یکی از عوامل شبکه فارسی زبان بی بی سی فارسی جمعه گذشته در صفحه فیسبوک خود ضمن آنکه یکی از روزنامه نگاران روزنامه‌های اصلاح طلب را متهم کرد که یکی از یادداشت‌های او را به نام خود منتشر کرده است، ...

روزنامه نگاری از روی دست نخودی ها

 مخاطبان خود را با قید دو لینک متفاوت از مطلب اصلی و نیز مطلب گرته برداری شده به صفحات بی بی سی فارسی و لینک فریز شده مطلب کپی شده آن  روزنامه هدایت کرد.

حسین باستانی نوشته بود: «در یک روزنامه وزین چاپ تهران، همکاری لطف کرده و مطلبی را با عنوان یادداشت به نام خود منتشر کرده اند که کلمه به کلمه آن از یک مطلب چند روز قبل بنده کپی شده است؛ البته ایشان در «یادداشت» خود، یک سوم از مطلب این حقیر را به این شیوه با نام خود منتشر کرده اند و به دو سوم بقیه کاری نداشته اند؛ که جا دارد به خاطر بخشی که از انتشارش با نام خودشان صرف نظر کرده اند تشکر کنم.»

روز پس از اعتراض «باستانی» یکی دو پایگاه داخلی با انتشار مطلبی با عنوان انتشار یادداشت جاسوس بی بی سی در روزنامه اصلاح‌طلب ضمن اشاره به پیشینه و سوابق سیاسی و حرفه ای وی، به بیان چرایی انتشار یادداشت مشابه در یک روزنامه داخلی پرداختند.

این اتفاق از دو منظر قابل بررسی و تأمل است؛ نخست دیدگاهی که معتقد است، انتشار این یادداشت کاملاً عامدانه و در راستای اجرای سیاست‌های تعریف شده در اتاق خبر بی‌بی‌سی فارسی است و دیدگاهی که گرچه بر رفتار غرض ورزانه و معمول این بنگاه خبری تأکید دارد، اما رفتار اخیر را بیش از همه به سرقت ناشیانه از یک شبکه رسانه ای معاند نزدیک می‌داند تا پروژه‌ای از قبل تعریف شده.

به فرض قبول هر یک از دو دیدگاه، به دلیل آنکه هر دو یادداشت با دو نام متفاوت منتشر شده است، پس قطعاً نمی‌توان به بهانه دفع افسد به فاسد، یکی از این دو را معیار تطهیر آن دیگری دانست.

متأسفانه رجوع به رفتار غرض ورزانه و سوابق تیره و تار برخی از روزنامه نگاران داخلی که هر از گاه لبخند رضایت را بر لبان دشمنان نظام اسلامی می‌نشانند، خود بیش از همه بستر و امکان هرگونه پیشداوری را در بررسی رفتارهایی اینچنین فراهم می‌سازد.

 اما در نگاهی خوشبینانه و در نقدی حرفه ای به این اتفاق باید گفت؛ هر گونه گرته برداری خواه از جبهه موافق و خواه از جبهه مخالف، آن هم به این شیوه علاوه بر آنکه روح اعتماد مخاطبان را از پیکر رسانه خارج می‌سازد بر نگاه خامی دلالت می‌کند که دیری است بر ساحت برخی از رسانه‌های داخلی چیره شده است. در این ماجرا شاید اگر نام «باستانی» و اشاره عامدانه وی به خطای یک روزنامه نگار داخلی به میان نمی‌آمد، سرکنگبین این خطا، چندان هم صفرا نمی‌افزود و روغن بادام هم چندان خشکی نمی‌آورد. گو اینکه هم اینک نیز هرکس اگر خرده هوش و سر سوزن ذوقی داشته باشد، می‌تواند با گرم کردن یکی از موتورهای جست و جو مصادیق و شواهد روشنی از انتحال و سرقت آشکار این و آن را بیابد.

نکته دیگر آنکه به حکم همان تمثیلی که مدعی است، آدم عاقل جایی نمی‌خوابد که زیرش آب برود، کدام روزنامه نگار آگاه و خردمندی را سراغ دارید، که به بهانه ارضای روح مخالف خود، به کشیدن واژگان از چاه بدنامی دیگران رضایت دهد، مگر آنکه گمان کند بواسطه ابزاری چون فیلترینگ، امکان دسترسی به فلان سایت معارض برای عده ای میسر نیست و لابد با اطمینان بیشتری می‌توان از روی آن کپی کرد.

دیدگاه روزنامه نگاری که اینچنین از خود تهی است و در چنبره اندیشه نخودی‌ها! گرفتار آمده حتماً پس از چندی در اندیشه بیگانه استحاله خواهد شد.

به قول آن مثل شیوای آذری: «آتی آت ایله باغلاسان همرنگ اولماسا هم خوی اولار» یعنی دو اسب را که یکجا ببندی اگر هم رنگ نشوند هم خوی هم می‌شوند.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.