رقیه توسلی : آذرماه است و مازندران عجیب با عطر پرتقال و نارنگی و لیمو درآمیخته است ، با رایحه ای که هرسال در قلمرو پادشاهی پاییز به راه می افتد.

 آغاز برداشت مرکبات از باغ های شمال

سوز و سرما بی امان شلاق می زند اما دستان خسته باغدار و کارگر رنگ های جادویی را از شاخساران این سرزمین می چینند و در جعبه ها تلنبار می کنند.

باور کنید درخت ها هم لحن و لهجه دارند... مثل درختان نارنجی و لیمویی مرکبات که هرسال لهجه پاییز به خود می گیرند. لهجه باغ هایی که زیر چک چک باران ، آوازهای شمالی سر می دهند.

باور کنید دستان کارگران هم لهجه دارند... لهجه پینه بسته زمخت یا خراشیده ترک برداشته. که فصل به فصل پوست می اندازند و لحن تازه تری به خود می گیرند. لحن شالیزارِ تابستان ، لحن گندمزارِ پاییز و لحن صیفی جاتِ بهار...

اینجا شمال است و ادغام رنگ ها و برگ های سبز درختان ، غوغا به پا می کند. دیدن آفریدگاری که با مهربانی و بخشندگی هرروز از کوچه باغ های بهشتی این دیار می گذرد...

باور کنید خوشبختی هم گاهی لهجه دارد... لهجه هوهوی باد در میان شاخ و برگ های درهم تنیده و لهجه خنک صبحگاهانی که آفتاب به جعبه های نارنجی پرتقال ها چشمک می زند.

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.