گروه هنر / باران باستانی - حالا دیگر بهتر می‌توان درباره کمدی و طنز‌های نمایشی صحبت کرد و نقاط قوت و ضعف آنها را بررسی کرد.

 خلاقیت ؛ گمشده طنازی

برنامه «خندوانه» و مسابقه «خنداننده برتر» در فرصتی مشخص و محدود شرایطی را فراهم کرد که بازیگران و برخی نویسنده‌های طنز، توانایی‌های خود به نمایش بگذارند و به اصطلاح نشان دهند که چند مَرده حلاج هستند.

در دور اول این مسابقه، کمدینها هر آنچه را داشتند، به نمایش گذاشتند.اتفاقاً همین دور اول را باید جدی‌ترین بخش مسابقه تلقی کرد، چون همه کمدینها و یا آنهایی که فکر می‌کردند در  این حوزه توانایی دارند، باید از این مرحله عبور می‌کردند تا به مرحله دوم برسند.

 

 خرج کردن از نقش‌های محبوب

شقایق دهقان ازانگشت شمار بازیگران کمدی است که تلاش کرده کمدین باشد؛ یعنی سبک خاصی در بازیگری داشته باشد که مردم را به خندیدن وادارد، در کلام و میمیک چهره و حرکاتی که مثلاً به دستانش می‌دهد. این سبک را از زمانی که در سریال «ساختمان پزشکان» و نقش «خانم شیرزاد» بازی کرد، در او تثبیت شد و چون «خانم شیرزاد» طرفداران زیادی داشت و دارد ، در همین سبک و سیاق ماند. همان‌گونه که سالها در نقش شخصیتی جیغ جیغی و پرخاشگری سریال «شبهای برره» ماند.

اما جیغ‌ و دادهای او در «شبهای برره» طرفدار نداشت و دهقان برای ادامه بقای بازیگری مجبور شد آن را ترک کند. محبوبیت «خانم شیرزاد» سبب شد تا دهقان در مرحله اول مسابقه خنداننده برتر از او خرج کند و با بقیه وارد گود مسابقه شود و امتیاز هم بگیرد  و به دور بعدی راه پیدا کند. بعید نیست که دهقان سالها «خانم شیرزاد» را تکرار کند، مگر اینکه همسرش(محراب قاسمخانی) برایش نقش تازه‌ای طراحی کند!

دهقان تا اینجا نشان داده که بازیگری است که خود را به کارگردان می‌سپارد و می‌گذارد تا کارگردان و متن او را مانند خمیری شکل بدهد. این اتفاق در سریالهای «شبهای برره»، «پاورچین» و «ساختمان پزشکان» افتاد و نکته جالب اینجاست که نویسنده هر سه سریال «برادران قاسمخانی» هستند.

هومن حاجی عبداللهی هم از سریال پایتخت و نقش رحمت استفاده کرد تا امتیاز بگیرد، اما واقعیت این است که نتوانست و حذف شد. حاجی عبداللهی هم نشان داد که خودش به تنهایی چیزی برای عرضه کردن ندارد. شاید به این دلیل که او اصلاً بازیگر کمدی نیست، با گویندگی «عروسک پنگول» معروف شد و بعد پرتاب شدن به سریال «پایتخت»، باب جدیدی برایش باز شد.

او بر خلاف دیگر کمدینهایی که در این مسابقه حضور دارند، با کارگردانان متفاوت و حتی بازیگران مختلف حوزه طنز همبازی نبوده تا از تجربیات خودش استفاده کند.

البته بازیگری مانند رضا شفیعی جم هم که سالهاست به عنوان کمدین در سریالها و فیلمهای مختلف بازی می‌کند، چیزی برای عرضه کردن نداشت و یکی از بازنده‌های اصلی مسابقه خنداننده برتر بود.

او در این مسابقه نشان داد که کاملاً خالی از هر نوع طنازی است و اگر در دوره‌ای می‌توانست مردم را به سینماها بکشاند و یا پای سریالها نگه دارد، نه به خاطر داشتن طنز درونی‌اش بود، بلکه ظاهر او و به اصطلاح چشمان قلمبه‌اش در دوره‌ای او را به چهره‌ای طنز تبدیل کرد، آن هم به مدد نقشی که کارگردانان از او می‌ساختند. او هم خمیری بود دردست کارگردان و آماده شکل‌پذیری. ابراهیم حاتمی‌کیا در فیلم «ارتفاع پست» از این خمیر، شخصیتی دوست‌داشتنی ساخت که کمدی نبود و هر چند نقشش کوتاه بود، اما در ذهنها ماند و ماندگار شد.

