گروه هنر - مهدي نصيري - امروز اگر بخواهيم مهم‌ترين مشکلات تئاتر کشور را فهرست کنيم، شايد بعد از کمبود امکانات و سالن‌هاي نمايش در شهرهاي مختلف، يکي از مهم‌ترين مسايل مي‌تواند به اقتصاد تئاتر و بحث گيشه تئاتر‌ها مربوط باشد.

دولت تئاتر را رها کرده است

 مسألهاي که هنرمندان تهران، مراکز استانها و ديگر شهرهاي کشور آن را به عنوان يکي از مهمترين مشکلات تئاتر ايران بر ميشمارند. افزايش شمار هنرمندان و دانشآموختگان تئاتر در ادامه تأسيس رشته هنرهاي نمايشي در دانشگاههاي سراسر کشور يکي از دلايلي است که موجب شده بحث اشتغال و در آمدزايي در تئاتر امروز بيشتر از هر وقت ديگر در حوزه فرهنگي و بويژه در مورد تئاتر مطرح باشد.

مطرح شدن مسايل مختلف پيرامون اشتغال در تئاتر امروز بيش از هر زمان ديگري اقتصاد تئاتر را به عنوان يک چالش بزرگ در حوزه فرهنگ و هنر کشور مطرح ساخته است. آيا تئاتر ميتواند بدون حمايت و کمک مالي دولتي در ايران حيات داشته باشد و هنرمندان تئاتر تضميني براي درآمدزايي از راه توليد تئاتر در کشور ما دارند؟

 

 خداحافظي مديريت دولتي با توليد تئاتر

چند سالي است که تئاتر ما بر خلاف جريان حيات آن در ديگر جوامع، به حال خود رها شده است. کمترين کاري که مديريت تئاتر در سالهاي اخير براي اين هنر انجام داده، شايد به راه اندازي ناقص برخي سالنهاي تئاتري در کشور و بالا بردن تابلوهاي تئاترشهر در برخي استانها محدود بوده است.

اما حالا چالش بزرگتر اين است که گروههاي تئاتري نيمه حرفهاي (که تازه تعداد اين گروهها هم زياد نيست) تحت چه شرايطي ميتوانند در سالنها به توليد تئاتر بپردازند؟ آيا يک گروه در صورت استمرار فعاليت و توليد مداوم تئاتر قادر به تأمين مخارج خود خواهد بود؟ پاسخ روشن است. خير!

تأمين مخارج يک تئاتر شامل دستمزد عوامل اجرايي و فني، بازيگران و... نيز ساخت دکور و لباس و ديگر ملزومات پرخرج از دو راه امکانپذير است. اول، حمايت مالي دولتي و غيردولتي! اما در اين رابطه مسأله مهم اين است که بخش غيردولتي به عنوان يک حاميبا رسالت فرهنگي در ايران وجود ندارد. دليل آنهم تنها به تئاتر و چگونگي توليد و تبليغ آن برنميگردد.

 مسأله اين است که بخش خصوصي و غير دولتي، تئاتر را يک محصول فرهنگي داراي مخاطب نميداند. منطقي است که بخش خصوصي در صورتي از يک تئاتر حمايت کند که از آن سود اقتصادي يا تبليغاتي ببرد. اما از آنجا که مديريت دولتي در تمام چهار دهه اخير مشغول برگزاري جشنوارهها (با شعار تئاتر براي همه اما در عمل براي بخش محدود و خاصي از هنرمندان تئاتر) بوده و هيچگاه برنامه و سياستي براي نزديک کردن و هدايت تئاتر و تماشاگر به سمت يکديگر نداشته است و تئاتر ايران هم در همه اين سالها نتوانسته به عنوان يک مقصد فرهنگي براي تماشاگر قرار بگيرد.

مديريت دولتي در سي سال اخير بيتوجه به سياستهاي کلان و بيآنکه برنامهاي در ارتباط با فرهنگسازي و هدايت توليدات تئاتري به سمت مخاطبان داشته باشد، تنها به برگزاري جشنوارهها و بيلان سازي و نيز حمايت مالي از هنرمندان خاص مشغول بوده است. بنابراين مديريت و سياستهاي اشتباه دولتي، تئاتر را خاص و خاصتر کرده است.

 تازه در شرايطي که با وجود مشکلات بسيار زياد سايهاي از تئاتر خصوصي در شهرهاي مختلف در حال شکلگيري است، اين مديريت نه تنها در راستاي توسعه و حمايت از آن برنيامده، بلکه حتي در پي پيروي از اين جريان و سود بردن از مسير ناهموار، آشفته و نامنظم تئاتر شبهخصوصي است.  از سوي ديگر از چند سال پيش و بدون هيچ برنامه و سياستي دولت يکباره دست از حمايت از توليد تئاتر برداشته و تمام فعاليتهايش در حوزه تئاتر را به برگزاري جشنوارههاي تئاتري معطوف کرده است.

 

 يک کاري کنيد، يا اختيار بدهيد

دومين راه استقلال اقتصادي تئاتر در شرايطي که بخش خصوصي و غيردولتي رغبتي به حمايت ندارد و مديريت دولتي هم بعد از سي و اندي سال از زير بار حمايت شانه خالي ميکند، فروش بليت و تأمين هزينههاي توليد است. اما فروش بليت وابسته به استقبال تماشاگران و مخاطبان از تئاتر است که البته پيشتر هم به گونهاي ديگر اهميت آن مورد تأکيد قرار گرفت.

 متأسفانه تئاتر نه تنها در استانهاي کشور، بلکه حتي در تهران هم به دلايل مختلف از جمله محدوديت زمان اجرا، محدوديتهاي نظارتي، فرهنگ تماشاي تئاتر، وضعيت اقتصادي تماشاگران تئاتر و... نميتواند از نظر اقتصادي متکي به گيشه تماشاگرانش باشد.

واقعيت اين است که با يک حساب و کتاب ساده ميتوان فهميد که تئاتر با وضعيتي که در کشور براي آن ترسيم شده است، حتي در صورت نزول به سطوح کيفي بسيار پايين باز هم نميتواند امنيت اقتصادي توليدکنندگانش را تأمين کند.

 اگر تصميم براين نباشد که هنرمندان تئاتر فقيرانه در دشوارترين شرايط ممکن کارکنند، تنها حمايت دولتي است که ميتواند جريان حيات تئاتر را مثل تئاتر در همه جاي دنيا، در ايران نيز تضمين کند. حمايتي که البته ميزان آن امروز در تئاتر ما اگر هيچ نباشد، نزديک به هيچ است. مشکل امروز تئاتر ايران و البته تئاترشهرها مشکل مالي است. مشکلي که متأسفانه نه مديران تئاتر، بلکه تنها و تنها هنرمندان تئاتر با آن ميسوزند و ميسازند.  آيا مديريت دولتي تئاتر آنچنان که امروز وجود دارد، مشکلي را حل ميکند؟ آيا وقت آن رسيده که مديريت تئاتري همه اختيارها، برنامهها و نظارتها را به گروهها واگذار کند؟ وضعيت ادامه حيات و رونق تئاترشهرها در استانها شايد حالا در گرو پاسخ به اين پرسشها باشد.

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.