گروه فرهنگی- زهره کهندل - شب گذشته،-دوشنبه شب نهم آذر- شبی پرافتخار برای ایرانیان بود. یک پژوهشگر ایرانی، برنده یک جایزه معتبر جهانی شد.

جایزه جهانی مبارزه با سلاح‌های شیمیایی برای «پدر علم سم شناسی ایران»

پروفسور «مهدی بلالی مود»، پدر علم سم شناسی ایران و پزشک مجروحان شیمیایی و بیماری‌های بیولوژیکی، دوشنبه شب، برنده جایزه جهانی مبارزه با سلاح‌های شیمیایی شد. او و دکتر «السترهی»، متخصص سم شناسی بالینی از انگلستان موفق به دریافت جایزه سازمان جهانی منع گسترش سلاح‌های شیمیایی شدند. این دو دانشمند در حضور نمایندگان رسمی ‌192 کشور عضو این سازمان، جایزه را کسب کردند. استاد بلالی به پیشنهاد کنوانسیون ملی مبارزه با سلاح‌های شیمیایی ایران به عنوان نامزد دریافت جایزه سازمان جهانی منع گسترش سلاح‌های شیمیایی انتخاب و پس از بررسی‌های این سازمان با توجه به فعالیت‌های چشمگیر و ارزشمندی که در این عرصه داشته، برگزیده شد. پیش از سفر استاد به هلند برای دریافت این جایزه، با او گفت و گو کردیم که می‌خوانید.


   فرزند مود
نیمه شهریورماه سال 21 بود که در روستای مود به دنیا آمد. آن زمان مود این‌قدر بزرگ نبود، روستایی بود از توابع بیرجند. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در مود، زاهدان و بیرجند گذراند. قدیم‌ها دو رشته طبیعی و ریاضی بود. دکتر بلالی به خاطر علاقه به رشته شیمی ‌و تأثیری که دبیر شیمی‌روی او داشت، کنکور شیمی‌ داد و به این امید که شاگرد اول‌‌های هر رشته را بورسیه خارج از ایران می‌کنند، سال اول و دوم را شاگرد اول شد، ولی آخر سال دوم اعلام کردند که چون شاگرد اول‌هایی که به خارج از ایران بورسیه شده‌اند بر ضد رژیم شاه فعالیت کرده‌اند، دیگر شاگرد اول‌ها را بورسیه نمی‌کنند. او تعریف می‌کند: آن زمان ایران، کارشناسی ارشد و دکترای رشته شیمی‌ نداشت. وقتی دیدم که با لیسانس شیمی‌ یا باید دبیر شوم یا در یک کارخانه کار کنم، این مرا اغنا نمی‌کرد، برای همین کنکور پزشکی دادم و قبول شدم. می‌خواستم شیمی ‌را ر‌ها کنم که رئیس دپارتمان شیمی ‌از من حمایت کرد. همزمان سال سوم شیمی ‌و سال اول پزشکی را خواندم تا در خرداد سال 1343 خورشیدی لیسانس شیمی‌گرفتم.

  در دسترس همه
وقتی دانشجوی پزشکی بود، شیمی‌هم تدریس می‌کرد. او از وقتی کلاس پنجم دبیرستان بود، تدریس را آغاز کرد و بیش از نیم قرن تدریس کرده است. آخرین کتابش درباره آثار مسمومیت با گاز‌های جنگی اعصاب است که انتشارات بین المللی اشپرینگر آن را زیر چاپ دارد.
بلالی می‌گوید: به توصیه همکارانم در خارج از ایران، کتاب‌هایم را به زبان انگلیسی می‌نویسم تا برای همه قابل استفاده باشد. پنج کتاب را در چهار سال گذشته نوشتم. کتابی را برای سازمان منع سلاح‌های شیمیایی نوشته که راهنمای درمان مجروحان شیمیایی است. کتابی درباره آثار گاز‌های خردل که در شب گذشته در حاشیه مراسم اهدای جایزه، از آن رونمایی شد. این کتاب هفت نویسنده دارد که دکتر بلالی به عنوان رئیس هیأت مولفان است و نویسندگانی از کشور‌های آمریکا، انگلیس، آلمان، بلژیک و استرالیا در نوشتن این کتاب مشارکت دارند. این کتاب به نمایندگان 192 کشور عضو سازمان منع سلاح‌های شیمیایی تقدیم می‌شود.

