گروه موزیک که شروع به نواختن می‌کند، تابوت حامل پیکر سردار از دل تاریکی -روی دست سربازان- نمایان می‌شود. چند قدم جلوتر که می‌آید، «فرماندهان» جای «سربازان» را می‌گیرند...

 استقبال از امیر ایرانی دمشق با چشمانی اشکبار

پنجشنبه اواخر شب بود که شایعه شهادتش پیچید ولی باور نکردم خصوصا اینکه می‌دانستم ماموریت «ابو وهب» در سوریه تمام شده و چند ماهی هست که به تهران برگشته و از آن بیشتر اینکه دو سه روز قبل در تهران دیده بودندش.

اما صبح حجم شایعات بیشتر شد و با اینکه روز جمعه بود، پیگیری‌ها را شروع کردیم و در کمترین زمان، خبری که نمی‌شد باور کرد، تایید شد.

«سردار حسین همدانی» در حومه شهر حلب و در جریان ماموریت مهمی که بخاطر آن دوباره به شام رفته بود، به دست تروریست‌های تکفیری به شهادت رسیده است.

به گزارش فارس،او که ماهها «مستشار ارشد ایران در سوریه» بود، حالا مزدش را چند ماه پس از پایان ماموریت می‌گرفت.

با لفظ «مستشار» مشکل دارم. وقتی «آقا عزیز» می‌گوید «اگر همدانی نبود، دمشق سقوط می‌کرد» و اینکه «مردم سوریه به او مدیونند»، یعنی حاج حسین کمِ کم «فرمانده میدان» بود. یعنی امیر دمشق بود و پرچمدار دفاع از حرم.

فرمانده سپاه قبل از ظهر، خودش را به خانه سردار می‌رساند و اولین کسی‌ است که حضورا به خانواده او تسلیت می‌گوید. خبرنگار بلافاصله به منزل سردار اعزام شده و تا شب سیل مراجعه فرماندهان پوشش داده می‌شود.

یکی از خبرسازترین مرگ‌ها رخ داده و سران قوا هم پیام تسلیت می‌دهند.

ساعتی از شب نگذشته است که هزاران کیلومتر آنطرف‌تر، پیکر سردار را از حومه حلب به دمشق آورده و «فرمانده» برای آخرین وداع به حرم بانوی اهل بیت برده می‌شود.

طوافی غریبانه شکل می‌گیرد با کمترین تعداد نفرات؛ حرم در وسط میدان جنگ است و حالا فرمانده این میدان هم بر زمین افتاده است.

همزمان که پیکر سردار برای انتقال به تهران آماده می‌شود، ما هم به سمت محل استقبال به راه می‌افتیم؛ کمی آنطرف‌تر از فرودگاه مهرآباد، قرار است پیکر «ابو وهب» در پایگاه قدر سپاه به زمین بنشیند.

اندکی زود می‌رسیم و هنوز جز یکی دو نفر از فرماندهان، کسی نیامده است. رسانه‌ها هم محدود دعوت شده‌اند.

به سالن حسینیه پایگاه که می‌رویم و چینش صندلی‌ها را که می‌بینیم، متوجه می‌شویم مراسم مهمی برگزار خواهد شد.

کم کم فرماندهان از راه می‌رسند، «آقارشید» جزو اولین هاست و پشت سر او فرماندهان سپاه یکی یکی وارد می شوند. سرداران نقدی، حاجی‌زاده، فدوی، ربانی، قاآنی، فضلی، پاکپور، نجات، صفاری، آبرومند، اصلانی و ...؛ «آقا عزیز» هم می‌آید.

فرماندهان یک به یک به داخل سالن می‌روند و ورود برای خبرنگاران سخت‌تر می‌شود. برخی از آنها هم درخواست خبرنگاران برای گفتگو را رد نمی‌کنند.

با هر ترفندی هست، خودم را به داخل سالن می رسانم تا این لحظات ناب را از دست ندهم.

ساعتی بعد، خانواده شهید می‌آید و همه به احترام آنها می‌ایستند.

پسران فرمانده شهید در مرکز توجه قرار دارند و زنها در اطراف نشسته اند و آرام آرام گریه می‌کنند.

فضا سنگین است و کسی بلند صحبت نمی‌کند. تمثال سردار هم درست در مرکز سالن همه را زیر نظر دارد.

