این مرحله از زندگی، نگرانی و اضطراب را برای والدین و همچنین نوجوانان به همراه دارد؛ زیرا در بعضی موارد نمیدانند باید چه رفتار صحیحی داشته باشند.
در گام اول خانوادهها باید بدانند که تغییرات رفتاری فرزندان طبیعی است. نوجوان در دوران گذر از کودکی به بزرگسالی با پرسشهای مختلفی درباره به شخصیت، آینده، جهان پیرامون و... روبهروست. او به دنبال هویت واقعی خود میگردد و برای رسیدن به آن دست به تجربیاتی میزند که همیشه نتایج خوبی در پی ندارند. مشکلات رفتاری او با والدین عموماً به این دلیل است که دوست دارد تنها باشد و تصور میکند که بزرگترها او را درک نخواهند کرد. گفتوگوهایش با والدین کوتاه است، اغلب در جمع دوستان احساس راحتی میکند و تمایل دارد بیشتر وقتش را با همسالان خود بیرون از منزل سپری کند. در این شرایط والدین باید کاملا هوشیار باشند و با دقت کامل افزون بر کنترل رفتارهای فرزند، در مواقع لازم راهنمایی خود را نیز دریغ نکنند.
مسأله تربیت فرزندان همواره از دوران خردسالی اهمیت بالایی دارد و زمینه ساز رشد و تعالی آنها در آینده خواهد بود. اما در این میان تعلیم اصول تربیتی به نوجوان همیشه کار سادهای نیست که صبر و هوش هیجانی بالایی را میطلبد. آموزش محدودیتها و انتقال ارزشهای مثبت زندگی در این سن اهمیت زیادی دارد؛ زیرا او را برای رشد به سمت بلوغ سالم و درک صحیح مسؤولیتها آماده میکند. بسیاری از والدین نحوه مطلوب این آموزشها را نمیدانند و به همین دلیل نوجوان دچار تضادهایی میشود که ممکن است در آینده مشکل آفرین باشد. اما رعایت سه اصل مهم در این باره بسیار مهم و راهگشا خواهد بود.
اعطای حقوق و وظایف جدید
به طور کلی دختران زودتر از پسران به سن بلوغ میرسند و از حدود 11 تا 12 سال خواستهها و توقعات جدیدی از خانواده دارند. اما پسران کمی دیرتر وارد دنیای نوجوانی میشوند. حدود 13 سال مغرورتر و خود خواه تر شده و رفتارهایی نشان میدهند که براحتی نمیتوان مفهوم آنها را درک کرد.
کودکان دیروز کم کم رشد میکنند و وارد دنیای بزرگسالی میشوند، در حالی که هنوز یک قدم در دنیای کودکی دارند که این تغییر چندان برای آنها ساده نیست. آنها در موجی از آشفتگیهای هورمونی و شخصیتی گرفتارند که باید در این شرایط خود را نشان دهند. نوجوانان نیاز به آموزش دارند و حقوق و آزادیهای بیشتری از والدین طلب میکنند، در حالی که نمیتوانند به طور صحیح درک کنند که این خواستهها و رفتارها برای آنها خطری دارد یا نه.
بهترین واکنش در این شرایط حفظ تعادل میان حقوق و تکالیفی است که به آنها واگذار کرده اید. به عنوان مثال میتوانید به او اجازه دهید که با دوستانش در روز تعطیل به گردش برود، اما فقط در صورتی که تکالیفش را انجام داده باشد و در ساعت مشخصی که با هم توافق کردهاید، به منزل باز گردد.
والدین باید قوانینی وضع کنند که اگر نوجوان به آن بی اهمیت بود، باید منتظر تنبیه و محرومیت باشد. هدف و اهمیت این قوانین به این دلیل است که او بیاموزد زندگی سراسر مملو از اصول، قوانین و توقعاتی است که حتی والدین نیز موظف به رعایت آنها هستند. این نکتهای است که نوجوان باید هر چه زودتر و به طور کامل آن را بشناسد. او باید بفهمد که خواستهها و آرزوهایش به یکباره از آسمان فرو نمیآید و والدین برای کسب پول و تهیه خوراک، پوشاک، وسایل سرگرمی، تفریح و به طور کلی هزینههای زندگی زحمت میکشند.
شما باید از فرزند نوجوان خود انتظار داشته باشید که مسؤولیت تحصیل و همه اعمال و رفتارهایش را بپذیرد. به او یادآوری کنید، اگر قوانینی را وضع کردهاید، آنها ثابت و بدون تغییر خواهند بود.
