کاوه مدنی، دانشمند ایرانی برجسته جهان در علوم زمین می گوید: « ما بدون علوم انسانی نمی توانیم در راه حلهای مهندسی موفق شویم از این رو باید برای اعاده حیثیت علوم انسانی مبارزه کرد.»

روایت دانشمند برتر از مبارزه برای علوم انسانی/ علت ناکامی مهندسان

 اتحادیه علوم زمین اروپا کاوه مدنی، استاد مدیریت آب و محیط زیست امپریال کالج لندن، را به عنوان یکی از چهار دانشمند جوان برجسته در علوم زمین در سال ۲۰۱۵ میلادی معرفی کرد. اتحادیه علوم زمین اروپا (EGU) که با تلفیق انجمن ژئوفیزیک اروپا (EGS) و اتحادیه اروپایی علوم زمین (EUG) در سال ۲۰۰۲ میلادی تشکیل شد، سالانه هشت جایزه اصلی به محققان برتر در شاخه های مختلف علوم زمین در سطح جهانی اهدا می کند که از میان آنها چهار جایزه «آرنه ریچتر» بوده و به چهار «دانشمند جوان برجسته» اهدا می شود. مدنی، یکی از دریافت‌ کنندگان جایزه «آرنه ریچتر» است که از سال ۲۰۰۴ میلادی به دانشمندان جوانی اهدا می ‌شود که دستاوردهای موفقی در رشته‌ های مختلف علوم زمین داشته‌ اند.

وی در تحقیقاتش تئوری های اقتصادی و رفتارشناسی را وارد حوزه مدیریت آب کرده است. اتحادیه علوم زمین اروپا، مدنی را به دلیل «سهم بنیادی تحقیقاتش در تلفیق نظریه ها و روش های متفاوت تحلیل تصمیم گیری در سامانه های مدیریت آب» حائز دریافت این جایزه دانست.

همچنین در سال ۲۰۱۲ میلادی، کاوه مدنی از سوی انجمن مهندسین عمران آمریکا به عنوان یکی از ده «چهره جدید مهندسی عمران» انتخاب شده بود. وی یکی از محققان ایرانی است که به تلفیق حوزه علوم انسانی با سایر رشته ها پرداخته است.

تحقیقات و مقالات مدنی در نشریات بین المللی مختلف از جمله نشریه علمی مدیریت و برنامه‌ ریزی آب در سال ۲۰۱۲ میلادی درباره «مناقشات ناشی از انتقال آب در کالیفرنیا» و مقاله دیگری در نشریه علمی اقتصاد بوم شناسی (اکولوژی) در مورد «اختلافات و مذاکرات بین‌ المللی در مورد تغییر اقلیم و نحوه کاهش گازهای گلخانه‌ ای» به ایجاد مسیری جدید در تحقیقات مدیریت منابع آب کمک کرده‌ است.

مدنی دارای درجه دکترا در رشته مهندسی عمران و محیط زیست از دانشگاه کالیفرنیا، کارشناسی ارشد منابع آبی از دانشگاه «لوند» سوئد و مدرک کارشناسی در رشته مهندسی عمران از دانشگاه تبریز است.

محقق جوان برجسته جهان در علوم زمین در گفتگو با مهر از علاقه اش به علوم انسانی و تلاشش در راستای تلفیق آن با علوم مهندسی گفت. مشروح این گفتگو در زیر آمده است:

* به عنوان اولین سوال درباره جزئیات جایزه ای که اخیرا از سوی اتحادیه علوم زمین اروپا به شما تعلق گرفت، بفرمایید؟

گروهی هشت نفره متشکل از کشورهایی مانند امریکا، فنلاند، سوئد و ایتالیا من را برای دریافت این جایزه کاندیدا کردند که دو نفر از این گروه هشت نفره را دو محقق ایرانی با نام های «امیر آقا کوچک» و پرفسور «سروش سروشیان» تشکیل می دادند، این افراد در زمینه مدیریت و منابع آب در رده جهانی بسیار شناخته شده و مطرح هستند.

