و مقادير بالايي از خدمات و مراقبتهاي بهداشتي را صرف خود کرده و اغلب اختلالهای زيادي در کارکرد افراد به وجود ميآورند. اختلالهای اضطرابي مزمن همچنين ميتوانند ميزان مرگ و مير مرتبط با بيماريهاي قلبي عروقي را افزايش دهند. متخصصان بايد اين مشکلات را بسرعت و دقت تشخيص داده و درمان را شروع کنند.
خانم دکتر فاطمه محرري، فوق تخصص روان پزشکي کودک و نوجوان و عضو هيأت علمي دانشگاه علوم پزشکي مشهد با بیان اين مقدمه در گفتوگو با خبرنگار ما به زوایای دقیقتری از مشكل اضطراب در كودكان و نوجوانان اشاره میکند.
نشانههای اضطراب
اضطراب حالت ناخوشايند دروني است که اغلب با نشانههای سردرد، تعريق، تپش قلب و احساس تنگي در قفسه سينه همراه است. فرد مضطرب ممکن است احساس بي قراري کند و نمي تواند مدت طولاني يک جا بنشيند يا بايستد. البته نشانههای اضطراب در هر فرد به گونهاي متفاوت از ديگران است.
اضطراب هميشه بيمارگونه و مرضي نيست، بلکه گاه هشداري است که فرد را گوش به زنگ ميکند؛ يعني به او هشدار ميدهد، خطري در راه است تا بتواند براي مقابله با خطر اقدامهای مناسب را به کار گيرد.
اضطراب در تمام سنين از کودکي تا بزرگسالي و حتي دوران سالمندي، فرد را گرفتار ميکند. همچنين بد نيست بدانيد، اضطراب در زنان شايعتر از مردان است.
اضطراب در کودکان و نوجوانان
به گفته اين استاد دانشگاه، يکي از شايعترين اختلالهای اضطرابي در کودکان و نوجوانان زير 18 سال، اضطراب جدايي است. هسته اصلي اين مشکل، اضطراب و نگراني شديدي است که کودک هنگام جداشدن از اشخاص مهم زندگي خود مانند پدر و مادر که دلبستگي شديدي به آنان دارد، تجربه ميکند. او نگران است به والدينش آسيب برسد، و آنان را از دست بدهد و ميترسد که حادثهاي ناگوار و اتفاقي ناخواسته مانند تصادف، مرگ، گم کردن راه خانه، دزديده شدن و... او را از پدر و مادر جدا کند.
دکتر محرري ادامه داد: چنين کودکي در مقابل هرگونه واقعهاي که منجر به جدايي او از عزيزش شود، مانند تنها ماندن در منزل، تنها خوابيدن، رفتن به مهد کودک و... مقاومت نشان ميدهد. به عنوان مثال در چنين شرايطي گاه با داد و فرياد و گاه با خواهش و التماس يا گريه و بهانه تراشي از پدر و مادر ميخواهد تا کنارشان بخوابد. حتي اگر او را در اتاق خودش بخوابانند، نيمه شب آهسته پيش آنها بر ميگردد.
اين گروه از بچهها ممکن است شبها دچار رؤيا يا کابوسهايي با محتواي جدايي شوند. همچنين بدخوابي يا خواب منقطع نيز گاه ديده ميشود.
بنابر نظر اين روان پزشک کودک و نوجوان، مدرسه رفتن مشکل و کشمکش پردردسري براي کودک مضطرب و والدين اوست. او التماس ميکند که به مهد يا مدرسه نرود، با گريه و خواهش ميخواهد در منزل بماند و در بعضي مواقع دچار نشانههای جسمي اضطراب مثل سردرد، دل درد، سرگيجه، حالت تهوع و استفراغ شده که منجر به نگراني والدين و در نهايت ماندن کودک در منزل ميشود.
بايد گفت، هر چه سن کودک کمتر باشد، نشانههای بيشتري را نشان ميدهد. بچه هاي کوچکتر گريه و التماس ميکنند تا از مادر جدا نشوند. کودکان 5 تا 8 سال بيشتر نگرانند که مبادا در غيابشان واقعهاي مصيبتزا براي پدر يا مادر اتفاق بيفتد. بچه هاي 9 تا 12 سال هنگام جدايي ابراز ناراحتي شديدي ميکنند. نوجوانان نيز با عنوان کردن مشکلاتي نظير دل درد، سردرد و... از رفتن به مدرسه امتناع ميکنند.
نشانه اضطراب جدايي
دکتر محرري درباره علل زمينه ساز اضطراب عقيده دارد، بيشتر کودکان هنگام جدايي از والدين درجههایی از نگراني و اضطراب را نشان ميدهند. در مرحلهاي از دوران کودکي، حدود 18 ماهگي تا 3 سالگي، اين ترس و اضطراب پديده رشد طبيعي است. درجهاي از اضطراب در کودکان پيش دبستاني نشان از دلبستگي ايمن به مادر بوده که معمولاً پس از چند دقيقه از رفتن مادر کاهش مييابد و سپس از بين ميرود.
با بزرگتر شدن کودک و درک مفهوم زمان، بچهها بهتر ميتوانند با جدايي کنار بيايند. اما گاهي اضطرابهاي شديد و طولاني که به آنها اشاره شد، به سنين بالاتر کشيده شده و براي کودک و پدر و مادرش مشکل ايجاد ميکند؛ يعني با ادامه تحصيل کودک يا ارتباطات اجتماعي او تداخل دارد. اضطرابهاي بالاي سن 6 سال عموماً غيرطبيعي بوده و به مداخله پزشکي نياز دارد.
بنابر نظر اين استاد دانشگاه، عوامل مختلفي در سبب شناسي اضطراب مؤثر شناخته شده است که عبارتند از:
- عوامل ژنتيک؛ ممکن است کودکي از نظر ارثي خجالتي باشد.
- خانواده هاي تک والد
- خانواده هاي با روابط بسيار نزديک و به هم تنيده
- الگوي دلبستگي ناايمن و ناسالم براي کودک
- ویژگیهای سرشتي کودک مانند درون گرا و خجالتي بودن که پاسخ رفتاري او در موقعيتهاي جديد و ناآَشنا به صورت گوشه گيري و کناره گيري بروز ميکند.
- محيط پر استرس و مشکلات خانوادگي مانند طلاق، مرگ يکي از والدين، نقل مکان و...
مقابله با مشکل و درمان اضطراب
دکتر محرري درباره درمان اين مشکل توضيح داد: در موارد اضطراب شديد ممکن است براي درمان نیاز به مداخله دارويي باشد. همکاري و هماهنگي مناسب بين خانواده و روان پزشک نيز بسيار مهم است. برگشت کودک به مدرسه نقش حياتي در درمان دارد؛ زيرا مدرسه رفتن مرتب اغلب موجب بهبود نشانههای بيماري ميشود.
براي تلاشهاي موفقيت آميز کودک پاداش در نظر بگيريد. درصورتي که کودک از رفتن به مهد يا مدرسه امتناع ميکند، محيط منزل نبايد طوري باشد که به او زياد خوش بگذرد؛ چون همين مسأله تمايل نداشتن به مدرسه رفتن را تشديد ميکند.
نظر شما