گروه جامعه / زهرا طوسی - حکایت مردان در جامعه امروزی، روایت غربت و گم گشتگی پدران و پسرانی است که در قامت پدر برای یافتن روزی، در هزار توی مشغله‌های کاری گم شده‌اند ...

 بحران پدران غایب و  پسران گمشده

 و در نقش پسر، سر در گریبان خویش، دنیای مجازی را «لایک» می‌کنند.

«پدران غایب» واژه‌ای است با معنایی گسترده که شامل غیبت فیزیکی، روحی روانی و احساسی پدران می‌شود، موضوعی که بیشتر خانواده‌های امروزی با آن درگیر هستند. اینها را «مسعود هنربخش» کار‌شناس ارشد آسیبهای اجتماعی می‌گوید.

 

 بحران پدران غایب در خانواده

وی ادامه می‌دهد: گاهی پدران حضور فیزیکی دارند، ولی به شکلی رفتار می‌کنند که برای بچه‌ها غیر قابل تحمل هستند. آنها با سلطه جویی خود هر گونه تلاش فرزندان برای تایید شدن استعداد‌ها و توانمندی‌هایشان را خاموش می‌کنند و بدین شکل، پدران مستبد که با کمبود توجه، پسران خود را به صورت مداوم در حالت ناامنی روانی نگه می‌دارند، از دید پسران «غایب» می‌شوند.

هنر بخش می‌گوید؛ پسران باید در وجود پدر، به جست و جوی هویت مردانه خود بپردازند و اگر نتوانند از کمکهای پدرانه برای شناختن خود بهره بگیرند و از تأیید و امنیت حضور گرم پدر محروم باشند هیچ گاه نمی‌توانند قدم در جاده مردانگی گذاشته و دوران بلوغ خود را بدرستی طی کنند.

این کار‌شناس آسیبهای اجتماعی با اشاره به اینکه در مقابل «پدران غایب» مفهومی به نام «پسران گمشده» وجود دارد، می‌افزاید: وقتی پدر در خانه هست ولی با خشونت، راه ارتباط را بر فرزند می‌بندد یا اینکه غرق در منجلاب اعتیاد فرسنگها از وجاهت مردانه خود فاصله می‌گیرد سبب می‌شود پسرش وجود او را ضعیف ارزیابی کرده و دست به انکار او بزند و بدین شکل پسران نیز از دید پدران گم می‌شوند.

 

 پسران گمشده؛ نتیجه عاطفه خشکیده پدری

وی با بیان اینکه بحران پسران گمشده، ثمره خشکیدن درخت عاطفه میان پدران و پسران در عصر حاضر است، می‌افزاید: این پسران به دلیل اینکه از دستیابی به اصل خویش باز مانده‌اند برای فرزندان خود نیز پدرانی غایب خواهند بود بدین شکل بسیاری از مردان در این دور باطل گرفتار شده و آسیبهای ناشی از این ارتباط ناقص، به شکلهای مختلف در جامعه بازتاب پیدا می‌کند.

وی با تأکید بر اینکه پسر‌ها از لحاظ علم روان‌شناسی نیازمند یک الگوی شخصیتی هستند که خود را با آن همانند کرده و طی فرایندی به شکل دهی هویت خود اقدام کنند، می‌افزاید: این فرایند همسان سازی پسر را قادر می‌کند تا هویت خود را در پدرش بشناسد و خود را به طور کامل یا نسبی بر اساس این الگو شکل دهد.

 

 آغاز جنگ قدرت بین مادر و پسر

وی می‌گوید: در غیاب پدران، این مادر‌ها هستند که به پسران خویش نزدیک شده و نبود پدر را با حضور خود جبران می‌کنند، در حالی که پسر باید از طریق پدر به هیجانات و رفتارهای مردانه از خشم و اقتدار گرفته تا عشق و محبت پدرانه دسترسی پیدا کرده و احساسات خود را از این طریق ساماندهی کند، حضور مادر مانع رویارویی وی با این الگوی مردانه خواهد شد.

این کار‌شناس آسیبهای اجتماعی ادامه می‌دهد: وقتی پدری نیست که جاده را برای پسر هموار کند، محدودیتهای مادرانه از راه می‌رسد و سبب می‌شود پسر مهمترین احساس مردانه خود را که خشم است سرکوب کند و همواره با خود در یک جنگ درونی دست و پنجه نرم کند، مبارزه‌ای که قربانیان آن همه اعضای خانواده هستند.

