حمیدرضا عرب: فرهاد همان است كه در دوران جواني بود. حتي رسيدن به دهه چهارم زندگي نيز او را پخته و آبديده نكرده است.

مردی نازک نارنجی که می‌خواهد همه کاره آبی‌ها شود

 هنوزهم مانند آن روزها كه 20سالش بود قهر مي‌كند و مي‌رود. ظاهراً فرهاد نمي‌خواهد هيچ گاه تغيير كند و به مردي بدل شود و در مقابل مشكلات تصميم احساسی نگيرد. اول بار كه مجيدي قهر كرد، به زماني باز مي‌گردد كه همين پرويز مظلومي سرمربي استقلال بود.

ميانه‌هاي فصل يازدهم به يكباره تصميم گرفت استقلال را به مقصد باشگاه الغرافه ترك كند. مي‌گفت، بعضي‌ها در داخل تيم نمي‌گذارند مظلومي نتيجه بگيرد و همين بهانه‌اي بود تا ازاستقلال جدا شود. هر چند كه كوشيد اين جدايي را به مشكلات خانوادگي اش ربط بدهد، اما مسأله اصلي شماره 7 اتفاقاتي بود كه در داخل تيم رخ مي‌داد.

فرهاد به دوست نزديكش اين موضوع را گفته بود و بعدها ماجرا رسانه‌اي هم شد و آنها كه شنيدند، مجيدي به دليل سنگ‌اندازي برخي عليه مظلومي تيم را ترك كرده، از خود پرسيدند كه براستي اگر او استقلال را دوست داشت و نگران مظلومي بود، چرا نايستاد و مبارزه نكرد تا سنگ اندازها به خواسته خود نرسند. جدايي مجيدي بعدها بزرگترين لطمه را به استقلال آن فصل زد و استقلال در ليگ سوم شد تا مدير وقت راهي جز اخراج مظلومي نداشته باشد.

دومين قهر مجيدي نيز اندكي بعد رخ داد؛ جايي كه امير قلعه‌نويي روي نيمكت استقلال بود و او كه به اصرار دوستانش به استقلال بازگشته بود، دوباره استقلال را درميانه‌هاي راه ترك كرد و رفت. اين دو جدايي تاريخي‌ترين اقدامهاي مجيدي بود، تاريخي‌ترين قهرهايش كه خيلي‌ها هنوز از آن دلخورند. دايره جدايي‌هاي مجيدي به دلايل واهي، اما فقط استقلال را در برنمي‌گرفت. مجيدي هميشه درمواجهه با تيم ملي نيز دچار ناتواني درتصميم گيري بود. او هرگز نمي‌توانست يكتايي خداداد آن روزگار وعلي دايي را تحمل كند و درحالي كه همگان مي‌دانستند به لحاظ فني پايين‌تر از اين دو است، اما توقع داشت در تيم ملي آن دوران فيكس باشد كه مربيان وقت هرگز تن به اين مهم نمي‌دانند.

حتي مايلي كهن نيز كه كاشف فرهاد در تيم ملي بود، كمتر او را در تركيب اصلي قرارمي‌داد. مجيدي با اين شيوه رفتاري به امروز رسيده است. او حتي در سال‌های اخير كه به اوج برگشت و از سوي كي‌روش به تيم ملي فراخوانده شد، در اقدامي بحث برانگيز و بدون تفكر كافي دوباره از تيم ملي خداحافظي كرد، در حالي كه در آن روزگار استحقاق بيشتري براي بازي در خط آتش تيم ملي داشت و حتي مي‌توانست فيكس شود و با تيم ملي به جام جهاني برزيل برود، اما فرهاد از اين مي‌ترسيد كه دوباره در تيم ملي نيمكت‌نشين شود و به همين بهانه دوباره خداحافظي كرد تا هيچ گاه طعم شيرين بودن در تركيب اصلي تيم ملي را نچشد. فرهاد غيرقابل پيش‌بيني است، به طوري كه حتي مشاجره عادي در يك بازي نمادين و خيريه را بهانه‌اي مي‌كند تا بين دو نيمه بي‌آنكه به علي پروين و يا عباس رضوي توضيحي بدهد، ورزشگاه را ترك كند و برود و اين همه حاشيه و سوژه به خورد رسانه‌ها داد. حال اين فرهاد كه از كمترين ثبات در تصميم گيري‌هاي خود برخوردار است و تاب و تحمل يك مشاجره لفظي و فني را ندارد، مي‌خواهد روزگاري سرمربي استقلال شود.

توقعي كه هرگز نبايد برآورده شود؛ زیرا براي استقلال هرگز خوب نيست و آن مديري كه روزي برحسب فشار يا محبوبيت، مجيدي را سرمربي استقلال كند، آينده‌اش با اين سرمربي كه هرآن احتمال دارد قهر كند و برود؛ بسيار سياه و نامعلوم است.

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.