جایی که قرار بود کمکم برای ورود به دبستان آماده شویم. یاد گرفتن رنگها و اعداد و خواندن اشعار و خمیربازی و چسبانیدن کاغذهای رنگارنگ همه آموزش ما بود.
آنجا معنی لباس فرم را فهمیدیم، اینکه باید سر کلاس بنشینیم و به حرفهای معلم خوب گوش دهیم. چاشت رایگان یکنواخت داشتیم، حتی وسایلمان همه یک جور بود. آن زمان از برند و مارک خاص و سرویس کودکستان هم خبری نبود!
حالا از آن زمان سالها میگذرد و همه چیز پولی شده آن هم نه رقمهای کم، بلکه اغلب با حقوق یکی از والدین برابری میکند.
*شهریههای نجومی
حمیدیان، یکی از مادران شاغل است که فرزندش را مجبور است به مهدکودک بسپارد. او میگوید: باید ماهی 210 هزار تومان برای فرزندم به مهدکودک بپردازم. مهدکودک فرزندم سه ستاره است و کلاً نیازی نیست هیچ چاشتی طی هفته بگذارم.
او توضیح میدهد: چاشتها شامل نان و پنیر، کره مربا، عدسی، لوبیا و... میشود و تمامی وسایل مورد نیاز طی ماههایی که فرزندم در مهد است مانند دستمال کاغذی، خمیربازی با همین شهریه خریداری میشود.
اما گلایه او از هزینههایی جانبی است مانند رفتن به شهربازی و گرفتن عکس و هزینههای بالای اردوهاست.
حمیدیان ادامه میدهد: متأسفانه افزون بر شهریه همان ابتدا باید 250 هزار تومان بابت فرم و خرید وسایل ابتدایی مهد بپردازیم. همچنین هزینه سرویس را هم داریم. اگر یک نگاه اجمالی داشته باشیم، درمییابیم شهریه مهدکودکها با شهریه برخی دانشگاهها چندان تفاوتی ندارد! و این برای نظام آموزشی ما نمیدانم چه تعریفی دارد؟
نظریان هم یکی دیگر از مادران شاغلی است که فرزندش را به مهد میسپارد و او هم معتقد است: این روزها مهدکودکها براساس امکانات و کیفیت آموزش درجهبندی 1 و 2 و 3 دارند و معمولاً هزینه سالانه آنها 500 هزار تومان تا دو میلیون تومان متغیر است.
او توضیح میدهد: البته افزون بر مصوبه شهریه مهدکودکها، کلاسهای فوق برنامه زبان شهریه جدایی حدود 120 هزار تومان است که دریافت میشود و کلاسهای دیگری چون ایروبیک، نقاشی و... هم همین طور.
این مادر شاغل در ادامه میگوید: البته ما مادران شاغل مجبوریم که بخش زیادی از حقوقمان را صرف هزینه مهدکودک فرزندمان کنیم. اما به هر حال مادران خانهدار هم معمولاً فرزندانشان را به مهد میفرستند و تا جایی که مطلع هستم، پیش دبستانی دو اجباری است.
آقای حسیننژاد هم یکی از پدرانی است که فرزندانش را هر روز به مهدکودک میسپارد؛ چون همسرش شاغل است. او میگوید: به اعتقاد من در صورتی که بچهها مادرشان شاغل نباشد، بهتر است در خانه در آغوش مادر بزرگ شوند و اگر مادر به روز باشد و بتواند آموزشهای لازم را هم بدهد، به مراتب این گونه رشد بهتر است و در سنین پیش دبستانی بچه به مهدکود ک برود و داشتن آموزش یکنواخت و امکانات یکسان به نظر من بهترین نظام آموزشی است. در حال حاضر مهدکودکها هم مانند دوران تحصیلی شرایط خاصی دارند درجه 1، 2 و 3 و قیمتهای متفاوت که به اعتقاد من این در نظام آموزشی کل کشور یک ایراد محسوب میشود.
رضایی نژاد هم یکی از مادرانی است که برخلاف میل باطنی مجبور است هر روز کودک سه ساله خود را به مهد بسپارد. او توضیح میدهد: کاش همه ادارهها حداقل یکی از اتاقهای اداره یا در نزدیکی اداره جایی را برای فرزندان کارکنان خود در نظر میگرفتند تا با هزینه کمتر و آرامش کارمان را انجام میدادیم.
او میگوید: چند بار سعی کردیم پرستاری را برای نگهداری فرزندم پیدا کنیم، اما آن هم مشکلات خاص خودش را دارد، به هر حال نگهداری و سپردن بچهها به مهد و هزینههای آن دغدغه همیشه مادران شاغل است.
نظر شما