کار فرهنگي سخت، ديربازده و زمان بر است؛ بخصوص اگر قرار باشد در يک محيط علمي و پژوهشي و با رويکردي همه جانبه نگر انجام شود، اما در عين حال جذاب و شيرين هم هست، اگر به علاقه‌مندان و عاشقان واقعي‌اش واگذار شود.

دانشگاه جاي کار فرهنگي واقعي است

با اين حساب جايي که بايد کارهاي بزرگ و جدي فرهنگي کشور را پيش ببرد و در زمينههايي که در آن عقب ماندگي و مشکل داريم، پژوهش و نظريه پردازي کند؛ پايگاههاي علمي بويژه دانشگاههاي کشور است.

دانشگاهها بايد در چارچوب برنامههاي کلي مهندسي فرهنگي کشور، آسيبهايي را که روياروي جامعه ماست، به صورتي دقيق و شفاف بشناسند و با تقسيم کاري انديشيده و آگاهانه، به پژوهش در اين عرصهها بپردازند.

جامعه ما در سالهاي اخير با چالشهايي جدي و قابل توجه در حوزههاي فرهنگ عموميروبه رو بوده و اگرچه براي برون رفت از مشکلات، اقدامها و
برنامه ريزيهاي پراکنده اي صورت گرفته است، هنوز ما در اين حوزهها با چالشهاي واقعي و مهمي روبهرو هستيم. در حوزههاي فرهنگي ديگري چون ادبيات و فرهنگ مکتوب نيز ما با مشکلاتي روبرو هستيم که هميشه موجب شده است اهل فرهنگ و ادب از اين مشکلات ديرپا و سخت، شکايت کنند و کسي به درد دل آنها اعتنايي نکند.

در اين وضعيت اگر دانشگاههاي ما به جاي پرداختن به اموري که دردهاي جامعه است و بايد براي چاره کردن آنها درست و دقيق و علمي انديشيد و عمل کرد، به اقدامهاي نمايشي و جذابيتهاي کاذب روي آورند، اين مشکلات عميق تر خواهد شد و اميدي به برطرف شدن آنها نخواهد بود.

سالها پيش جريان اصلي توليد در حوزههاي فرهنگي کشور بر دوش دانشگاهيان، استادان و دانشجويان بود. نسلي از دانشجويان خوشفکر و پويا توانسته بودند با جدي گرفتن فضاي علمي و پژوهشي دانشگاهها و بهرهمندي از امکاناتي که در اختيار داشتند، کارهاي بزرگ و خيره کنندهاي در اين عرصه انجام دهند. گردهماييها و نشستهاي فرهنگي و هنري در دانشگاههاي کشور رونق داشت و دانشجويان به جاي فکر کردن به اردوهاي مختلط و سوت زدن در کنسرتها، در نشستهاي جدي علمي و ادبي به ارتقاي سطح تواناييهاي فردي خود و توليد آثار ارزشمند و ماندگاري توفيق يافته بودند.

امروز هم اين چنين استادان و دانشجوياني در مجموعه مؤسسههاي آموزش عالي کشور کم نيستند، اما کمرنگ شدن و به چشم نيامدن فعاليتهاي آنان تحت تأثير رويکردهاي کلي مجموعه مديريتي دانشگاههاست. مسأله اصلي اين است که فرهنگ در اين مجموعه اولويت خود را از دست داده است. التهابهاي سياسي و مديريتي از يک سو و مظلوم ماندن فرهنگ در تقسيم بودجهها و امکانات از سوي ديگر موجب شده است؛ پيشتازي دانشجويان در اين حوزهها يا از دست برود يا تحت شرايط کلي جامعه چندان نمودي نداشته باشد.

سالها قبل جشنوارههاي دانشجويي در رشتههاي هنري، ادبي و فرهنگي پر رونق بود و رويدادها و دورههاي پرشماري در اين حوزهها در دانشگاههاي سراسر کشور بخصوص دانشگاههاي بزرگ برگزار ميشد، اما امروز اين جشنوارهها يا از فقر بودجه و امکانات مينالند و يا برگزار نميشوند. در عوض کارهاي کم اثر، تبليغاتي و همراه با هيجانات زودگذر در اولويت قرار گرفته است. تا در بر اين پاشنه بچرخد و درهاي دانشگاه به روي اهالي فکر و فرهنگ بسته باشد و دانشجويان با استعداد و با ايماني که ميتوانند باري از دوش مشکلات کشور بردارند و با خلق آثار ارجمند، فرهنگ کشور را به جلو ببرند؛ شناسايي و حمايت نشوند، برآيند دانشگاهها در اين عرصه همان اردوها و برنامههاي هيجاني و کم فايده اي است که اين روزها در دانشگاههاي کشور خبرهايش را ميشنويم.

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.