  چرا پروفسور بلالی؟
دکتر بلالی برای خدمات درمانی و انتشار کتاب‌ها و مقاله‌های بین المللی درباره گاز‌های شیمیایی جنگی و همکاری‌هایی که از بدو تأسیس سازمان از سال 1937 تاکنون در راستای درمان بیماران شیمیایی داشته، مستحق گرفتن این جایزه بود.
در یک دهه اخیر دامنه همکاری‌های او با سازمان منع سلاح‌های شیمیایی وسیع‌تر شد. اداره شورای علمی‌ مشورتی سازمان و نشست‌های مربوط به عوامل شیمیایی جنگی را برعهده داشت. او که در سال‌های آغاز جنگ، استادیار دانشکده پزشکی دانشگاه «ادینبرو» بود، می‌گوید: به خاطر عشق خدمت به مردم و وطنم و بویژه کمک به جانبازان شیمیایی به کشورم برگشتم.
در آن زمان، تنها سم شناس پزشکی کشور، دکتر بلالی بود. تأکید دارد که به خاطر احساس گناه و وظیفه بود که برگشت. در آن زمان سم شناس پزشکی دیگری در کشور نبود.  یک عامل برگشت دکتر بلالی به ایران، همسرش بود. او می‌گوید:  به همسرم می‌گفتم آخر هفته برویم بیرون شهر، او می‌گفت؛ چطور ما اینجا برویم تفریح در حالی‌که مردم کشورمان در آتش جنگ دارند می‌سوزند. در زمان بمباران‌های شیمیایی، بیشترین غافلگیری ما به خاطر کمبود و نبود امکانات بود. در سال 1362 اولین سمینار بین‌المللی پزشکی در هتل استقلال تهران برگزار شد که رئیس جمهور وقت، آیت ا... خامنه‌ای در سخنرانی افتتاحیه نسبت به احتمال حملات شیمیایی و بیولوژیکی هشدار دادند و تأکید کردند که در این زمینه باید از لحاظ پزشکی اقدام کنید. آن‌موقع چند مورد مشکوک به بیماری‌های شیمیایی وجود داشت، ولی من با آمادگی کامل فرم‌های ثبت نشانه‌های بالینی و فرابالینی را برای جانبازان شیمیایی تهیه کرده بودم. او تعریف می‌کند؛ زمانی که بمباران شیمیایی می‌شد، 300-200 تا مجروح شیمیایی را با چند تا هواپیما می‌آوردند، فرودگاه مشهد و پیاده می‌کردند.

  تشکیل ستادی اضطراری در دفتر دانشگاه
در آن زمان هنوز دانشگاه علوم پزشکی از دانشگاه فردوسی جدا نشده بود و دانشگاه یک دفتر برای معاون امور پزشکی داشت که در آنجا ستاد درمان مجروحان شیمیایی را تشکیل داده بودیم و راهنمای درمانی برای همکاران می‌نوشتیم تا به مجروحان رسیدگی کنند. در آن زمان تمام بخش‌های بیمارستان امام رضا(ع) و قائم(عج)، شده بود بخش مسمومین. همکار و دوست تحصیلکرده‌ای که دانش آموخته فوق تخصص غدد از آمریکا و رئیس بخش داخلی بیمارستان بود، می‌گفت، با چنین تخصصی از آمریکا برگشتیم و اینجا داری ما را سم شناس بالینی می‌کنی! برای اینکه دیگر بیمار داخلی در بیمارستان نمی‌خوابید، تمام بخش‌ها پر بود از بیماران شیمیایی.
  چرا در مشهد؟
مجروحان شیمیایی را به این خاطر به مشهد می‌آوردند که دکتر بلالی، بخش مسمومین و آزمایشگاه سم شناسی دانشکده پزشکی مشهد را در سال 51 تاسیس کرده بود. او تیرماه سال 57 با بورسیه وزارت علوم به اسکاتلند رفته بود تا دکترای تخصصی بگیرد. بهمن ماه همان سال انقلاب شد و بورسیه‌شان قطع. او با هزینه شخصی ادامه تحصیل داد. دوره سه ساله دکترای تخصصی را در کمتر از دو سال و نیم به پایان رساند. تعریف می‌کند: وقتی «پی.اچ.دی» گرفتم، جنگ آغاز شده بود. مرا آنجا نگه داشتند و استادیار دانشکده پزشکی دانشگاه ادینبرو شدم. قصد برگشت نداشتم، چون بورسیه و حقوقم قطع شده بود، ولی وقتی بمباران شیمیایی شروع شد، احساس وظیفه کردم و برگشتم. آن زمان شبانه روزی کار می‌کردم. علاوه بر درمان بیماران، پزشکان و پرستاران را هم باید آموزش می‌دادم و راهنمایی می‌کردم. پزشک ارتش از جبهه به خانه زنگ می‌زد که چکار کنم و من راهنمایی می‌کردم. گاهی در شبانه روز دو ساعت هم نمی‌خوابیدم.