 

 مرد شدن با تک چرخ زدن در خیابان

وی می‌افزاید: این پسران، نیاز به عشق و محبت را به شکل فرار از خانه بروز می‌دهند. آنها می‌روند تا در جایی دیگر به دنبال هویت خویش بگردند که نمود آن را در جامعه به شکلهای گوناگون شاهد هستیم. پسران نوجوانی که در خیابانهای شهر تک چرخ می‌زنند و رفتارهای پر خطر را به معرض نمایش می‌گذارند، همانهایی هستند که مردانگی خویش را در خانواده گم کرده و در خیابان به دنبال آن می‌گردند. یک گروه هم در جست و جوی باشگاه‌های بدنسازی و قرصهایی هستند که فیزیک بدنیشان را تغییر دهد و هیبت مردانه به آنها بدهد و برخی دیگر نیز در رفتاری متفاوت ناشی از سیطره مادرانه اقدام به برداشتن زیر ابرو کرده و آرایش می‌کنند.

این روان‌شناس می‌افزاید: خارج شدن مادر از نقش لطیف مادرانه خود و تبدیل شدن وی به مادری سلطه گر که با قصد تربیت و مهار فرزند پسر انجام می‌گیرد سبب می‌شود پسر‌ها دچار نوعی خشم منفعلانه از موجودی به نام «زن» شوند که آنها را در تمامی عمر همراهی خواهد کرد و در زندگی خانوادگی آینده نیز بر رفتار آنها با همسرشان تأثیرگذار خواهد بود.

 

  ادامه فرآیند گم گشتگی در رابطه با همسر

وی ادامه می‌دهد: این پسر‌ها پس از پدر گمشده، در ارتباط با همسرانشان نیز گم می‌شوند و چرخه معیوب این رابطه همین طور ادامه پیدا می‌کند.

هنر بخش با تأکید بر اینکه پدر، ستون فقرات خانواده است و قوام و ثبات را در اولین نهاد اجتماعی برقرار می‌کند، می‌افزاید: مادران باید نقش و هویت مردانه خود را که به هر دلیل به خاطر غیبت پدر به عهده گرفته‌اند‌‌ رها کنند و بگذارند فرزندشان سفر خویش را به دنیای مردانه خود بدون حضور آنها ادامه دهد. مادر‌ها باید‌‌ همان موجودات دوست داشتنی باشند که چتر محبتشان همواره بر سر فرزند سایه می‌اندازد، نه موجودی که پشت نقابی مردانه هر دقیقه نقشی ناقص و نادرست از پدر را در زندگی پسر بازی می‌کند.

وی به پدران توصیه می‌کند زمانی را برای گذران وقت با خانواده و پسران خویش بگذارند و به مادران می‌گوید توقع نداشته باشند پدر‌ها همانند آنها عشق بی‌قید و شرط خود را نثار پسرشان کنند، زیرا این عشق مشروط پدرانه، مشوق فرزند برای انجام درست کارهاست و احساس مسؤولیت پذیری را نیز به وی منتقل می‌کند.

وی با تأکید بر اینکه اقتدار پدری، لازمه‌ تربیت فرزندان است، در عین حال به پدرها توصیه می کند باب تعامل و گفت و گو را با پسران خود باز کنند و هیچ گاه پشت سر مادران قرار نگیرند.

وی یادآوری می‌کند؛ فرزند‌انی که پدران آنها به اندازه کافی در تربیتشان نقش د‌اشته‌اند، افزون برد‌اشتن رفتار مسؤولانه، دارای توانمند‌ی بیشتری د‌ر حل مسایل، مهارتهای کلامی و پیشرفت تحصیلی بوده و براحتی می‌توانند حالات هیجانی خود‌ را بروز داده و احساسات و عواطف د‌یگران را نیز درک کنند.

این پسران که در سایه اقتدار و عطوفت پدرانه پرورش پیدا می‌کنند همانهایی هستند که در آینده‌ای نزدیک، نقش تکیه گاهی محکم را برای همسر و فرزندان خویش ایفا می‌کنند و طبق روایات اسلامی چونان صدقه جاریه برای والدین خود هستند.

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • حسین رضایی IR ۲۰:۲۲ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۲
    0 0
    عالی بید