی می‌خورند، چه بهتر که دلشان خوش باشد کلاس بالا هستند و جنس ترکی و مالزیایی و ژاپنی و چینی و کره‌ای به تن کرده‌اند. آری! پیراهن و زیرشلواری ایرانی با مارک ایران به دستم رسید و ذوق زده شدم؛ گفتم خدا پدر تولیدکننده را بیامرزد. چه می‌شد اگر خودروی ایرانی درست و حسابی، رادیو و تلویزیون تولید ایران و کت و شلوار و کفش و پوتین ایرانی مرغوب داشتیم؟ نمی‌دانم چرا به یاد ساعد مراغه‌ای وزیر، نخست وزیر، سناتور و سفیر در ادوار سابق افتادم. او روزی که نخست وزیر بود برای سیر و سیاحت به خیابان لاله‌زار رفته بود. او با یک راننده بعد ازظهرها پس از پایان ساعت کار اداری به خیابان اسلامبول و لاله‌زار می‌رفت و ماهی تازه و ماهی دودی و میوه خریداری می‌کرد. یک ساعت دو ساعت در آن دو خیابان شلوغ گردش می‌کرد. مردم هم توجهی به او نداشتند و چون عینک سیاه می‌زد کسی او را به جا نمی‌آورد. عصر آن روز هیأت وزیران جلسه داشت. ساعد، گشتی زد و بازگشت. ساعت پنج وقتی وارد محل جلسه هیأت دولت شد از عصبانیت می‌لرزد و رنگش سرخ شده بود. وزرا مرعوب و متعجب شده ، مدتی سکوت کردند و سرانجام یکی از وزیران سالخورده علت عصبانیت نخست وزیر را پرسید. ساعد گفت: آقایان! من تصدیق می‌کنم حقوق شما چنان زیاد نیست و اغلب از حقوق 1500 تومانی تا 2000 تومانی با تمام مزایای خود می‌نالید. اما امروز وقتی از خیابان لاله‌زار عبور می‌کردم تابلویی به نظرم رسید که از خجالت مثل لبو سرخ شدم!

روی آن تابلو نوشته شده بود آن هم به خط جلی و نستعلیق «وزیر شلواری» عینک زدم دیدم سطر اول نوشته شده خیاطی، دوخت هر نوع کت و شلوار پذیرفته می‌شود. خوب این خود شغلی است و عیبی ندارد، اما چرا زیر آن نوشته شده است «وزیر شلواری»! می‌دانید یعنی چه؟ یعنی ما وزیری داریم که عصرها شلوار می‌دوزد! از غضب در حال دیوانه شدن بودم بر سر کوبیدم. از خود پرسیدم اگر مولوتف وزیر خارجه شوروی یا آچسون وزیر خارجه آمریکا یا ارنست بیون وزیر خارجه انگلیس یا تریگ ولی دبیرکل سازمان ملل به ایران بیایند و به لاله‌زار برود و این تابلو را ببیند از ما نخواهد پرسید: چرا به وزیرتان اجازه می‌دهید برود در لاله زار شلوار بدوزد و با خط جلی تابلو بزند: «وزیر شلواری» از ما نخواهند خواست برای او پاچه شلوار بدوزد؟! ساعد آن قدر گفت و بر سر خود زد که وزیران دورش جمع شدند آب خنک و قندآب برایش آوردند و آن قدر گفتند که نخست وزیر ساده لوح یا زیرک فهمید منظور از «وزیر شلواری» وزیر شلوار دوز نیست که بعدازظهرها در لاله‌زار شلواردوزی می‌کند، بلکه «زیر شلواری» است یعنی جامه‌ای که زیر شلوار می‌پوشند! ساعد خندید و گفت: عجب از شماها. یعنی ما را این قدر نادان فرض کرده‌اید؟!

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.