  تو خودت هم شیمیایی شدی!
پدرش به او گفته بود که بابا تو خودت هم شیمیایی شدی! چشم‌هات قرمز شده و همیشه سرفه می‌کنی، خودت هم به این بیماری دچار شدی. او پاسخ داده بود: پدرجان، این‌ها مربوط به خستگی کار است. به گفته بلالی، آن زمان همه کادر پزشکی مراقب بودند که به عوارض شیمیایی مبتلا نشوند.
این استاد ادامه می‌دهد: ما با عشق کار می‌کردیم. ضمن کار درمانی، کار پژوهشی هم داشتیم. کلاس‌های آموزشی برگزار می‌کردم، استاد پروازی به شهر‌های تهران، شیراز، کرمان و اصفهان بودم که در مورد درمان بیماران شیمیایی، به کادر پزشکی آنجا آموزش بدهم. از آن به بعد مجروحان شیمیایی را به شهر‌های دیگر هم می‌بردند، چون آمادگی پذیرش داشتند.
او همزمان با کار درمانی، پروژه‌های پژوهشی درباره عوامل شیمیایی را  نیز انجام می‌داد. نخستین کنگره جهانی عوامل شیمیایی و بیولوژیکی جنگی را پروفسور هنریکس در بلژیک در جولای 1984 برگزار کرد که دکتر بلالی به عنوان رئیس جلسه به این کنگره علمی ‌دعوت شد. در آن زمان گروهی از پزشکان ایرانی نیز از سوی بنیاد شهید وقت به این کنگره اعزام شده بودند.
بلالی می‌گوید: از همان زمان مسیر تحقیقاتی ما آغاز شد و ادامه پیدا کرد تا جایی که اکنون در حوزه درمان مجروحان شیمیایی و بیماری‌های بیولوژیکی، حرف اول را در دنیا می‌زنیم. این تحقیقات مورد قبول مجامع بین‌المللی بوده و هست. هربار بنا بوده درباره مجروحان شیمیایی کار علمی‌شود، از ما دعوت به همکاری شده است. دستاورد‌های پژوهشی محققان ایرانی، کمک زیادی به درمان بهتر مجروحان شیمیایی جهان کرده است، هم در راستای کمک به سبک زندگی بهترشان و هم کمک به درمان بهتر آن‌ها و پیشگیری از ابتلا به سرطان.

  دردناک ترین خاطره
جانبازان شیمیایی برای دکتر بلالی مثل برادران و فرزندانش هستند. او تعریف می‌کند: شبی به من زنگ زدند که یک هواپیما مجروح آمده و بیمارستان‌ها، پر بود و جا نداشت. مانده بودیم که با 100 مجروح شیمیایی جدید چه کنیم، کجا ببریمشان و درمان کنیم. ضمن اینکه این مجروحان آلوده بودند. در ابتدای بخش، یک حمام سیار و موقت درست کرده بودیم تا وقتی مجروحان می‌آیند، در آنجا شست‌وشو شوند و لباسشان عوض شود. لباس‌ها آلوده بود و سوزانده می‌شد. شرایط بسیار سختی بود. وقتی عکس‌های آن زمان را می‌بینم، اشک‌هایم جاری می‌شود. او یاد خاطره‌ای دردناک می‌افتد: سرباز جوانی را آوردند که لباس محافظتی نداشت و همه بدنش پر از تاول بود.