ساعت به 10:30 نزدیک شده که همه بالاتفاق سالن را ترک می‌کنند تا به استقبال پیکر فرمانده که دقایقی قبل به کشور بازگشته، بروند.

«آقا عزیز» تشریفات را کنار می‌گذارد و خودش به میدان نظم می‌دهد.

گروه موزیک که شروع به نواختن می‌کند، تابوت حامل پیکر سردار از دل تاریکی -روی دست سربازان- نمایان می‌شود.

چند قدم جلوتر که می‌آید، «فرماندهان» جای «سربازان» را می‌گیرند و آن را به سمت جایگاه اصلی مراسم حرکت می‌دهند.

گروه موزیک غمگین می‌نوازد اما صدای بلندش مانع از به گوش رسیدن صدای گریه فرماندهان نمی‌شود.

قران می‌خوانند و سرود ملی ایران را می نوازند و حالا مداح در وصف «امیر دمشق» شروع به خواندن می‌کند و گریزی هم به صحرای کربلا می‌زند.

گریه به اوج می‌رسد. جلوی تابوت را خالی می‌کنند تا زنها، خانواده حاج حسین را برای وداع همراهی کنند.

بعد از آن، نوبت به فرماندهان می‌رسد که حالا چشم تمامی آنها سرخ است و برخی به وضوح گریه می‌کنند. حالت غریبیست که یک مرد می‌گرید.

دومین پیرمرد سپاه همرزمانش را تنها گذاشته است.

راستی یادم رفت. سالها پیش وقتی برای گفتگو با سردار جعفر اسدی -فرمانده وقت نیروی زمینی سپاه- به دفترش رفتم، وقتی حرف از سردار شهید نورعلی شوشتری شد، برگشت و گفت: «ما 3 نفر پیرمردهای سپاه بودیم.» خودش را می‌گفت و نورعلی و حاج حسین را.

البته پیر یعنی وقتی فرماندهان سپاه در جنگ، 22 تا 25 سال داشتند، اینها حدودا 30 ساله بودند.

وداع فرماندهان بیشتر طول می‌کشد و برخیشان را که می‌بینم، به زور از تابوت جدا می‌شوند.

پیکر ابو وهب 3 بار در میدان صبحگاه، روی دست فرماندهان می‌چرخد و سینه زنان او را تا پای آمبولانس بدرقه می‌کنند.

حاج خسین را به معراج شهیدان می‌برند تا روز یکشنبه، که قرار است او بازیگر اصلی بزرگترین اجتماع شهر باشد.

تا یکشنبه 19 مهرماه، میدان سپاه، خیابان پادگان ولیعصر(عج)، حسینیه حضرت زهرا(س)؛ خداحافظ امیر ایرانی دمشق!