دریافت این جایزه خوب است اما زمانی لذت بخش تر می شود که من به عنوان یک ایرانی موفق به دریافت این جایزه شدم. در جوایز اصلی و از سال ۱۹۸۳ میلادی، این اولین باری است که یک ایرانی موفق به دریافت یکی از جوایز اصلی این اتحادیه می شود. البته امیدوارم که سهم ایرانی ها در دریافت چنین جوایزی هر سال نسبت به سال گذشته پیشرفت داشته باشد. اما در رابطه با شرایط دریافت این جایزه باید بگویم، جوایز اتحادیه علوم زمین اروپا به یک اختراع مهم و منحصر به فرد تعلق نمی گیرد بلکه با توجه به سوابق تحقیقاتی محقق به پروژه های تحقیقاتی اختصاص می یابد تا نشان از اهمیت و جایگاه تحقیقات و مطالعات در پیشبرد علوم مختلف باشد.

در سال ۲۰۱۰ میلادی، من اولین نظریه بازی ها را در حوزه مدیریت منابع آب مطرح کردم. سپس به تلفیق نظریه‌ بازی‌ ها و روش های متفاوت تحلیل تصمیم گیری با سامانه های مرسوم مدیریت منابع آب که منجر به ایجاد نگرشی جدید در مدل های مدیریت منابع آب شد، پرداختم که مورد توجه قرار گرفت و در نهایت باعث شد موفق به دریافت این جایزه شوم.

* آقای مدنی یکی از نکات بارز و با اهمیت تحقیقات شما که منجر به دریافت جایزه نیز شد تلفیق علوم اقتصادی و رفتارشناسی با علوم مهندسی است. این موضوع یکی از نمونه های بارز کاربردی کردن علوم انسانی به شمار می آید. لطفا درباره این تلفیق بیشتر توضیح دهید.

من سعی کردم تئوری های اقتصادی و رفتارشناسی را بیشتر وارد حوزه مدیریت منابع آب کنم و معتقدم هر چه مسائل آبی و زیست محیطی پیچیده تر شوند، علوم انسانی و اجتماعی نیز بیشتر وارد این حوزه شده و با علوم آبی و مهندسی و هیدرولوژی تلفیق می شوند. این موضوع در حالی است که با استفاده از «نظریه بازی ‌ها و منابع آب» می توان به این نتیجه رسید که مدل‌ های مورد استفاده برای شبیه‌ سازی و بهینه‌ سازی مدیریت منابع آب به دلیل داشتن اشکالاتی اساسی قابل اعتماد نیستند.

نظریه بازی ها در واقع یک شاخه از رشته اقتصاد است که بین اقتصاد، تحقیقات در عملیات یا مهندسی سیستم ریاضی و رفتارسنجی قرار می گیرد. با استفاده از این نظریه به سنجش رفتارهای مختلف در موقعیت های متفاوت پرداخته می شود، بدین معنا که من قبل از انجام هر حرکتی باید به واکنش مخاطب و همینطور واکنش های خودم دقت لازم را داشته باشم.

* در تحقیقات گذشته یا آینده شما نیز می توان ردپایی از علوم انسانی را پیدا کرد؟

بله، خیلی زیاد. من از دوران مدرسه شخصا به علوم انسانی بسیار علاقه مند بودم به طوری که در زمان مدرسه و انتخاب رشته نیز تمامی مشاورهایم به من پیشنهاد می دادند که رشته حقوق را برای ادامه تحصیل انتخاب کنم و ریاضی آخرین رشته ای بود که به من توصیه می شد اما من وارد رشته مهندسی شدم.

در دوران فوق دکترا با شخصی کار می کردم که فارغ التحصیل رشته اقتصاد و متخصص نظریه بازی ها بود. در واقع، ایشان از علوم مهندسی اطلاع چندانی نداشت و من نیز از علوم اقتصاد آن طور که باید و شاید اطلاعی نداشتم اما همکاری های خوبی بین ما شکل گرفت.

جالب است که همکاران مهندسم مرا متهم به محققی می کنند که در علوم انسانی فعالیت داشته و اطلاع دقیقی از ریاضی ندارد. از سوی دیگر، همکاران علوم انسانی نیز با مشاهده رزومه مهندسی ام مرا به عنوان شخصی که اطلاعی از علوم انسانی ندارد، خطاب می کنند.  