اگر یک روز از یک رفتار یا عملکرد نادرست چشم پوشی کرده و روز دیگری به همان دلیل فرزند خود را سرزنش کنید، او مفهوم احترام و رعایت قوانین را درک نخواهد کرد و دچار تعارض میشود.
آموزش به شیوه مثبت: «تقویت رفتار» پیش از مجازات
بعضی از والدین دچار این اشتباه میشوند که فرزندان نوجوان خود را دایم با سرزنش، جر و بحث، رفتارهای نادرست و ... تنبیه میکنند. اما بسیار مهم است که تعادل صحیحی میان پاداش و مجازات وجود داشته باشد.
این مثال را در نظر بگیرید. فرزند شما امتحان مهمی داشته و حالا با نتیجهای بد به منزل بازگشته است. تصور کنید، شما به او میگویید که دانش آموز بسیار تنبلی است و هیچ وقت در زندگی موفقیتی به دست نمیآورد.
این واکنش هیچ تأثیر مثبت و آموزشی نخواهد داشت؛ زیرا سبب ایجاد احساسات منفی در او شده اید و بخصوص اعتماد به نفس او را بسیار تضعیف کرده اید. بهتر است در چنین شرایطی در مورد روند امتحان و علت عدم موفقیت صحبت کنید. به نوجوان بگویید که تا چه حد به او اعتماد دارید و مطمئن هستید که در مراحل بعد موفق میشود؛ زیرا او توانایی این کار را دارد.
زمانی که نوجوان اشتباهی میکند، به او فرصت جبران در زمانی دیگر را بدهید، اما هرگز او را شکست خورده ندانید و با روش نادرستی از او انتقاد نکنید. بهترین راه حل ارایه راهکارهای دقیق و اعتماد به نفس بخشیدن است و مطمئن باشید که تأثیر سازندهتری از تنبیههای مداوم خواهد داشت.
ارتباط مطلوب، سازنده و تقویت اعتماد به نفس
سعی کنید همواره در طول روز اوقاتی را برای گفتوگو و همراهی با فرزند نوجوانتان داشته باشید. به عنوان مثال در مورد اتفاقاتی که در مدرسه افتاده است، صحبت کنید. اما مراقب باشید که گفتوگو به سمت بایدها و نبایدها پیش نرود. شما افزون بر اینکه والد فرزندتان هستید باید راهنمای خوبی نیز برای او باشید که این امر تنها با ارتباط مداوم شکل میگیرد و نیاز به اعتماد عمیق میان شما دارد.
شرایط خانه نباید طوری باشد که نوجوان تمام روز را در اتاق خودش سرگرم کار با رایانه یا گوش دادن به موسیقی بگذراند و فقط برای صرف غذا یا گردش با دوستانش بیرون بیاید.
با انجام فعالیتهای مشترک در منزل از سنین کودکی ارتباط نزدیکی با فرزندتان ایجاد کنید. این روابط مانع از دوری فرزندان از والدین میشود.
هنگام غذا خوردن تلویزیون را خاموش کنید و با بچهها در مورد علاقهها و سلیقه ها، ارتباط با دوستان، اتفاقات مدرسه و ... صحبت کنید. به خاطر داشته باشید، این گفتوگوها باید در کمال آرامش شکل گیرد.
شما به عنوان پدر و مادر باید شرایطی ایجاد کنید که فرزندان بتوانند روی شما به عنوان یک حامی همیشگی حساب کنند. اجازه ندهید تصویر والدی که همیشه سرزنش، تنبیه و انتقاد میکند و هیچ کمکی ندارد، در ذهن آنها شکل بگیرد.
در نتیجه باید گفت، تربیت نوجوانان ساده نیست و هیچکدام از ما نمیتوانیم ادعا کنیم که همه اصول رفتار درست با آنها را به طور کامل میدانیم. با این حال، مطمئن باشید که با خوشبینی، عشق و اراده میتوانید نوجوانان خود را به عنوان افرادی عاقل، مسؤولیت پذیر، مستقل و توانا در اداراه زندگی خود تربیت کنید. در این صورت افراد شاد و خوشبختی خواهند بود که میدانند برای رسیدن به اهداف خود باید تلاش کنند و درک میکنند که احترام لازمه ایجاد روابط دوستانه و خانوادگی موفق است.
هوش هیجانی همواره برای افق دید مثبت لازم است که باید از دوران کودکی در وجود فرزندان شکل گیرد.
نکته بسیار مهم دیگر در تربیت فرزندان این است که پدر و مادر باید در اجرای اصول تربیتی با هم همفکر باشند تا بتوانند ارزشهای مشترکی را به آنها انتقال دهند.
منابع: www.Ameliore ta sante.fr
www.Passportsante.fr
نظر شما