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 26
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • زهرا IR ۰۷:۵۹ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۸
    40 4
    شهادتت مبارک که عزیز زینب س
  • اينانلو داعي لو IR ۰۸:۱۱ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۸
    29 4
    بسمه تعالي برادر عزيزم شهادتت مبارك.
  • عباس IR ۰۹:۰۸ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۸
    24 2
    روح مطهرش با سالار شهیدان محشور باد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
  • ايراني IR ۰۹:۲۸ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۸
    24 2
    سردار شهادتت مبارك . شهادت فقط مختص مردان خداست
  • میرتبار IR ۰۹:۲۹ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۸
    27 2
    روحش شاد راهش پر طللوع
  • سید محسن IR ۰۹:۳۷ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۸
    32 2
    سردار شهادتت مبارک
  • فرزند شهید IR ۰۹:۴۰ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۸
    28 2
    خوشا به سعادتد کاش راهی باشد که من هم بروم آرزوی شهادت دارم دلم تنگ برای جبهه جنگ با این کافران
  • محمد IR ۱۰:۲۱ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۸
    15 4
    لبیک یا خامنه ای
  • جعفر IR ۱۰:۲۲ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۸
    23 3
    مرگ یاران خمینی بدون شهادت سخت است شهاد تت مبارک دست ما را بگیر
  • . IR ۱۰:۳۰ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۸
    20 1
    خدا رحمتشون کنه شادی روحشو ن صلوات الهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم یا مهدی ادرکنی
  • سرهنگ بازنشسته نزاجا IR ۱۰:۳۲ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۸
    19 0
    آرام بیارام ای سردار شام که نبودت سخت و غم انگیزست ،لیک حق این بودبا لباس سرخ شهادت بار سفر بندی و به درگاه بی همتایش وارد و زیارت و دیدار همرزمان سالیان دفاع مقدس خوشنودت سازد.فرزندان ایران اسلامی با تمامی وجود یادت را همواره گرامی میدارند.
  • محمود IR ۱۰:۴۰ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۸
    25 2
    اقا سردار خداییش سعادتت خیلی بالاست که با این شرایط به درجه شهادت رسیدی و همچنین خوشا به سعادت خانوادت و فرزندانت که همچین پدری رو داشتن خلاصه پرچمت خیلی بالاست کاش ماهم مث شما بودیم .خیلی مخلصیم محمود از مشهد
  • میلاد IR ۱۱:۰۵ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۸
    0 0
    مقلدان خمینی راهی جز شهادت ندارند. شهید مطهری
  • علی IR ۱۱:۱۰ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۸
    4 1
    سلام اینان سرداران واقعی هستند که فقط به خاطر خدا میجنگند اجرشان با خدا....
  • ایرانی IR ۱۱:۲۴ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۸
    2 1
    روحش شاد یادش گرامی بزرگ مرد میدان جنگ مرد باغیرت سپاه بهترین لقب برای چنین مردانی ****** مدافعان حرم ****** سربازان سردار ابوالفضل العباس
  • غغغغغغغغغغغ IR ۱۱:۴۲ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۸
    3 0
    ای رهبر ازاده آماده ایم آماده....
  • داود IR ۱۱:۵۸ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۸
    3 0
    من به عنوان یک ایرانی به شهادت این چنین عزیزانی از دیار داریوش افتخار میکنم
  • حمید IR ۱۲:۲۶ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۸
    2 0
    روحش شاد ویادش گرامی-خداوندانشاالله باحضرت زینب (س) محشور فرمایند
  • مهدی IR ۱۲:۵۰ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۸
    8 0
    لبیک یا خامنه ای
  • مجيدي IR ۱۳:۰۲ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۸
    9 0
    ديدم درهيجدهمين مجمع پيشكسوتان جهاد وشهادت ودرخانه معلم همدان ودرحضورخانواده هاي معززشهداازخدطلب شهادت كردي روحت شاد وراحت ادامه دارد
  • محمد IR ۱۳:۰۵ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۸
    14 0
    درود بر تو ای سردار بزرگ اسلام راهت را ادامه می دهیم
  • سعید IR ۱۳:۱۹ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۸
    27 0
    روحش شاد و با امیرالمومنین و اولاد معصومش همنشین و همدم باد و انشا اله خانوم زینب (س) شفیع اش در آخرت باد .
  • هاشم IR ۱۴:۰۹ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۸
    0 0
    روحش شاد
  • وحید IR ۱۵:۵۰ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۸
    0 0
    روحت شاد مرد
  • سيد زكريا IR ۱۷:۰۸ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۸
    0 0
    حمد وسپاس خداي يگانه اي را سزاست كه مقام خليفه الهي را به انسان بخشيد و در خلقت اوليه انسان بخودش تبريك داد چون ميدانست چه گهر گرانبهايي در وجود اين انسان نهاده است تا جايي كه او را تا خود خدا با لا ميبرد و اينك اين سردار و تمام شهدايي كه در راه كمال انسان تلاش كرده اند و در اين راه جان خود را تقديم حضرت دوست كرده اند نمونه هاي بارز و آشكار گفته خداوند به فرشتگانش در برابر پرسش فرشتگان (كه خدايا آيا قصد خلقت انساني داري كه جنگ و خونريزي و فساد در زمين داشته باشد ؟)مي باشند كه فرمود من چيزي ميدانم كه شما نميدانيد . شهد شيرين شهادت گواراي وجودش باد و همراهي و همطرازي با بهترين انسانهاي روي زمين براي او قرين اجابت باد . سردار عزيز مارا هم با دعاي خالصانه ات شفاعت كن تا خداوند مهربان نعمت شهادت را بما تقديم دارد . روحت شاد
  • mehdi IR ۲۱:۱۵ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۸
    0 0
    روحش شاد و یادش گرامی