در خاطرم هست، زمانی که
مقاله ای را برای داوری و چاپ در نشریه «اقتصاد اکولوژی» ارسال کرده بودم، تقاضا دادم که مقاله بدون اسم برای داوری فرستاده شود زیرا این موضوع که نگارنده این مقاله از دپارتمان مهندسی بوده بر نظر داوران تاثیر می گذاشت. زیرا محققان اقتصادی معتقدند مهندس ها نمی توانند وارد حوزه آنها شوند همانطور که مهندسی ها معتقدند اقتصادی ها نمی توانند در حوزه آنها مقاله بنویسند.  

* علوم انسانی همواره با نگاه محجورتری نسبت به سایر رشته ها مانند ریاضی یا پزشکی دیده شده و این موضوع یکی از مشکلات این حوزه است. در ابعاد بزرگتر حتی به مدیران عالی رتبه نیز ختم می شود. مدیران و مسئولان بیشتر از بخش های فنی - مهندسی انتخاب می شوند تا رشته های علوم انسانی و این زنجیره همچنان ادامه پیدا می کند. به نظر شما چرایی این موضوع از کجا ناشی می شود؟

محجور بودن علوم انسانی نسبت به سایر رشته ها مشکلی است که تنها به ایران محدود نمی شود. من حتی برای دانشجویان فوق لیسانس و دوره دکترای خودم که با علوم انسانی سر و کار دارند برنامه تحصیلی و کار مدونی تنظیم می کنم تا پس از فارغ التحصیلی در یافتن شغل با مشکل مواجه نشوند.

به تمامی شاگردانم توصیه می کنم برای اینکه در یافتن شغلی مناسب پس از فارغ التحصیلی موفق باشید واحدهای سخت مهندسی را نیز بگذرانید تا بتوانید قابلیت های خود را در برابر آن دسته از افرادی که مهندسی خوانده اند به اثبات برسانید. به آنها توصیه می کنم که در صورتی که واحدهای سخت مهندسی را نگذارنید و اطلاعی از این علوم نداشته باشید، به شما می گویند، به دلیل عملکرد نامطلوب و ضعیف درسی در رشته مهندسی به رشته علوم انسانی روی آورده اید.

اما باید گفت این نگاه در خارج از کشور در حال تغییر است و بودجه های تحقیقاتی که وارد پروژه های مطالعاتی می شود، شما را ملزم می کند تا از کارشناسان و محققان علوم انسانی در تیم خود استفاده کنید که این سیاست می تواند تحول عظیمی را در این حوزه به دنبال داشته باشد.

یک پدیده در علوم مدیریتی وجود دارد که می گوید: « موفقیت برای موفق». بدین معنا که شخص در برهه ای از یک زمان یا مکان خاص به موفقیت بزرگی دست پیدا کرده که در نتیجه حصول این موفقیت مهم تر شده و هر چه پیش می رود، منابع و بودجه های بیشتری را به خود اختصاص می دهد. برای مثال : رقابت شهر تهران با سایر شهرهای ایران یا کلان شهرها در رقابت با روستاها. برنامه ریزها همیشه منابع یا امکانات بیشتری را به شهرهای بزرگتر یا جذابتر اختصاص می دهند در نتیجه دائما تهران از تفاوت بیشتری با سایر شهرها برخوردار می شود.

یا این مثال را در مورد دانشگاه ها نیز می توان شاهد بود. مثلا دانشگاه شریف یا تهران که معمولا با اسم بهترین دانشگاه های ایران شناخته می شوند، بهترین دانشجوهای ایران را جذب می کنند اما شاید لزوما این دانشگاه ها از سیستم آموزشی خوب و استانداردی بهره مند نباشند اما بهترین ها را جذب می کنند و بهترین ها می توانند در آینده تبدیل به برترین ها شوند.