پشت بدنش از گردن تا روی زانو، تاول‌های ریزو درشت و قرمز زده بود، نمی‌توانست به پشت بخوابد و مجبور بود که دمر دراز بکشد. روی سینه و شکمش هم تاول زده بود، اما کمتر. هروقت عکس او را می‌بینم، اشک می‌ریزم. بعد از دو هفته مراقبت، شهید شد. انتظار نداشتم که از دنیا برود، سرباز دیگری بود که سوختگی شیمیایی شدیدتری داشت، اما زنده ماند.

  خواستم در مسیر علم خدمت کنم
او همیشه سعی کرده کارش را درست و دقیق انجام بدهد و با بیمارانش احساساتی برخورد نکند، چون اگر نتواند بیماری را از مرگ نجات دهد، موجب افسردگی اش می‌شود و نمی‌تواند به بیماران دیگر برسد. دکتر بلالی می‌گوید: برخی بیمارانی که خیلی برای مداوایشان تلاش کردم و حتی ارتباط عاطفی با آن‌ها داشتم، از دست دادم، اما سعی کردم که روی فکر و کارم اثر نگذارد تا بتوانم در مسیر علم خدمت کنم. سعی کردم ظرفیت روانی خودم را بالا ببرم تا بتوانم کار را انجام دهم. او ادامه می‌دهد: ما سال‌های سختی را پشت سر گذاشتیم، هفت سال بسیار دشوار. از سال 1362 تا 1369 بویژه در سال 1367 که مربوط به حملات شیمیایی حلبچه بود. به خاطر آموزش‌های دکتر بلالی، مجروحان حلبچه در همان منطقه درمان شدند، چون تعداد پزشکان و پرستاران آموزش دیده زیاد شده بود.

  ماجرای یک شماره گرانقیمت
او بیمارانی از شهر‌های مختلف داشت از شیراز، کرمان، ساری و بابل که هنوز با دکتر در ارتباط هستند و گاهی به او سر می‌زنند. بلالی تعریف می‌کند: یکی از جانبازان شیمیایی که درمانش کردم، مهندس مخابرات بود. اولین تلفن همراهی که وارد مشهد شد را برای من آورد. شماره رندی هست که اکثر جانبازان شیمیایی، آن را حفظ کرده‌اند، البته به خاطر رند بودن شماره، احتمال اشتباه گرفتن آن هم زیاد است. یکی از آشنایان به من می‌گفت، این شماره رند وسرراست است، آن را هفت میلیون تومان می‌خرم. به او گفتم، این شماره را عزیزی به من داده است که آن را هفت میلیارد تومان هم نمی‌فروشم.به باور او، این شماره متعلق به تمام جانبازان شیمیایی است.

قصه یک ازدواج شیمیایی

او روز‌های زوج به مطبش می‌رود، فقط برای رسیدگی به امور جانبازان شیمیایی. دو نفر از مراجعان دکتر برای عرض تبریک به دیدن او می‌آیند. آقای مهری و آقای کاظم نژاد، هر دو جانباز شیمیایی هفتاد درصد هستند که قصه جالبی دارند. دکتر بلالی موجب وصلت آن‌ها شده بود؛ یک جوان بسیجی جانباز شیمیایی با دختر یک درجه دار ارتش که او هم جانباز شیمیایی بود. دکتر تعریف می‌کند: این جوان بسیجی عاشق دختر درجه دار ارتش شده بود، ازدواج می‌کند. وقتی این را گفته بود، آقای مهری مخالفت کرده بود. آن وقت‌ها آقای کاظم نژاد، جوان بود و من متوجه علاقه او و دختر آقای مهری، به هم شده بودم. پا درمیانی کردم که این دوتا به هم برسند.
او می‌گوید: من به خاطر جانبازان شیمیایی برگشتم و به آن‌ها مدیونم، چون موجب شدند که به وطنم برگردم. برخی همکارانم به من ایراد می‌گرفتند که تو اشتباه کردی برگشتی، در حالی‌که امروز مرا می‌بینند که به هموطنانم خدمت کردم و کار‌های علمی ‌خودم را در سطح بین‌المللی پی گرفتم.

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.