درخبرها آمده بود که «برجام» به عنوان یک متمم درسی در مدارس کشور تدریس خواهد شد و مسؤولانی که این شاهکار را به خرج دادهاند، در فواید آن سخنها گفته بودند. ما همیشه اهل افراط و تفریط بودهایم و گویا این رویه پایانی ندارد. بیگمان گفتوگوهای ما با 6 قدرت جهانی میتواند یک اتفاق سازنده برای کشور باشد. اما اینکه آن را به درس تاریخ مدارس بیفزاییم، از آن کارهاست! به گمانم اگر بناست اتفاقات مهم و غرورآفرین این مردم و سرزمین در چند دهه گذشته به کتابهای درسی راه پیدا کند، مواردی همتراز برجام و بلکه مهمتر از آن کم نداریم. مواردی که اتفاقاً جایش در میان متون درسی نوجوانان و جوانان ما بسیار خالی است. مواردی که باید درسی برای همه ما باشند و باید تدریس شوند تا اهمیت آن برای تودههای مردم شناخته شود و قهرمانان گمنام آن را که هیچ رسانهای در بوق نکرده، همه ببینند و بشناسند.
به طور مثال دو کلمه «مدافعان حرم» امروز به یاری رسانههای ما و بویژه رسانه ملی از یکسو و نهادهای دستاندر کار مربوط به خود مدافعان از سوی دیگر، تنها به عنوان دو واژه مبهم که در برخی تشییع جنازههای غریبانه خلاصه میشود، باقی مانده است. چقدر خوب است از این لاک ابهام بیرون بیاییم و به فرزندانمان بگوییم که برای حفظ امنیت آنها و حراست از دارو ندارشان، عدهای بیهیچ چشمداشتی سینه سپر کردهاند تا هزاران کیلومتر آنسوتر جانهای شیرینشان را نثار کنند و فدایی شوند تا پس از سوریه و عراق نوبت به ما نرسد و مجبور نباشیم بهجای ریف حلب و ریف دمشق و مانند آن درحومه و مرکز شهرهای خودمان شاهد این خونریزیها باشیم. نیاز به متمم درسی هم نیست، کاش رسانهها بقدر یک دهم حماسهسرایی برای برجام و عوامل آن (که البته آنها نیز فرزندان دلسوز همین آب و خاکند و انصافاً از تمام وجود مایه گذاشتند) از شهدا و رزمندگان مدافع حرم میگفتند.
بگذریم؛ بنا داشتم در یادداشت مستقل دیگری، از زاویهای متفاوت به برجام و سیر آن بنگرم و نکاتی را یادآور شوم. اما اکنون که به اینجا رسیدیم، صرفهجویی میکنم و آنرا نیز به اختصار عرض میکنم.
همه ما واقف و معترضیم که در تمام سالهای پس از انقلاب، هر جا که به معنای دقیق کلمه، وحدت میان مردم و تمام گروهها و سلایق سیاسی در کشور متجلی شده، ما توانستهایم از هولناکترین و صعبترین گرفتاریها سربلند برآییم. جنگ تحمیلی نمونه بارز این وحدت کلمه و همدلی گسترده بود. اما در ادامه کم نبوده است سالهایی که به سبب دعوای جناحها و سلایق سیاسی و تسری آن به پایینترین سطوح جامعه، بسیاری از مردم را از همه چیز ترساندهایم و فراری دادهایم. اگر ما توانستیم بر سر حساسترین و مهمترین موارد با دشمنان خونی و قسم خورده خویش به تفاهم و توافقاتی هر چند اولیه و اندک دست یابیم، چرا قادر نیستیم طرح یک برجام داخلی را رقم بزنیم و دعواهای کهنه و چند ساله را خاتمه دهیم؟ اگر باور داریم مردم از نتایج برجام خشنود و شادمان بودهاند، تصور کنید از تحقق یک برجام داخلی تا چه میزان مسرور خواهند شد و برای باعث و بانیان آن را چقدر دعا خواهند کرد!
۱۴ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۷:۳۸
کد خبر: 345795
نظر شما