و نیز جملات متعدد و مشابه دیگری با همین مضمون از دولتمردان متعدد آمریکایی و اروپایی نقل شده است. امروز اما در حالی که غرب با ابزار دخالتهای منطقهای و جهالتهای برخی دولتهای عربی در خاورمیانه، بصراحت به دنبال بالکانیزه کردن این بخش از جهان است، بخوبی میتوان دریافت که چنین سیاستی برای آنها تا چه حد جذاب و مناسب برای تأمین کردن اهداف نامشروعشان در هر نقطه مورد نظر است.
در چند دهه گذشته این دسیسه در بخشهای گوناگونی از دنیا نتایج مطلوبی را برای غرب به دنبال داشته است. در وهله نخست و پس از فروپاشی شوروی سابق و تولد 16 کشور جدید هیمنه ابر قدرت شرق فرو ریخت. در اروپا آنها عین این بلا را بر سر یوگسلاوی سابق آورده و منطقه بالکان را میان انبوهی از جمهوریها، تقسیم کردند. در آفریقا همین بلا بر سر سودان آمد و... البته در تمام این مناطق تنشهای مرزی تا چندین دهه بعد دست بیگانگان را برای هرگونه دخالتی بازمیگذارد. کشورهایی که بهظاهر در شوراها و اتحادیههای مشترکی حاضرند، اما بذر دعواهای ارضی از لحظه استقلال چون یک بمب خنثی نشده در مرزهای آنان توسط قدرتهای غربی کاشته شده و در مواقع لزوم شعله جنگ به همین بهانهها به سادگی میان آنها میتواند بالا بگیرد.
«اریک درایتسر» تحلیلگر سرشناس امور ژئوپولتیک در مقاله اخیرش در پایگاه خبری «نیوایسترن تایمز»، راه حل عملی و نهایی را برای عراق؛ «راه حل سه کشوری، کردها در شمال، سنیها در مرکز و شیعیان در جنوب» میداند. هر چند این سیاست، دکترین رسمی آمریکا و پنتاگون و حتی ناتو تلقی نمیشود، اما تمام استراتژیستها در هر گوشهای زمزمه آن را سر میدهند. غرب در آرزوی خاورمیانهای است که از لیبی و مصر در شمال آفریقا تا سوریه و عراق و حتی افغانستان و پاکستان با انبوهی از کشورهای کوچک و بیشتر مانند شیخ نشینهای جنوب خلیج فارس، تک مرکزی با یک شهر عمده و مقداری اراضی در اطراف آن، مانند بحرین و قطر و کویت و... پر شده باشد. کشورهایی که اگرچه هر یک عضوی از سازمان ملل با پرچمی مجزا و دیگر ظواهر یک کشور مستقل هستند، اما در عمل هیچ اختیاری از خود نداشته باشند. صهیونیستها نیز فقط در چنین منطقه و شرایطی است که قادرند در امنیت کامل به حیات خویش ادامه دهند.
نظر شما