بخش دیگری از سوال شما چرایی انتخاب اکثریت مدیران از میان مهندسان یا پزشکان بود. این چرخه معیوب در غرب نیز دیده می شود و ادامه پیدا می کند و دائما در حال بدتر شدن است. اما همانطور که گفتم این نگاه در کشورهای پیشرفته در حال تغییر است و در حال حاضر به قطعیت تلفیق علوم انسانی و مهندسی پی برده اند.

* به نظر شما که مهندسی خوانده اید اما به علوم انسانی علاقه دارید و سعی در استفاده از این علوم دارید چگونه می توان علوم انسانی را در ایران کاربردی کرد؟

اول اینکه برنامه ریز و سرمایه گذاری که بودجه می دهد مانند دستگاههای اجرایی باید به این قضیه علاقه مند باشند. وزارت علوم که الان دنبال نخبه پروری است فکر نکند فقط اختراع و تکنولوژی است که اهمیت دارد. درباره همین جایزه همه به من می گویند این جایزه به دلیل چه اختراعی به شما تعلق گرفت. در حالی که همانقدر که یک اختراع می تواند جذاب باشد یک پروژه تحقیقاتی هم جذابیت و اهمیت دارد. از سوی دیگر افرادی که مانند من در علوم مهندسی تحصیل کرده اند باید تلاش کنند که نگاه خود را گسترش دهند. آن دسته از افرادی که علوم انسانی خوانده اند نیز باید حیثیتی به این علوم نگاه کنند.

همچنین باید برای انتشار فعالیتهایی که در حوزه علوم انسانی شده مبارزه کرد. استاد دکترای من اوایل جرأت نمی کرد در مقالات اسمش را کنار اسم من قرار دهد. اعتماد نداشت. اوایل من تنها نویسنده مقالاتم بودم. به هر حال باید این مبارزه ادامه پیدا کند تا به تدریج همه به ویژه مهندسان بفهمند که باید به علوم انسانی در تحقیقاتشان توجه کنند. در واقع آنها باید بدانند که موفقیتشان وابسته به اجتماع است. مهندسان ما راه حلهای زیادی برای بحران آب در کشاورزی و دریاچه ارومیه ارائه می دهند. اما این راه حلها آکادمیک و تحقیقاتی است واقعیت اجتماع در این راه حلها نادیده گرفته می شود. بسیاری از آنها درک درستی از دینامیک رفتاری اجتماع ندارند به همین دلیل بسیاری از این راه حلها راه به جایی نمی برد.

* از کلمه «مبارزه» استفاده کردید، دقیقا مبارزه بر سر چه چیزی؟

مبارزه لزوما دعوا نیست. این مبارزه برای اعاده حیثیت یا اثبات اهمیت علوم انسانی است. باید در چارچوب موجود نظام آموزشی تغییرات ایجاد کرد. ما بدون علوم انسانی نمی توانیم در راه حلهای مهندسی موفق شویم یکی از دلایل وضعیت الان در محیط زیست و آب این است که علوم انسانی و اجتماع را به درستی درک نکرده ایم.

*شما خودتان هم برای این موضوع مبارزه کرده اید؟

بله تا حدی. واقعیت این است که من استاد مهندسی ام و با وجود اینکه در دپارتمان بین رشته ای فعالیت می کنم اما وقتی می خواهند ارتقا را بسنجند پرونده من را برای افرادی که در حوزه آب کار کرده اند می فرستند و نشریه ای که در علوم آبی شناخته نشده باشد و من در آن مقاله داشته باشم، از نظر آنها بی ارزش است. این در حالی است که به جرأت می توانم بگویم که مقالاتی که در نشریات اقتصادی کار کرده ام سخت تر بوده است. من مجبور بودم با رعایت استانداردها و چهارچوبی مشخص به کارهایی بپردازم که خودم نیز به آنها علاقه داشتم. این یعنی مبارزه.

*و سخن آخر در باب اهمیت علم انسانی از دیدگاه یک مهندس؟

ما نوبل مهندسی نداریم اما نوبل در علوم انسانی داریم این اهمیت علوم انسانی را می رساند. باید تلاش کنیم تا بچه ها را به علوم انسانی علاقه مند کنیم و آنها را از انتخاب رشته های علوم انسانی منصرف نکنیم.

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.