 

 کمدی کلاسیک یا کمدی زمانه

چند سال قبل که مجموعه «زیر آسمان شهر» ساخته و پخش می‌شد، اکبر عبدی به عنوان بازیگر به یکی از سری‌های این مجموعه آمد و در کنار بازیگران جوان آن دوره شکست خورد و ثابت کرد که دوره‌ برخی از کمدی‌ها گذشته و دیگر پاسخ نمی‌دهد.

همین اتفاق برای علیرضا خمسه در برنامه خندوانه رخ داد.او همه تلاش خود را کرد تا با استفاده از تجربیات گذشته و سواد کمدی‌اش، نظر مردم را جلب کند، اما واقعیت این است که موفق نشد.خمسه همیشه درباره کمدی کلاسیک صحبت می‌کند و برای این‌گونه کار احترام ویژه‌ای قایل است، اما کمدی هم به روز می‌شود. دنیای کمدی امروز با گذشته کاملاً فرق می‌کند و اگر کمدینی خود را به روز نکند، شکست می‌خورد.

اگر بازیگرانی مانند اکبر عبدی، علیرضا خمسه، غلامحسین لطفی و ... با کمدی‌‌های روز که دیگر چندان به متن استوار نیستند، همخوان نشوند، از دور خارج خواهند شد، همین اتفاق حتی برای بازیگران جوانتری مانند علی صادقی هم رخ خواهد داد. یکی از مشکلاتی که کمدی و طنز‌های نمایشی کشور ما را تهدید می‌کند، تکرار و درجا زدن و تبعیت از الگوهایی است که مثلاً در دوره‌ای موفق بوده‌‌اند، اما آن‌قدر از روی آنها کپی‌ شده که مردم را دلزده کرده است.

 

 خلاقیتی که زود تمام می‌شود

کمدینهای ایرانی چه آنها که نویسنده هستند، چه کارگردانان و بازیگران در دایره‌ای می‌چرخند و خود را تکرار می‌کنند.این را مسابقه خنداننده برتر ثابت کرد. نویسنده‌ای مانند سروش صحت که بازیگر هم هست، نشان داد که چیز زیادی در چنته ندارد. متنهای او زمانی موفق می‌شوند که گروهی بنویسند و سرپرست نویسندگانی مانند پیمان قاسمخانی، گروه را هدایت کند و اتفاقی که برای سریال «شمعدونی» افتاد، گواه این ادعاست.

امیر مهدی ژوله هم نشان داد تا جایی می‌تواند از خلاقیتش کمک بگیرد و خیلی زود این خلاقیت ته‌نشین می‌شود و او در دور دیگر مسابقه، چیز تازه‌ای برای عرضه ندارد. همین اتفاق برای سریالی مانند «درحاشیه» که ژوله سرپرستی نویسندگان آن را به عهده دارد هم افتاد. «درحاشیه» در چند قسمت اول خوب بود، اما بعد کفگیر به ته دیگ خورد، هرچند این بی‌مایگی را گذاشتند به حساب اینکه پزشکان به سریال معترض شده‌اند!

سجاد افشاریان هم نویسنده است.او هم در این مسابقه توانست تا جایی نظرها را جلب کند. او آن‌قدر باهوش بود که از طنز‌هایی که درباره شیرازی‌ها در فضای مجازی منتشر می‌شود، استفاده کرد و همان طنز‌ها و جوکها را به روش خودش تعریف کرد اما در دور بعد چیزی برای عرضه نداشت .

واقعیت این است که بضاعت کمدینهای ایرانی در همین اندازه است.آنها رشد نکرده‌اند، خود را به روز نکرده‌اند و همان‌جایی که بودند، ایستاده‌اند و توقع دارند که مردم هنوز طرفدارشان
 باشند. امین حیایی با آن همه تجربه بازی در آثار کمدی، به فیلم «اخراجی‌ها» برمی‌گردد و در مرحله دوم همان شخصیتی راکه در «اخراجی‌های یک» بازی کرده بود، تکرار می‌کند.

مرز بین کمدی، هجو و حتی لودگی در هم آمیخته و از این معجون چیزی در نمی‌آید که به کار مردم بیاید. پس بهتر است تا اطلاع ثانوی مردم منتظر دیدن آثار خوب طنز در سینما و تلویزیون نباشند. چون در نهایت به مهران غفوریان می‌رسند که کمی بیشتر از خلاقیت درونی استفاده کرد و حداقل حرکتی به خود می‌داد که نشان دهد کمدی اگر بدون حرکت باشد، تبدیل به طنز رادیویی می‌شود. غفوریان، انرژی و بازیگوشی خوبی در بازیگری دارد که البته امکان دارد آن‌هم خیلی زود فروکش کند.

دیدگاه خود را درباره این مطلب به شماره 300072307 پیامک کنید

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.