ممنوع کردن ورود هر نوع جنس و کالایی بود که در کارخانهها یا کارگاههای داخلی کشور تولید میشد. مثلاً به محض اینکه کارخانه تختخواب سازی «امیر شرفی بدر» توانست تختخواب ورشویی در ایران بسازد، ورود هرگونه تختخواب فلزی از خارج ممنوع شد. وقتی کارخانه حریربافی چالوس (حالا سالهاست تعطیل و متروک شده است) کراوات و دستمال جیبی تولید کرد، وارد کردن هر نوع کراوات قدغن گردید. این روش را «مرکانتیلیسم» میگویند، یعنی حمایت از تولیدات داخلی و ممنوعیت ورود اجناسی که امکان تولید آن در کشور وجود دارد.
خبرگزاریها خبر دادهاند برابر گزارش گمرک در پنج ماه اخیر 5/6 تن سنگ پا به ارزش 37 میلیون تومان برابر 13 هزار دلار وارد کشور شده است. یک میلیون و 629 هزار کیلوگرم زغال به ارزش 8/4 میلیارد تومان وارد شده است. در سراسر شمال بستههای زغال عرضه میشود که فکر نمیکنم برای مصرف منقل کباب و جوجه کباب بوده باشد و لابد برای کاربرد در منقل و وافور است. نمیدانم کشوری که قرنها از زغال چوب برای پخت و پز و گرم کردن خانهها استفاده میکرده و در بچگی به یاد میآورم هر پاییز و زمستان صدها، بل هزارها بار قاطر زغال چوب از مازندران به تهران حمل میشد و در زغال فروشیهای سرچشمه پایین میدان بهارستان عرضه میشد، اکنون چرا 5/4 میلیارد تومان زغال وارد میکند؟ برابر گزارش مسؤولان شبکه گاز خانگی که در سراسر کشور کشیده شده است، اکنون استفاده از منقلهای گازی در رستورانها و منازل متداول است. مگر ما چقدر تریاکی و اهل منقل داریم که 8/4 میلیارد تومان ارز میدهیم و زغال وارد میکنیم!؟
آخر 101 هزار کیلوگرم خلال چوب کبریت به ارزش 490 میلیون تومان و 5/18 تن پوست دام (گاو و اسب) به ارزش 144 هزار دلار برای کشوری که زمانی مهدپرورش گاو و اسب بوده برای چه؟ تنها 280 میلیارد تومان رخت آویز به میزان 33 هزار کیلوگرم به کشور وارد شده است. طی فقط 5/5 ماه اول سال، طناب و ریسمان و کاغذ سیگار و میخ هم به مقدار زیاد وارد کردهاند، آخر چرا؟ شرم آور نیست؟ طناب برای چی وارد کردهاند؟ نکند برای دار زدن آن کسانی که مجوز ورود این اشیا بنجل را میدهند. چند سال پیش افشا شد میلیونها دلار ارز برای وارد کردن چوب بستنی به خارج فرستادهاند. در اواخر دوران سلطنت شاه برای اینکه پیشرفت تمدن کشور از هر نظر نشان داده شود، صدها هزار دلار برای واردات «ران قورباغه» از فرانسه سفارش داده شد که سر و صدای مطبوعات آن زمان و خود من درآمد که آخر ران قورباغه کی میخورد؟
آن زمان آمریکایی و اروپایی و فرانسوی جماعت در ایران فراوان بود و گفتند این مستشاران دوست دارند ران قورباغه برشته بخورند و اگر اجازه ندهیم قهر میکنند و میروند و کارهایمان میخوابد. اکنون تا زمانی که تصمیم غلط ادغام دو وزارتخانه صنایع و معادن و وزارت بازرگانی سابق بدون توجه مسؤولان به پرسش دقیق و حکیمانه و منطقی مقام معظم رهبري در ماه گذشته بر سر جای خود باقی است، باید منتظر ورود اقلام جدیدی از کالاهایی بود که در کشور بهتر از آن یافت میشود. آخر چقدر زشت است که تاجر بازاری کاسبکار بیعاطفهای سنگ پا که مال قزوین خودمان است و شهرت جهانی و باستانی دارد، از خارج وارد کند. شاید فردا بگویند کرهایها و چینیهای پرشمار داخلی ایران به خوردن گوشت سگ راغب هستند چه ایرادی دارد چند هزار سگ زنده و مرده از خارج وارد کنیم که رضایت این ابنای بشر جلب شود و بیشتر در ایران بمانند و مثلاً بزرگراه شمال را ادامه دهند؟ این وزارت بازرگانی که تند تند مجوز ورود انواع کالاها را میدهد از وزارت صنایع و معادن جدا کنید. باز در خبری خواندم وزیر نیرو ادعا کرده قبض آبی که برایش هر ماه میفرستند 5 تا 6 هزار تومان است! این هم از آن دست خبرهای بشنو و باور نکن. این وزیر محترم طبق قانون اساسی کشور مسلمان ناب است و هر مسلمان به وضو و غسل و حمام نیاز دارد. نوشیدنی هر مسلمان آب است. این وزیر محترم حتماً خانواده شامل عیال و فرزندان هم دارد. آخر چطور میشود مبلغ آب مصرفی ایشان 5 تا 6 هزار تومان باشد؟ آخر تظاهر تا کی و به چه منظور؟ در کشوری که سنگ از خارج وارد میکنند، وزیرش هم باید چنین ادعاهایی داشته باشد!
نظر شما