شیوه جدید انعقاد قراردادهای نفتی، از همان آغاز رونمایی، مخالفان سر سختی داشت. هم در میان تودههای مردم، هم نخبگان و صاحب نظران و هم برخی نمایندگان مجلس و مسؤولان.
در چنین شرایطی، بهتر آن بود که مدافعان این قراردادها، دلایل خود را مفصل و مشروح بیان میکردند و رسانهها و بویژه رسانه ملی نیز به اندازه کافی فرصت طرح و بررسی به آن میدادند. مردم این سرزمین از سوراخ چنین معاهداتی زیاد گزیده شدهاند و بدیهی است که از ریسمان سیاه و سفید بترسند.
وقتی این روند و رویه منطقی در چنین ماجرای مهمی طی نمیشود، ناچار دانشجویان نگران و از همه جا مانده، ممکن است مقابل وزارتخانه مربوطه تجمع کنند تا شاید از این راه صدایشان را به گوش مسؤولان مربوطه برسانند، اتفاقی که شنبه گذشته با حواشی بسیار، رخ داد!
البته این را همین جا روشن کنم که قانون از نگاه برخی دوستان ما، گویا تنها برای بستن دهان گروههای رقیب نوشته شده است تا هر کجا که معترض شدند فوری آنها را به پیروی از آن تشویق کنیم. اما این قانونی که بناست فصلالخطاب باشد، برای ما نیز نوشته شده است، حتی اگر در برخی موارد، مفادش به مذاق ما خوش نیاید. به طور مثال سردمداران همین تجمع که ذکر آن رفت، باید ابتدا مجوزهای لازمه را اخذ و سپس به برگزاریاش اقدام میکردند. شاید پاسخ آنها این باشد که؛ رفتیم، اما مجوز ندادند... حتی اگر این مجوز ندادن از نگاه آن دوستان غلط و غیرمسؤولانه تلقی شود، اما وقتی مجوزی ندارند، به گمان این قلم نباید تجمعی صورت میگرفت. اگر ما خود بدین قانون پایبند نباشیم، چگونه میتوانیم در گذشته و حال و آینده، آنها را که رفتاری شبیه خود ما داشته و تنها آرایشان با ما متفاوت بوده را به خاطر اعمال غیرقانونیشان سرزنش کنیم.
باری، اینها همه را گفتم، اما برخورد عزیزان نیروی انتظامی با این تجمع، چنانکه خبرهایش رسیده و حاضران در صحنه نقل میکنند، بیش از حد انتظار قاطعانه بوده و جمعی را کشان کشان دستگیر کرده و جمعی دیگر از دلسوزترین و فرهیختهترین دانشجویان انقلابی این سرزمین نیز پس از آن سر از زندان و بازداشتگاه در آوردهاند. برو بچههای دلسوز نیروی انتظامی، وظیفهشان را، آن هم در نهایت قدرت و قاطعیت انجام دادهاند و از این نظر اصلاً قابل سرزنش نیستند و حتی باید به قول خراسانیها، «ممنون دارشان» بود.
فقط اینجا یک نکته قابل یادآوری است. همه میدانستند و میدانستیم، این برو بچهها نه ضد انقلابند و نه دشمن این نظام و مردم، و بلکه برعکس، به خاطر عشق به این سرزمین و انقلاب و مردم سینه سپر کردهاند. پس این شدت عمل چه معنایی دارد؟ چرا در مواردی دیگر که متضمن حفظ آبروی کشور و نظام بود، چنین قاطعیتی دیده نشد؟ مثلاً چرا این نمایش قدرت در جلوگیری از معترضان به سفارت عربستان رخ نداد تا آن اتفاق نیفتد؟ آیا اگر دلاوران نیروی انتظامی در آنجا نیز همین طور هنرنمایی میکردند، کسی قادر بود از صفوف آهنین آنها بگذرد و به سفارت برسد؟ این یک بام و دو هوا چه معنایی دارد؟ آیا بنا بود این بار زهر چشمی گرفته شود و یا همان تجربه سفارت این برخورد را سبب شد؟ خوب است مردم پاسخ این پرسشها را بدانند.
۱۲ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۷:۲۰
کد خبر: 344884
نظر شما